شاه بیدک: هر روز گلشهر باعث آشنایی عکاسان ایرانی با زندگی مهاجران افغانستانی شد
موسس گروه عکاسی هر روز گلشهر با بیان اینکه این گروه باعث آشنایی عکاسان ایرانی با زندگی روزمره مهاجران افغانستانی شد افزود که مشکلات مهاجران به دلیل نداشتن شناخت از آنها است.
عطائی، هاشمی | شهرآرانیوز؛ رضا حیدری شاه بیدک، مؤسس گروه «هر روز گلشهر» متولد سال ۱۳۶۱ است. یک سال داشته که همراه با خانوادهاش به ایران مهاجرت کردند و در مشهد ساکن شدند. سال ۱۳۷۴ به سمنان رفتند و خرداد سال ۱۳۸۳ پس از آنکه ازدواج کرد به مشهد آمد.
او سال ۱۳۷۹ در انجمن سینمای جوان سمنان دوره فیلمسازی را پشت سرگذاشت. ۴ سال در همان انجمن کار دفتری انجام داد و بعد از بازگشت به مشهد در کارگاههای مختلف حوزه هنری، سینمای جوان و کانون عکس شرکت کرد.
عکس از آمنه رحیمی
هدف ما فعال کردن جوانان مهاجر افغانستانی در حوزه عکاسی بود
سال ۱۳۹۴ تصمیم میگیرد، مجموعه «هر روز گلشهر» را راه اندازی کند. شاه بیدک در این باره میگوید: صفحه هر روز با گلشهر با هدف فعال کردن جوانان مهاجر افغانستانی در حوزه عکاسی راهاندازی شد. طرح را با یک دوره ۱۰۰ ساعت عکاسی در گلشهر آغاز کردیم. خروجی عکسها رضایت بخش بود. تصمیم گرفتیم فضایی برای انتشار آن پیدا کنیم و دیدیم هیچ فضایی به اندازه فضای مجازی و اینستاگرام قابلیت ارتباط وسیع با مخاطب را ندارد.
وی ادامه داد: بهترین حالت ارائه عکس صفحه اینستاگرام بود. سال ۹۶ تمرکز گروه را روی برگزاری کارگاههای تئوری و عملی عکاسی گذاشتیم. سال ۹۷ سه دوره نمایشگاه مشترک با گروههای «هر روز ژاپن»، «هر روز برزیل» و «هر روز روسیه» برگزار کردیم. عکسهای به کار رفته در این ۳ نمایشگاه به صورت مشترک از گلشهر و کشور میزبان بود.
این عکاس مهاجر افغانستانی خاطرنشان کرد: سال ۹۸ یک دوره فتوواک از سوی گروه برگزار شد. در کنار آن گشتهای عکاسی هم داشتند. گروه دو دوره با unhcr نمایشگاه برگزار کرد و اعضا در مسابقات مختلف عکاسی شرکت کردند. خوشحالم بچهها اهمیت عکاسی را درک کردند و به تسلط در عکاسی رسیدند. بود و نبود من باعث نمیشود که بچهها دست از فعالیت بکشند، تکاپو و جنبوجوش در آنها شکل گرفته و در جشنوارههای مختلف شرکت میکنند.
عکس از اسماعیل خاوری
دریافت مجوز انرژی زیادی از ما میگیرد
او در پاسخ به این سئوال که چرا در سالهای اخیر فعالیت گروه عکاسان هر روز گلشهر کم شده است میگوید: در دو و سه سال اخیر سختگیریها زیاد شده است. برای هر گشت مجوز دریافت میکنیم و زمان زیادی را صرف میکنیم تا تعدادی از بچههای ایرانی و مهاجر دور هم جمع شوند و یک دوره کارگاهی چهار تا پنج ساعته را در گلشهر برگزار کنیم تا از این طریق مردم و سبک زندگی و فرهنگ مهاجران را بشناسند. هدف راهاندازی این دورهها آشنایی بیشتر بچههای ایرانی با فرهنگ مهاجران افغانستانی است که خوشبختانه نتایج خوبی را هم به دنبال داشته است، اما در طول مسیر گروههای مختلفی را در محدوده میبینیم که باید به آنها پاسخگو باشیم و تمام مجوزها را دوباره به آنها نشان دهیم. این برخوردها از ما انرژی میگیرد و باعث دلسردی میشود و تمرکز ما را برای عکاسی میگیرد. اینها باعث شده انگیزه ما کمتر شود.
عکس از سید جمال سجادی
شاه بیدک افزود: هر روز با گلشهر کمک کرد تا این فضا بیشتر شناخته شود در حالی که قبل از آن خیلیها میترسیدند به این محدوده بیایند. این برای ما ناراحت کننده بود و این صفحه کمک کرد تا این فضا تغییر کند.
عکس از ابراهیم مبارز
مشکلات مهاجران به دلیل نداشتن شناخت از آنها است
او درباره دلیل این نظارتها خاطرنشان کرد: همه این مشکلات به علت شناخت نداشتن است. به رغم اینکه ۴۰سال است در کنار هم زندگی میکنیم (بعضی مسئولان) ایرانی از ما شناخت ندارند، ولی ما به طور کامل ایرانیها را در همه حوزهها میشناسیم. پنج درصد از ایرانیها ما را میشناسند و این شناخت نداشتن باعث میشود که بخواهند همیشه ما را تحت نظر بگیرند. در حالی که ما با ایرانیها زندگی میکنیم و دوستان ما هستند.
این جوان مهاجر افغانستانی تصریح کرد: تمام اتفاقات خوب و بد را ما کنار هم تجربه کردیم، ولی برعکس آن وجود ندارد. سال ۹۶ دو نفر از خواهران من قصد مهاجرت به اروپا داشتند و از من خواستند که با آنها بروم، ولی یک سال و نیم بود که هر روز با گلشهر را راه اندازی کرده بودم و داشتم ثمره آن را میدیدم. همیشه در مصاحبهها یا گفتگو با دوستان گفتهام، شهروند جایی بودن به این معنا نیست که تو شهروند آنجا هستی. این را به این دلیل میگویم که بارها دیدم و شنیدم که در خاکی زندگی میکنیم؛ ولی تمام ذهنمان این است که از آنجا برویم و با دل و جان برای خودمان یا کشورمان کار نمیکنیم. این جریان میتواند برعکس باشد.
عکس از داوود بهگام
مؤسس گروه هر روز گلشهر افزود: هستند کسانی که در کشور خود زندگی نمیکنند؛ ولی تمام دل و جانشان برای خاکشان میتپد و هر کمکی از دستشان بر میآید برای آن انجام میدهند. در واقع آنها شهروندان اصلی آن خاک هستند. به نظر من در حال حاضر موضوع هویت در بین مهاجران شکل سومی به خود گرفته است. به طور مثال من یک افغانستانی، یک هزاره و یک گلشهری هستم. ممکن است به اروپا بروم و افغانستانی یا هزاره بودنم من را به دیگران نزدیک نکند؛ ولی اگر یک گلشهری را ببینم به طور قطع با او نزدیک میشوم. دلیل آن هم خاطرات است که بین ما شکل گرفته است. آن چیزی که باعث میشود گلشهر هویت اول ما مهاجران شود همین خاطرات و نوستالژی است. خاطرات را رفاقتها و رفتوآمدها و شناخت به وجود میآورد و دوستیهایی است که در این فضا عمق پیدا کرده است. ممکن است این کنشها ناآگاهانه باشد، ولی درون ما شکل گرفته است.