با اشغال ایران توسط متفقین، رضاشاه در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ مجبور به استعفا و فرار از ایران شد. متفقین برای پشتیبانی از جبهه شوروی و بهرهبرداری از امکانات کشور همچون راهآهن نیازمند برقراری شرایط سیاسی و اجتماعی آرام در کشور بودند.
با وجود رضاشاه برقراری این وضعیت امکانپذیر نبود؛ چرا که مردم ایران به دلیل استبداد و وضعیت معیشتی که به وجود آمده بود، به شدت از رضاشاه ناراضی بودند و با ابقای او ممکن بود ناآرامیهای اجتماعی به وجود آید و این ناآرامیها به قتل رضاشاه نیز بیانجامد.
در نتیجه متفقین تصمیم گرفتند، اداره امور کشور را از رضاشاه بگیرند و به فرد دیگری بسپرند. آنان ابتدا موضوع تشکیل نظام جمهوری را مطرح کردند، اما در آن شرایط هیچ یک از رجال سیاسی مورد اعتماد متفقین، پذیرای قبول مسئولیت نبودند. متفقین سپس بازگشت قدرت به قاجارها را مطرح کردند، اما بازمانده قاجارها(حمید میرزا) افسر نیروی دریایی ارتش انگلیس بود و به سختی فارسی حرف میزد.
در نهایت با وساطت محمدعلی فروغی که از نخستوزیران دوره پهلوی اول بود و ارتباط نزدیکی با انگلیسیها داشت، محمدرضا پهلوی فرزند رضاشاه به قدرت رسید. فروغی خود نیز نخستوزیری حکومت شاه جوان را برعهده گرفت.
محمدرضا پهلوی در ابتدای زمامداری با توجه به شرایطی که بر کشور حاکم بود و خشمی که مردم از رضاشاه و اقدامات استبدادی و دیکتاتورانه او داشتند، به گونهای رفتار کرد که انگار متفاوت از پدر است و دوره دیکتاتوری رضاشاه را تکرار نخواهد کرد. از این رو وی در آئین سوگند در مجلس شورای ملی وعده داد که طبق قانون عمل خواهد کرد، با خاطیان حکومتی برخورد میکند و رفاه عمومی در جامعه به وجود خواهد آورد.
محمدرضا پهلوی در آئین سوگند گفت: «اکنون که مقتضیات داخلی کشور ایجاب نموده است که من وظایف خطیر سلطنت را عهدهدار شوم و در چنین موقعی سنگین، مهام امور کشور را مطابق قانون اساسی تحمل نمایم، لازم میدانم با توجه وافی به اصول مشروطیت و تفکیک قوا، لزوم همکاری دائم و کامل را بین دولت و مجلس شورای ملی خاطرنشان نموده، برای تامین مصالح عالی کشور متذکر شوم که هم من و هم مجلس شورای ملی و عموم افراد ملت هر یک باید مراقبت تام نسبت به انجام وظایف خود داشته باشیم و هیچگاه به هیچوجه از رعایت کامل قوانین فروگذار نکنیم.
در این زمینه مخصوصاً برای رفاه اهالی کشور فرمان موکد داده شد که به عموم مامورین و مستخدمین کشوری و لشکری ابلاغ گردد که هرکس از حدود قوانین و مقررات وابسته تجاوز نماید و یا به حقوق افراد تعدی کند موافق قانون به کیفر مقرر خواهد رسید.
دولت ماموریت دارد گذشته از اهتمام جدی در اجرای دقیق قوانین برای حصول تامین قضایی برنامه جامعی حاکی از رئوس اصلاحات مربوط به امور اجتماعی و اقتصادی و مالی و تغییر مقرراتی که با احتیاجات و مقتضیات امروز وفق نمیدهد هرچه زودتر با موافقت و تصویب مجلس تهیه نموده، به موقع اجرا بگذارند که موجبات آسایش عموم طبقات اهالی کشور و همچنین بهبود اوضاع زندگی خدمتگزاران لشکری و کشوری از هر جهت آماده و وسایل ترقیات آینده کشور فراهم گردد.
صفحه اول روزنامه اطلاعات در روز ۲۷ شهریور ۱۳۲۰
این نکته را مخصوصا یادآور میشوم که من جد وافی خواهم داشت پیوسته وظایف خود را موافق قانون و وجدان انجام دهم و انتظار دارم نمایندگان ملت و عموم کارکنان ادارات دولت و طبقه روشنفکر هم همین معنی را نصبالعین خود نموده برای سعادت و بهروزی میهن که مقصود مشترک همه ماها میباشد از این روش منحرف نگردد.
ضمناً دولت من اهتمام کامل به عمل خواهد آورد که با همکاری نزدیک با دولتهایی که منافع ما با منافع آنها ارتباط مخصوص دارد بهطوری که مصالح مملکتی کاملاً رعایت شود مشکلاتی که فعلاً برای ما پیش آمده حل شده و جریان امور بر وفق دلخواه گردد. در این صورت امیدوارم به فضل خداوند با منتهی کوشش که همه با تمام قوا به عمل خواهیم آورد، کشتی سلامت کشور را به ساحل نجات برسانیم.»
محمدرضا پهلوی در سخنان خود برای اینکه مردم را آسوده خاطر کند که راه پدر را طی نخواهد کرد، یادی از پدر و دوران زمامداری او نکرد و به مردم قول داد که اصلاحات انجام خواهد داد و با هر بیقانونی که معنای آن استبداد و زور است، برخورد خواهد کرد.
همچنین در همان روز و برای آرام کردن مردم و نشان دادن تفاوت پسر با پدر، خبری با عنوان «واگذاری اموال پادشاه سابق» در جراید و مطبوعات منتشر شد. روزنامه اطلاعات نوشت: «از منبع موثقی اطلاع یافتهایم که اعلیحضرت همایون شاهنشاهی درباره واگذاری اموال شاه سابق به دولت که در واقع بخشش به ملت است، تصمیم دارند و به زودی به موقع اجرا گذاشته خواهد شد.»
البته اموالی که محمدرضا قصد بخشش آن را به مردم داشت، اموالی بود که رضاشاه به زور از مردم تصاحب کرده بود. رضاخان برای تصاحب املاک روشها و شیوههای متفاوتی داشت. او با فرستادن افسران خود به شمال دستور میداد که هر ملک مرغوبی را دیدند، به قیمت بسیار ناچیز و با زور برایش بگیرند. در سال ۱۳۱۴ میزان املاکی که رضاخان غصب کرده بود به قدری زیاد شد که برای اداره آن، اداره املاک اختصاصی تأسیس شد.
شهرت رضاخان در تصاحب اراضی به قدری بود که یک روزنامه فرانسوی به وی لقب "جانور زمینخوار" داد. زمانی هم که پناهنده شد، ثروتمندترین پناهنده لقب گرفت. رضاشاه پس از ۱۶ سال سلطنت، ۴۴ هزار سند به نام خود کرد و بالغ بر ۲ هزار و ۱۷۶ روستا تصاحب کرد که درآمد روستاییان به جیب شاه میرفت.
از این رو شاه وعده بخشش اموالی را داد که پدرش به زور از مردم گرفته بود. مردم در دوران رضاشاه جرات اعتراض و شکایت نداشتند و پس از سقوط رضاشاه ۳۸ هزار برگ سند برای شکایت تنظیم شد، اما تنها بخشی از ثروتمندان و افراد صاحب نفوذ توانستند زمینها و اموال خود را پس بگیرند.
محمدرضا پهلوی که وعده داده بود راه پدرش را طی نمیکند، طبق قانون عمل خواهد کرد و اصلاحاتی به وجود خواهد آورد، پس از مدتی که از دوران حکومتش گذشت و توانست بر شرایط کشور فائق آید، وعدههای خود را فراموش کرد و نه تنها اصلاحاتی انجام نداد، بلکه زمینها و اموال غصبی را هم که از پدر به ارث برده بود، با مصوبه قانونی به بنیاد پهلوی اختصاص داد؛ بنیادی که تمام اموال و عایدی آن متعلق به شاه و دربار بود و ثروتی که امروز پهلویها در خارج از کشور دارند، بخشی از اموال همان بنیاد است. املاکی هم که در ایران ماند، پس از پیروزی انقلاب با شناسایی صاحبانشان به آنان بازگردانده شد.
۲۷۲۱۵