تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟


تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

معامله در بازارهای مالی شما را وادار به تحلیل می‌کند، شما نمی‌توانید اقدام به معامله کنید بدون آن که درک و فهمی از آن داشته باشید، درواقع تحلیل همین درک، فهم و مهم تر از این دو تفسیر شما از داده­ هاست که منجر به اقدامات شما می­ شود. اما وقتی از تحلیل صحبت می‌کنیم دقیقا منظور ما چیست؟ ما در تحلیل فرآیندهای پیچیده را درک، ارزیابی و مجددا خلق...

معامله در بازارهای مالی شما را وادار به تحلیل می‌کند، شما نمی‌توانید اقدام به معامله کنید بدون آن که درک و فهمی از آن داشته باشید، درواقع تحلیل همین درک، فهم و مهم تر از این دو تفسیر شما از داده­ هاست که منجر به اقدامات شما می­ شود.

اما وقتی از تحلیل صحبت می‌کنیم دقیقا منظور ما چیست؟ ما در تحلیل فرآیندهای پیچیده را درک، ارزیابی و مجددا خلق می‌کنیم، این خلق در پیش بینی مسیر آینده معنی پیدا می‌کند.

درواقع هر تحلیل سه بخش اصلی دارد:

۱- تجزیه و تحلیل

۲- پیش بینی

۳- اجرا

چرا تحلیل می کنیم؟

هدف از تحلیل چیزی فراتر از صرفا فهم و افزایش دانسته‌های ما درباره ی یک موضوع است، ما تحلیل می‌کنیم تا مبتنی بر نتایج آن تصمیم بگیریم، درواقع به دیوار تحلیل تکیه کنیم، هرچقدر درون و اجزای این تحلیل دقیق تر بررسی شده باشند، دیوار محکم تری برای خود ساخته ایم. لذا هدف از تحلیل کاملا کاربردی است و همین اهمیت تحلیل را روشن می‌کند.

فرض کنید شما را به صورت حضوری به کارخانه فولاد مبارکه اصفهان می‌بریم، این شرکت را به عنوان یک فرصت جهت سرمایه گذاری به شما معرفی می‌کنیم، فرض کنید فولاد مبارکه اصفهان برای اجراسازی یک فاز جدید تولیدی به مبلغی سرمایه لازم دارد و تصمیم به فروش بخشی از سهام خود دارد، چه می‌کنید؟

چشم خود را می‌بندید و پولی را که تمام سرمایه شماست وارد این شرکت می‌کنید؟گزارشات قبلی شرکت را می‌خوانید بدون این که بدانید فاز جدید تولیدی دقیقا چه فعالیتی دارد؟از کسی می‌خواهید توضیحاتی به شما بدهد؟

اهمیت این که اشاره شد فرض کنید تمام سرمایه زندگیتان را می‌خواهید وارد این شرکت کنید به خودی خود روشن است، این دقیقا اهمیت و جایگاهی است که تحلیل دارد و بسیاری از تحلیل گران آن را تا سطوحی که به صورت موردی از شما پرسیدیم پایین می‌آوردند، لذا دقت کنید اگر محتوایی را به عنوان تحلیل روبروی شما گذاشتند، لزوما آن تحلیلی نیست که بشود به آن تکیه کرد و تصمیم گیری کرد، شاید صرفا خواندن گزارشات است، شاید شنیده است و… .

در تحلیل آن چنان باید در دل موضوع بروید که گویی شما خود مدیر آن کارخانه اید، از تمام فرآیندهای آن خبر دارید و مهم تر از همه، می­‌توانید آینده شرکت را ترسیم کنید.

فراموش نکنید در بازارهای مالی ما دنبال این سوال مهم هستیم: درآینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟ گذشته ها گذشته است، هرچقدر هم مهم باشد، هیچ پاسخی جایگزین ترسیم چشم انداز آینده نمی‌شود و تنها پاسخ به این سوال راهگشا خواهد بود.

مثالی که در اینجا زده شد جهت شفاف کردن اهمیت تحلیل بوده و ممکن است شما هیچ وقت در چنین موقعیتی قرار نگیرید، اما وقتی اقدام به خرید سهام شرکت ها می‌کنید نیز گویی دقیقا در همین موقعیت هستید.

بازارهای مالی محل فعالیت تعداد زیادی از فعالان است و این تفاوت در رویکردهای معاملاتی به خودی خود پویایی این بازار را به همراه دارد، هوشمندانه تر از اینکه ببینید سایرین چه می‌کنند، این است که بدانید خودتان روی چه شرکتی سرمایه گذاری کرده اید و شناخت خود را آنقدر از آن بالا ببرید که بتوانید محتمل ترین آینده از شرکت را ترسیم کنید.

این مرحله ای است که آن را خلق کردن می‌دانیم و این سطح از اتکا به شما قدرت تصمیم گیری می‌دهد و تحلیل یعنی رسیدن به این مرحله، نه ماندن در مرحله خواندن گزارشات و شنیده ها و… .

تحلیلگر کیست؟

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

نکته ای که در همینجا به آن اشاره خواهیم داشت آن است که در توضیحات ما هم به تحلیلگر و هم به معامله گر اشاره داشتیم، آیا این دو یک مفهوم اند و تفاوتی ندارند؟ به طور قطعی جواب خیر است. پاسخ دقیق تری برای آن که تحلیلگر چیست در این خواهد بود که تفاوت تحلیلگر و معامله گر روشن شود، بسیاری از افراد تحلیلگران خوبی هستند ولی معامله گران ضعیفی اند و بالعکس، بسیاری از افراد معامله گران خوبی اند ولی تحلیلگران حاذقی نیستند، گرچه به عقیده نگارنده حالت دوم کمتر است چراکه کسی که معامله گر خوبی است، توانایی درک و تجزیه و تحلیل امور را نیز دارد. نکته مهم متفاوت بین این دو آن است که در معامله گری دنیایی از مهارت‌های روانشناختی، مدیریت سرمایه و… نهفته است که در کتاب ها و منابع نوشته نشده و جز با تجربه معامله گری به دست نمی­‌آید و این تفاوتی است که معامله گران و تحلیل گران دارند، شاید اگر دنبال ایجاد یک تمایز مشخص باشیم، باید بگوییم معامله گران از تحلیل تحلیل گران برای تصمیم­ گیری استفاده می‌کنند.

بسیاری از تحلیل گران، صرفا خواندن گزارشات مالی شرکت ها را تحلیل تلقی می‌کنند، ولی همانطور که در بخش اول اشاره شد تحلیل سه بخش دارد و تا اجرا ادامه دارد.

انواع تحلیل

دو نوع کلی از تحلیل‌های رایج مورد استفاده فعالان بازارهای مالی تحلیل بنیادی و تکنیکال است. در تحلیل بنیادی تحلیلگران اقدام به تفسیر شرایط شرکت از ابعاد مالی می‌کنند که منجر به دست یافتن به مفهوم مهم و پر کاربردی به نام ارزش ذاتی می‌گردد و در تحلیل تکنیکال، تحلیلگران اقدام به تفسیر رفتارهای قیمتی سهم در ادوار گذشته می‌کنند تا بتوانند مبتنی بر الگوهای به جا گذاشته شده آینده را پیش بینی کنند.

در بازارهای مالی شما با حجم زیادی از داده ها روبرو هستید، تحلیل ابزار شماست برای آن که با چشمان بسته اقدام به معامله نکنید، هریک از انواع تحلیل به یکی از ابعاد این داده ها می‌پردازد که در ادامه به آن ها خواهیم پرداخت:

۱- تحلیل بنیادی

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

مثال خرید بخشی از سهم کارخانه فولاد مبارکه اصفهان را به یاد آورید، فرآیندی که برای سرمایه گذاری در این شرکت پیش می‌برید را با خود مرور کنید، ما هم با شما مرور می‌کنیم:

بررسی داده های گذشته و تاریخی شرکتبررسی فرآیندهای عملیاتی شرکتبررسی رقبا و سایر بازیگران صنعتبررسی شرایط صنعت مربوطهبررسی چشم انداز صنعت، تقاضا، تکنولوژی و…بررسی ریسک های فعلی و اتیبررسی مشکلاتی که سر راه تولید و فروش شرکت استبررسی شرایط صنعت در اقتصاد جهانیبررسی فاکتورهای اقتصاد کلان همچون نرخ بهره، تورم، ارز و…

تحلیل بنیادی، مهارت مدل سازی فرآیند منطقی تصمیم گیری راجع به سرمایه گذاری در شرکت، با تمرکز با انواع فاکتورهای بالاست که با شما مرور کردیم، فرایند منظم فکر کردن، از کجا به کجا رسیدن و بررسی دقیق داده‌های مالی شرکت ها در تحلیل بنیادی می‌گنجد.

اینکه پولی که مانند خون در رگ‌های شرکت در جریان است چه مسیری را طی می‌کند، در بررسی این مسیر شما درگیر بررسی فرآیندهای عملیاتی، بازاریابی، ریسک، فروش، تامین مواد و… شرکت ها نیز خواهید شد.

بدون شک شما سهام شرکت فولاد مبارکه را نمی‌خرید که هفته آینده بفروشید، لذا داشتن چشم انداز چندین ساله از صنعت و عملیات شرکت از اهمیت برخودار است.

در تحلیل بنیادی، تحلیل گران با مفهوم مهمی به نام ارزش سر و کار دارند، یعنی نتیجه بررسی‌های خود را در قالب این مفهوم خلاصه می‌کنند، ارزش نشان دهنده آینده است.

درواقع مفهومی آتی را به امروز بر می‌گرداند، آینده را تخمین می‌زند و سوالی که مطرح می کند این است که آیا با در نظر گرفتن این چشم انداز، امروز این شرکت ارزش خرید دارد یا خیر؟ اگر قیمتی که به شما ارائه می‌دهند از ارزش مد نظرتان کمتر باشد، درواقع ارزان تر است و دارایی را می‌خرید و در غیر این صورت خیر.

به صورت دقیق تر و تخصصی تر، باید مفهوم ارزش گذاری را بازترکنیم، که با توجه ب اینکه تمرکز این مقاله بر تحلیل بنیادی است به یکی از مهمترین روش‌های ارزش گذاری (به بیان دقیق تر ارزشیابی) بسنده می‌کنیم. ارزش گذاری تنزیل جریانات نقدی آتی به امروز است.

درواقع جریانات نقدی را برای سه تا ۵ سال به طور معمول پیش بینی می‌کنند و از آنجائی که این اعداد مربوط به حال حاضر نیست و در سال‌های آتی تحقق پیدا می‌کند، نزخ تنزیلی را برای آن در نظر می‌گیرند که به نوعی بازدهی مورد انتظار سرمایه گذار از فاصله زمانی امروز تا آینده ای است که جریانات نقدی در آن زمان تحقق پیدا می‌کند.

در تحلیل بنیادی یکی از مهمترین ابزارهای مورد استفاده تحلیل گران، صورت‌های مالی شرکت هاست، گرچه گذشته دقیقا در آینده اتفاق نمی‌افتد، اما راهنمای خوبی برای ترسیم آینده خواهد بود، لذا یک تحلیل گر بنیادی باید توانایی خواندن و سپس تجزیه و تحلیل صورت‌های مالی را داشته باشد.

دیدگاه های تحلیل بنیادی

دو دیدگاه از بالا به پایین و از پایین به بالا در تحلیل بنیادی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در دیدگاه از بالا به پایین، تحلیل از بررسی وضعیت اقتصاد جهانی و وضعیت صنعت در جهان آغاز شده به وضعیت اقتصاد در ایران و صنعت در ایران و در نهایت تحلیل شرکت می‌رسد. در دیدگاه از پایین به بالا، از بررسی شرکت شروع می‌شود و این مسیر برعکس پیموده می‌شود.

سوالی که مطرح می‌شود این است که چه شرکتی را تحلیل کنیم، در این حالت اگر صنعت خاصی را مد نظر دارید پیشنهاد می‌شود از طریق رویکرد پایین به بالا فاکتورهای عملیاتی شرکت ها را مقایسه و شرکت برتر را در زمان کمتر انتخاب و سپس زمان بیشتری به تحلیل دقیق آن شرکت اختصاص دهید و اگر صنعت مد نظر ندارید از طریق رویکرد بالا به پایین به بررسی وضعیت و چشم انداز صنایع پرداخته و پس از انتخاب صنعت پر پتانسیل، اقدام به انتخاب شرکت از طریق حالت اول کنید.

در بررسی صنعت پر پتانسیل نیز مطالعه گزارشات شرکت‌های خارجی و گزارشات چشم انداز صنایع خارجی کمک شایانی به شما می‌کند، ضمن اینکه در اینجا تاکید زیادی بر این موضوع داریم که بخصوص در شرکت‌هایی که صادرات و یا واردات دارند، موضوع چشم انداز و وضعیت صنایع در جهان از اهمیت زیادی برخودار است.

۲-تحلیل تکنیکال

تحلیل چیست و انواع روش های آن کدامند؟

معامله گری در بازارهای مالی و اعداد را باید همراه همیشگی هم دانست، تحلیل تکنیکال در نگاه اول روند تاریخی قیمت‌های معاملاتی سهام است، اما کاربرد آن به سادگی این جمله نیست و چگونگی پردازش و استفاده از این داده ها بسیار پیچیده و نیازمند دانش تخصصی است، به طوری که امروزه انواع مختلفی از تحلیل ها با پایه تکنیکال همچون تحلیل کلاسیک، امواج الیوت و… مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تحلیل تکنیکال یک فرض مهم را درون خود دارد و آن، این است که تمام فاکتورهای لازم برای تصمیم گیری در قیمت لحاظ شده است، لذا تحلیلگران تکنیکال تسلط کافی به این دانش را برای تصمیم گیری‌های خود کافی می‌دانند.

فرض دیگر تکنیکال آن است که تاریخ تکرار خواهد شد و آن رفتاری که سهم در گذشته از خود نشان داده با احتمال بالایی در آینده تکرار خواهد شد، به بیان دقیق تر، بسیاری از تحلیل گران تکنیکال برای هر سهم یک شخصیت رفتاری قائل هستند و این مسئله را در تحلیل‌های خود بسیار موثر می‌بینند.

درواقع تحلیل گر تکنیکال معتقد است که نیروهایی که بر عرضه و تقاضای بازار موثر هستند، از جمله عوامل اقتصاد داخلی، جهانی، عملیات شرکت ها و… همه و همه بر قیمت ها تاثیر می‌گذارند. نمودارهای معلول این عوامل هستند و آنچه که “باید” در قیمت ها دیده شده است.

یکی از مهمترین مفاهیم تحلیل تکنیکال، مفهوم روندها هستند، مطالعات زیادی روی ابزارهای شناخت روندها نیز انجام شده، در واقع اینکه تحلیل گر تکنیکال بتواند روند اصلی را تشخیص دهد از اهمیت بالایی برخودار است. علت هم آن است که قیمت ها تمایل دارند به صورت کلی (نه جزئی) در جهت روند حرکت کنند.

تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در افق سرمایه گذاری

بسیاری معتقدند تحلیل تکنیکال برای بازه‌های زمانی کوتاه مدت و تحلیل بنیادی برای بازه‌های زمانی بلندمدت استفاده می‌شود، اما حقیقت آن است که تحلیل تکنیکال برای بازه‌های زمانی بلندمدت نیز ابزارهایی را فراهم کرده است، پس دلیل این حرف چیست؟

به صورت دقیق تر باید گفت، ابزار تحلیل تکنیکال برای تصمیم گیری در بازه‌های زمانی کوتاه مدت امکانی فراهم کرده که تحلیل بنیادی این امکان را در اختیار ما قرار نمی‌دهد و این تمایز بین این دو روش به لحاظ افق سرمایه گذاری است.

اما در ابتدای صحبت به اعداد اشاره داشتیم، ارتباط تحلیل تکنیکال و اعداد در چیست؟

اساس شکل گیری تحلیل تکنیکال بر روش‌های مبتنی بر ریاضی، آمار و هندسه است. همین امر نیز این روش را در صورت استفاده صحیح با دقت بالایی همراه کرده است. همین ویژگی دانش تکنیکال باعث می‌شود فرد بتواند از تخصص خود در هر بازاری استفاده کند، درواقع ورود به بازار جدید در فاندامنتال نیازمند دانش بیشتر و جدید خواهد بود و این درباره تکنیکال صدق نمی‌کند.

تکنیکال به نوعی مهارت کار با داده ها در قالب نمودارهای قیمتی است و تفاوتی ندارد آن سهم از چه صنعتی باشد، در چه بازاری باشد و در چه اقتصادی، این مفاهیم اما در بنیادی و فاندامنتال بسیار حائز اهمیت است.

جمع بندی

اینکه شما از کدام یک از این دو نوع تحلیل استفاده کنید کاملا منطبق با سبک معاملاتی خودتان است، برخی تحلیل گران کاملا ارزشی هستند و از تحلیل بنیادی استفاده می‌کنند، برخی دیگر کاملا رویکرد تکنیکال دارند و برخی دیگر نیز هردوی این تحلیل ها را کنار هم مورد استفاده قرار می‌دهند.

شاید بتوان گفت مهم تر از آن که شما از هردوی این تحلیل ها استفاده کنید، میزان مهارت شما در آن هاست، ولی قطعا بدون تحلیل، سرمایه گذاری برای شما همانند رانندگی با چشمان بسته و در تاریکی است که احتمال عدم بقا در بازارهای مالی (از بین رفتن سرمایه) را بسیار بالا می‌برد.

به این مقاله امتیاز دهید

Submit Rating

میانگین امتیازات: / 5. تعداد امتیاز:

اولین نفری باشید که به این مقاله امتیاز میدهید


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

40 مدل کاپشن دخترانه و زنانه 2022 – 1401 شیک پاییزی و زمستانی