همسران زنان سیاست‌مدار ایرانی چه می‌کنند؟


همسران زنان سیاست‌مدار ایرانی چه می‌کنند؟

همسران زنان سیاست‌مدار ایرانی چه می‌کنند؟سیاست در ایران مردانه است و این جمله را آمار تعداد زنان نقش‌آفرین در چند دهه گذشته هم نشان می‌دهد؛ اما در همین سیاست مردانه زنانی پا به میدان گذاشتند و در نقش اولین‌ها، کارنامه نسبتا قابل ‌دفاعی هم از خود به‌جای گذاشتند.

همسران زنان سیاست‌مدار ایرانی چه می‌کنند؟
اگرچه در بین همین زنان سیاست‌مدار معمولا نقش پدر، همسر یا برادر برجسته است اما تعدادی نیز چنان نقش‌آفرینی پررنگی داشته‌اند که مردان دارای پیوند با خود را عملا به سایه‌ برده‌اند. در چند دهه‌ای که نقش همسران رؤسای‌ جمهور در عرصه سیاست، ناچیز است یا به ضیافت‌های شام و بازدید از مؤسسات خیریه خلاصه می‌شود، زنان شاخص و خبرساز عرصه سیاست چه کرده‌اند و چگونه با کارنامه خود نقش همسران را در خبرها کم‌رنگ کرده‌اند؟ از همسران زنان سیاست‌مدار ایران چه می‌دانیم؟

در خواب و بیداری می‌گویم «نیلوفر»
«معصومه ابتکار» یا آن‌طورکه در جمع‌های خانوادگی و خانواده خوانده می‌شود، «نیلوفر»، اولین زنی است که پس از انقلاب سال ۵۷ در ایران به هیئت دولت راه پیدا کرد و چندین مسئولیت مهم را بر عهده گرفت و در دولت دوازدهم مسئولیت معمولا محیط‌زیستی‌اش با معاونت ریاست‌جمهوری در امور زنان و خانواده عوض شد.

او که در خانواده‌ای به‌نسبت متول، متولد و بزرگ شد با مردی ازدواج کرد که شرایط متفاوتی داشت. «محمد هاشمی» این تفاوت را پیش از این و در گفت‌وگو با مجله «زنان و زندگی» به این صورت توضیح داده که تقدیر بر این ازدواج بود: «من فقط می‌دانم تقدیر بر این بود که من از پشت کوهستان‌ها و دهات سمیرم، خواستگار دخترخانمی باشم که اصالتا مشهدی است اما از آن سر دنیا یعنی آمریکا آمده و شناسنامه‌اش مربوط به تهران است. این اتفاق به‌ظاهر تقدیری است».

اما محمد هاشمی کیست و از او چه می‌دانیم؟ همسر رئیس پیشین سازمان محیط‌ زیست ایران، فارغ‌التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه پلی‌تکنیک است؛ همان دانشگاهی که در محیط آن و در حاشیه یک جلسه سیاسی برای نخسین‌بار با معصومه ابتکار آشنا شد که خودش این دیدار اول را این‌طور توصیف می‌کند: «روزی ما بچه‌های انجمن اسلامی دانشگاه پلی‌تکنیک از شهید چمران دعوت کرده بودیم تا به دانشگاه ما بیاید. من خانم دکتر را در مراسم دعوت دکتر چمران دیدم. همه‌چیز از همان روز برای من آغاز شد. در آنجا من دیدم یک خانم با دکتر چمران می‌آمد و به او عمومصطفی می‌گفت. برایم این روابط دوستانه آنها جالب بود. همان زمان شاخک‌های اطلاعاتی و تحقیقاتی من به کار افتاد که این خانم چه کسی است؟ این اولین دیدار بود و بعد این موضوع وارد حالت محاق شد. دومین دیدار ما در کمیته کارگری بود و فعالیت‌هایش را از نزدیک دیدم».

پس از این آشنایی‌های ابتدایی، ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در ایران رخ داد که از قضا هاشمی هم یکی از این دانشجویان بود. حمله به یک سفارت بازتاب فراوانی در رسانه‌های دنیا داشت و این علاقه رسانه‌ها، ضرورت حضور یک مترجم در بین دانشجویان را بیشتر کرد تا محمد هاشمی با این بهانه سراغ خانم ابتکار برود: «در ماجرای سفارت آمریکا به یک مترجم نیاز داشتیم و کمیته کارگری او را دعوت کرد و خانم دکتر هم با وجود مخالفت خانواده‌اش پذیرفت».

با پایان‌یافتن ماجرای سفارت، نوبت به خواستگاری و پس از آن هم ازدواج رسید. محمد هاشمی که در آن دوره به پاسداری در سپاه انقلاب اسلامی مشغول بود، پیش از این درباره پیوند عمیق عاطفی با همسرش گفته است: «دائما می‌گویم نیلوفر. در طول شبانه‌روز حداقل هزاربار می‌گویم نیلوفر؛ با اراده و بی‌اراده، در خواب و بیداری».

هاشمی که این ‌روزها دهه هفتم زندگی خود را پشت‌سر می‌گذراند در این سال‌ها به کار مهندسی مشغول بود و کمتر مسئولیت مهمی در دولت یا دیگر نهادها داشت. او البته در این سال‌ها چندین‌بار هم خبرساز شده که یکی از این موارد واردات بنزین ناسالم به کشور بود که برخی رسانه‌ها او را به نقش‌داشتن در این واردات متهم کردند.

علاوه‌ بر این زنان سیاست‌مدار ایرانی بارها از تماس تهدیدآمیز افرادی با همسران خود سخن گفته‌اند که البته بخش بیشتر آزاردهنده این تماس‌ها برای زنان سیاست‌مدار نه تهدید علنی محتوای تماس که تحقیر نهفته در آن بوده ‌است؛ برای مثال، پیش از این هاشمی از چنین تماسی در ماجرای پارک پردیسان سخن گفت: «شب قبل جلسه شورا به من زنگ زدند و گفتند به خانمت بگو برایش خیلی گران می‌شود اگر این مطالب را درباره پارک پردیسان بگوید. من هم پیام را به خانم دکتر رساندم و او از من پرسید که چه‌کار کنیم؟ من هم گفتم هیچی، برو همه حرف‌هایت را بزن چون اگر قرار بود کاری کنند، تهدید نمی‌کردند».

در چند سال گذشته البته کمتر نامی از محمد هاشمی در رسانه‌ها دیده شده یا به‌ندرت خبرساز شده و این در حالی است که معصومه ابتکار به‌واسطه مسئولیت کنونی‌اش نقش مهمی در اخبار حوزه زنان دارد.

همسر «نخستین» وزیر
اگرچه سیاست‌مردان ایرانی به‌ندرت از خانواده و همسر خود سخن می‌گویند اما به نظر می‌آید افراد با گرایش اصولگرا در این زمینه عملکرد شدیدتری دارند. علاوه‌براین در بین جریان سیاسی اصولگرا نقش زنان همواره نسبت به رقیب سیاسی خود کم‌رنگ‌تر بوده هرچند یک تابوی مهم را در دهمین دولت شکسته‌اند. در آن دوره «محمود احمدی‌نژاد» در بین وزرای پیشنهادی خود نام سه زن را به مجلس فرستاد که در نهایت یک وزارتخانه به دست یک زن پزشک رسید تا «مرضیه وحیددستجردی» نخستین وزیر زن در دوران پس از انقلاب و سومین وزیر زن تاریخ ایران بعد از «فرخ‌رو پارسا» و «مهناز افخمی» نام بگیرد.

او اگرچه فرزند «سیف‌الله وحیددستجردی» است که ۱۶ سال ریاست سازمان جمعیت هلال احمر را بر عهده ‌داشت اما به نظر می‌آید این نسبت تأثیر عمده‌ای در ارتقایش نداشته است. اگرچه خانم دستجردی به‌واسطه پسرخاله‌اش، محمد اصفهانی، خواننده معروف، همچنین دوست ۴۰‌ ساله‌اش که همسر سعید حجاریان است، بارها خبرساز شده اما در این سال‌ها کمتر نامی از همسرش به میان آمده است.

همسر نخستین وزیر زن در دوران پس از انقلاب ایران، «محمدرضا نخسین» دندان‌پزشک و عضو هیئت ‌علمی دانشگاه است. خانم دستجردی که در سه قوه ایران مسئولیت‌های مهمی را بر عهده داشت، کمتر درباره همسر خود سخن گفته، هرچند پش از این و در گفت‌وگویی درباره روزهای دریافت پیشنهاد وزارت گفته است: «اول با همسرم و فرزندانم مشورت کردم، بعد با برادرها، خواهرم و دوستان».

او در دوران وزارت البته همسرش را به‌عنوان مشاور هم انتخاب کرد. دستجردی در این‌ سال‌ها چندین‌بار نقل ‌قولی از همسرش در چندین گفت‌وگو آورده است: «همسرم همیشه نقل می‌کند که پدرم به پدر و مادر او و خودش گفت من این دخترم را آشپز تربیت نکردم، نه اینکه آشپزی چیز بدی باشد. من الان خیلی آشپزی می‌کنم بالاخره باید آشپزی بکنیم یعنی اینکه شما انتظار نداشته باشید این خانم فقط بنشیند در خانه و کار خانه کند».

از محمدرضا نخسین همین‌قدر اطلاعات موجود است که به شغل دندان‌پزشکی و تدریس مشغول است و هیچ‌گاه نامی از او در عرصه سیاست ایران به میان نیامده و به نظر نمی‌آید در این حوزه فعالیت داشته باشد.

همسر بی‌حاشیه «فائزه»

همسر و فرزندان شخصیت‌های مهم سیاسی هر کشور معمولا خبرساز و زیر ذره‌بین رسانه‌ها هستند که البته کمتر اتفاق می‌افتد که فردی از این خانواده‌ها به دلیلی غیر از مناسبات خانوادگی نقش مهمی در عرصه سیاست ایفا کنند. درباره «فائزه هاشمی» شاید نتوان قضاوت قاطع و دقیقی داشت اما او زنی است که علاوه ‌بر فرزند یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین مسئولان چنددهه گذشته بودن، بارها به‌دلیل سخنان یا عملکرد خود خبرساز شده است.

او در انتخابات مجلس پنجم ایران با تعدد آرایی کم‌سابقه پا به مجلس گذاشت، پیشتاز ترغیب زنان به ورزش شد و البته در همین دوران هم زندان را تجربه کرده است.

هرچقدر که فرزند علی‌اکبر هاشمی‌رفسنجانی در این سال‌ها خبرساز و فعال بود، اما همسرش دست‌کم جایی در رسانه‌ها نداشت. «حمید لاهوتی» پزشکی است که اگرچه در خانواده‌ و محیطی سیاسی بزرگ شد اما کمتر به این عرصه علاقه نشان داد و کمتر اظهارنظری سیاسی از او در رسانه‌ها دیده می‌شود.

فائزه هاشمی در ۱۶ سالگی به عقد دکتر حمید لاهوتی، پزشک و فرزند ارشد مرحوم آیت‌الله حسن لاهوتی درآمد که خود پیش از این درباره این ازدواج گفته است: «به آن معنا مراسم خواستگاری نداشتم، بابا (آقای هاشمی) به من و فاطی گفت پسرهای آقای لاهوتی حمید و سعید از شما خواستگاری کرده‌اند، جوابتان چیست؟ ما هم گفتیم بله و تمام شد، یعنی همه خواستگاری ما همین بود».

ناکامی‌های «آیتی» در دوران خبرسازی مولاوردی
تا پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ نامش چندان برای گوش مردم کوچه‌وبازار آشنا نبود اما پس از انتخابات و در تابستان ۹۲ با یک سخنرانی تند و انتقاد شدید از جای خالی زنان در فهرست وزیران و مدیران ارشد، چند روز چهره خبرساز رسانه‌ای ایران شد؛ «شهیندخت مولاوردی» البته در ماه‌های بعد و با دریافت حکم معاونت رئیس‌جمهوری در امور زنان و خانواده از «حسن روحانی» به چهره‌ای آشنا بدل شد که هر چند ماه یک ‌بار هم مورد حمله و انتقاد شدید رسانه‌های محافظه‌کار قرار می‌گرفت.

او البته پیش از سال ۹۲ هم برای فعالان عرصه سیاست و همچنین حوزه حقوق زنان چهره‌ای نام‌آشنا بود و در دولت اصلاحات، مدیر ارتباطات بین‌الملل مرکز امور مشارکت زنان ریاست‌جمهوری و همچنین دبیر کل جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان و مسئول کمیته حقوقی ائتلاف اسلامی زنان بود.

مولاوردی متولد یکم آبان ۱۳۴۴ در خوی و فارغ‌التحصیل فوق‌لیسانس حقوق بین‌الملل با رتبه یک از دانشگاه علامه طباطبایی و لیسانس حقوق دانشگاه شهید بهشتی است. او در همین دوران دانشگاه زندگی مشترک خود با دانشجویی دیگر به نام «حمید آیتی» را آغاز کرد که درباره این ازدواج هم گفته است: «ازدواج من در دوران دانشگاه اتفاق افتاد با یکی از همکلاسی‌ها. سال ۱۳۶۶ عقد کردیم، نمی‌دانم اسمش را دوست‌داشتن بگذارم یا عشق، ولی بالاخره یک احساسی بود که به پیوند زناشویی منجر شد».

هرچقدر نام شهیندخت مولاوردی در هفت، هشت سال گذشته خبرساز شده و حتی شرکت ‌سازنده روسری‌اش هم جنجال‌برانگیز شده اما نام همسرش کمتر به رسانه‌ها راه پیدا کرده است. آیتی حقوق‌دان و دارای چندین سابقه مدیریت در مناصب میانی کشور است؛ رئیس پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری، مدیرکل برنامه‌ریزی معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی، معاونت پژوهشی و آموزشی پژوهشکده فرهنگ و هنر، استاد دانشکده‌های حقوق و مدیریت دانشگاه‌های علامه طباطبایی و علم و فرهنگ و ... از جمله سوابقی است که آیتی در کارنامه اجرائی و آموزشی خود دارد.

آیتی البته چهره‌ای سیاسی است ولی بیشتر در استان محل تولد خود یعنی خراسان جنوبی به فعالیت پرداخته ‌است. او در انتخابات مجالس هشتم و دهم از همین استان نامزد نمایندگی مجلس هم شده اما در هر دوره راهی به ساختمان میدان بهارستان پیدا نکرد.

زنی که نام همسرش را به حاشیه برد
در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی چندین چهره خبرساز شدند که بی‌شک یکی از آنها «پروانه سلحشوری» است که چندین نطق و اظهارنظرش حتی کار را به شکایت و پرونده قضایی هم کشاند.

او که در دانشگاه، جامعه‌شناسی خوانده و پیش از ورود به مجلس به تدریس همین رشته مشغول بود، در مجلس دهم ریاست فراکسیون زنان را با رأی دیگر اعضا بر عهده گرفت و با همکاری دیگر زنان نماینده چندین طرح را هم در این چهار سال به تصویب رساند. در این دوره البته چندین زن دیگر از جمله «طیبه سیاوشی»، «فریده اولادقباد»، «فاطمه سعیدی»، «سهیلا جلودارزاده» و «پروانه مافی» هم روزهای پرکار و تأثیرگذاری را پشت سر گذاشتند.

در بین ۱۷ زن سیاست‌مدار مجلس دهم البته نام سلحشوری بیش از دیگران خبرساز شد و حتی در دوره‌ای اتهاماتی از سوی برخی رسانه‌ها نسبت به نقش و تأثیر همسرش در کارنامه سیاسی سلحشوری مطرح شد. نام «برات قبادیان» البته سال‌ها پیش از سلحشوری به اخبار ایران و فضای سیاست کشیده شد و به نظر می‌آید سلحشوری مراحل رشد را گام‌به‌گام و در دوران زندگی مشترک طی کرد تا جایی که در چهار سال گذشته به چهره‌ای شاخص تبدیل شد.

قبادیان که در حال‌ حاضر معاون آموزش و پژوهش وزارت صنعت و معدن است، متولد ایذه و از چهره‌های شاخص سیاسی استان خوزستان است. او استاد تمام‌وقت گروه مهندسی مکانیک دانشگاه تربیت‌مدرس تهران است و در دهه گذشته چندین مسئولیت مهم از جمله ریاست دانشگاه شهرکرد، معاون پژوهشی دانشگاه کار، معاون برنامه‌ریزی، آموزش و امور مجلس سازمان انرژی اتمی ایران و همچنین مشاور رئیس سازمان انرژی اتمی ایران را بر عهده داشت.

در چهار سال گذشته البته نام او نسبت به شهرت همسرش به حاشیه رفت و حالا حتی در فضای رسانه‌ای خوزستان هم بیش از برات قبادیان، نام پروانه سلحشوری به چشم می‌خورد.

زنان دیگر در کانون توجه
عبارت «سیاست مردانه» اگرچه معمولا برای توضیح نوع نگاه تئوریک و بنیادی به سیاست و مدیریت به کار می‌رود اما چه در ایران و چه حتی در بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته دنیا از پایین‌بودن آمار زنان سیاست‌مدار هم حکایت دارد. در عرصه سیاسی ایران البته به فهرست بالا می‌توان نام‌های دیگری را هم افزود؛ آذر منصوری، الهه کولایی، زهرا شجاعی، اعظم طالقانی و ده‌ها زنی که در ادوار مختلف به مجلس شورای اسلامی یا شورای شهر کلان‌شهرها راه یافتند و توانستند بیش از مردان هم‌پیوند با خود خبرساز و تأثیرگذار شوند.


(تصاویر) مخوف‌ترین مرکز بازداشت و شکنجه در دمشق