سرمایه گذاران، میتوانند از روشهای مختلفی برای سرمایه گذاری استفاده کنند. انتخاب این روشها، کاملاً مرتبط با روحیات افراد، شرایط زندگی، ریسکپذیری و میزان سرمایه آنها است. در این مقاله قصد داریم با سرمایه گذاری ارزشی (یکی از روشهای موفق سرمایه گذاری که وارن بافت از آن استفاده میکرده) آشنا شویم.
فهرست
1 سرمایه گذاری ارزشی (Value Investing)1.1 مزیت های سرمایه گذاری ارزشی1.2 معضل سرمایه گذاران ارزشی1.3 تفاوت طرز فکر سرمایه گذاران1.4 شباهت استراتژی سرمایه گذاری ارزشی به حراج1.5 پنج اصلی که در این روش باید بدانیم1.6 چگونه سهام ارزشی انتخاب کنیم؟1.7 مدیریت ریسک در سرمایه گذاری ارزشی1.8 گوش دادن به احساسات خود1.9 فروش در زمان نادرستسرمایه گذاری ارزشی (Value Investing)
یک نوع سرمایه گذاری است که در آن ارزش جنس یا سهم، ملاک خرید است. روشهای مختلفی برای سرمایه گذاری وجود دارد که روش سرمایه گذاری بر اساس ارزش، از مهمترین روشها محسوب میشود.
در این استراتژی، تنها سهام یا اجناسی خریداری میشوند که دارای قیمت پایینتری نسبت به ارزش واقعی خود هستند. کسانی که از اصول سرمایه گذاری بر اساس ارزش پیروی میکنند عقیده دارند که ارزان خریدن همیشه بهتر از گران فروختن است؛ یعنی سود خود را هنگام خرید میبرند نه هنگام فروش.
سرمایه گذاران ارزشی به شکل فعالی به دنبال سهام شرکتهایی هستند که عقیده دارند بازار آنها را کمتر ازآنچه هستند ارزشگذاری کرده است. آنها باور دارند که بازار به اخبار خوب و بد بیشازحد واکنش نشان میدهد و درنتیجه منجر به نوسان قیمت سهام میشود که با اصول بنیادی بلندمدت شرکت همخوانی ندارد.
وجود سهمهای ارزان در بازار، احتمالاً به دلیل رفتار غیر عقلایی سرمایه گذاران است و سرمایه گذاران ارزشی تلاش میکنند تا از این رفتار غیر عقلایی به نفع خود استفاده نمایند.
آنها این کار را از طریق انتخاب سهمهایی که نسبت قیمت به ارزش دفتری یا نسبت قیمت به سود هر سهم آنها کمتر از میانگین است، انجام میدهند و یا به سراغ سهمهایی میروند که سود نقدی بیشتری پرداخت میکنند.
البته مواردی که ذکر شد بهتنهایی برای تعیین سهام مناسب کافی نیستند و عوامل متعددی در این زمینه باید بررسی گردند. تعریف دقیق سرمایه گذاری ارزشی بسیار ذهنی است.
بعضی از سرمایه گذاران ارزشی فقط به داراییها و درآمدهای شرکتها نگاه میکنند و هیچ ارزشی برای رشد آینده قائل نمیشوند. سایر سرمایه گذاران ارزشی استراتژیهای خود را کاملاً حول تخمین رشد آینده و جریانهای نقدی بنا میکنند.
مزیت های سرمایه گذاری ارزشی
سود این نوع سرمایه گذاری بالاست ولی نقد شوندگی آن کمتر از روشهای دیگر سرمایه گذاری است. با توجه به ریسک پایین این نوع سرمایه گذاری، طرفداران زیادی برای آن وجود دارد.
مزیت دیگر این نوع سرمایه گذاری، نیاز به تخصص کمتر برای فروش است. ازآنجاییکه ارزش جنس یا سهام خریداریشده بالاتر است، مشتری شاید دغدغه زیادی برای خرید نداشته باشد. چهبسا معاملههای ارزشی وجود داشته که لحظاتی پس از امضا قرارداد، مشتری جدیدی پیداشده که ارزش کالا را درک کرده و پول بیشتر برای آن پرداخت کرده است.
معضل سرمایه گذاران ارزشی
معضلی که سرمایه گذاران ارزشی با آن مواجه هستند، تعیین دقیق ارزش ذاتی سهم است. ممکن است دو تحلیلگر با در اختیار داشتن اطلاعات یکسان، در مورد یک شرکت، ارزش ذاتی متفاوتی را تخمین زنند. به همین دلیل مفهوم کلیدی دیگری که درزمینه ی سرمایه گذاری ارزشی مطرح میگردد، میزان حاشیه ایمنی سرمایه گذاری است.
سرمایه گذاران ارزشی برای در امان ماندن از خطاهای مربوط به تخمین ارزش ذاتی، اغلب سهمهایی را خریداری میکنند که قیمت بازار آنها با اختلاف زیادی از ارزش ذاتیشان پایینتر باشد.
در بازار سهام، با ارزش گذاری شرکتها و تحلیل بنیادی، میتوان سهامی را پیدا کرد که ارزش واقعیشان بیشتر باشد؛ و درواقع آنها را ارزانتر خریداری کرد؛ اما نکته مهم این است که شاید هزینه برآورد ارزش یک سهم، کم نباشد.
برای حل این مشکل معمولاً سرمایه گذاران حاشیه ارزشی برای هر بازار یا سهمی تعیین میکنند و آنها باقیمت پایینتر از حاشیه خریداری میکنند تا ریسکهای احتمالی پوشش داده شود. سرمایه گذاری بر اساس ارزش همیشه بدون ضرر هم نیست.
شاید مهمترین عیب سرمایه گذاری ارزشی تأثیر جو روانی جامعه است که ممکن است مدتزمان طولانی برای تغییر این جو زمان لازم باشد. ممکن است سرمایهگذار مدت زیادی منتظر فروش بماند و طمع کند؛ بنابراین این نوع سرمایه گذاری معمولاً برای سرمایه گذاریهای بلندمدت توصیه میشود.
تفاوت طرز فکر سرمایه گذاران
سرمایه گذاری ارزشی تا حدی ذهنی و وابسته به طرز تفکر سرمایهگذار است. برخی فقط به داراییها و سودهای فعلی شرکت نگاه میکنند و هیچ ارزشی را برای رشد آتی شرکت در نظر نمیگیرند. برخی دیگر ممکن است استراتژی کاملاً متفاوتی داشته باشند و فقط بر رشد آتی و جریانات نقدی شرکت تمرکز کنند.
علیرغم روشهای متفاوتی که سرمایه گذاران ارزشی استفاده میکنند اما همه آنها باور دارند که باید چیزی را بخرند که به نظرشان بسیار ارزانتر از ارزش واقعیاش باشد.
سرمایه گذاران ارزشی افرادی هستند که رویکرد بلندمدت و محافظهکارانه دارند. آن ها، برخلاف اکثر سرمایه گذاران، بههیچعنوان احساسی عمل نمیکنند.
همچنین، اغلب به دنبال راهی برای غلبه بر بازار هستند. استراتژی آن ها، یکی از روشهای اثباتشدهای است که توسط بزرگان بازار سرمایه بکار گرفتهشده است.
سرمایه گذاران ارزشی مشهور توانستهاند نتایجی بهتر از شاخص کل به دست آورند. گرچه مشهورترین آنها وارن بافت است اما در این زمینه میتوان از افراد دیگری نیز مانند بنیامین گراهام، دیوید داد، کریستوفر براون، چارلی مانگر و ست کالرمان نام برد.
شباهت استراتژی سرمایه گذاری ارزشی به حراج
این روش تا حدودی شبیه به خرید در مواقع حراج است. کسی که خرید خود را در هنگام حراج انجام میدهد میداند که وقت مناسب خرید کالا زمان خارج از حراج و باقیمت معمول نیست و درصورتیکه منتظر بماند میتواند آن کالا را باقیمت کمتر بخرد. حتی در مورد برخی کالاها میتوان با پیشبینی چرخه قیمت، آنها را در کمترین قیمت ممکن خرید کرد.
پنج اصلی که در این روش باید بدانیم
اصل اول: شرکتها دارای ارزش ذاتی هستند.ایده اساسی این است که اگر شما ارزش واقعی چیزی را بدانید و در مواقع تخفیف قیمتی آن را بخرید میتوانید پول زیادی را برای خود صرفهجویی کنید. سهام شرکتها در طول زمان دچار افزایش و کاهش تقاضا میشوند و این باعث نوسان قیمتی میشود.
اصل دوم: به حاشیه امنیت و توسعه آن اهمیت دهید.هرچه بتوان سهمی را باقیمتهای پایینتری از ارزش ذاتی خریداری نمود در افتهای احتمالی ضرر کمتری خواهید داشت و بالعکس در رشدهای احتمالی سود بیشتری خواهید نمود. بنیامین گراهام که به پدر استراتژی سرمایه گذاری ارزشی معروف است، زمانی سهمی را میخرید که به دوسوم ارزش ذاتی خود و یا کمتر رسیده بود.
اصل سوم: فرضیه بازار کارا اشتباه است.این سرمایه گذاران، فرضیه بازار کارا را قبول ندارند. طبق فرضیه بازار کارا، قیمت در همه حال تمامی مطالعات مربوط به شرکت را در خود لحاظ کرده است. آنها معتقدند سهام شرکتها برخی اوقات به زیر ارزش ذاتی می رسد. این اتفاق ممکن است به علت رکود رخ دهد.
اصل چهارم: سرمایه گذاران موفق پیرو جمع نیستند.سرمایه گذاران ارزشی برخلاف جریان شنا میکنند. آنها وقتی همه خریدارند میفروشند و یا کنار مینشینند و وقتی همه فروشنده هستند، خریدارند و یا سهم خود را نگه میدارند. آنها از خریداری سهمهای رایج و جنجالی بازار خودداری میکنند چون معمولاً گران هستند و برعکس به سهمهایی نظر دارند که در بازار افت داشتهاند.
اصل پنجم: سرمایه گذاری نیازمند تلاش و صبر است.این روش، یک استراتژی بلندمدت است. گاهی اوقات لازم است سالها صبر نمود. همچنین بکارگیری آن تا حدودی یک هنر است و انتخاب سهم مناسب چندان آسان نیست. شما باید صبر داشته باشید و سعی نمایید به فلسفه سرمایه گذاری خود پایبند باشید هرچند در مواقعی نیز پول از دست بدهید.
همچنین گاهی اوقات شما تصمیم به سرمایه گذاری در یک سهم بنیادی دارید اما چون قیمت آن بالاست لازم است صبر کنید تا قیمت آن پایین بیاید. نکته دیگر اینکه اگر سهمی باقیمت مناسب پیدا نمیکنید، باید صبر پیشه کند و خرید خود را تا زمان مناسب به تعویق اندازید.
چگونه سهام ارزشی انتخاب کنیم؟
برای انتخاب سهمهایی با زیر ارزش ذاتی دو گام اساسی وجود دارد:
تهیه لیست اولیه شامل سهمهایی که با معیارهای اساسی شما مطابقت دارد و میخواهید در مورد آنها تحقیق کنید.تحلیل دقیقتر آن سهمها با بررسی اطلاعات مالی آنها.در گام اول اطلاعات مختلفی ازجمله صورتهای مالی میاندورهای، قیمت سهم، تعداد سهام شرکت، سود هر سهم و اخبار پیرامون شرکت و صنعت، سهامداران عمده و معاملات اخیر آنها و … را جستجو میکنیم.
در گام دوم با استفاده از تحلیل بنیادی به بررسی دقیق تر شرکت ها می پردازیم. البته بکارگیری نسبتهای مالی پر کاربرد پی بر ای، در این روش کارآمد است.
بررسی میزان درآمد هر سهم و مقایسه آن با سال های پیشین نیز می تواند دید خوبی به سرمایه گذار بدهد. این نوع سرمایه گذاران به تحرکات خرید مدیران و سهامداران عمده نیز توجه می کنند.
مدیریت ریسک در سرمایه گذاری ارزشی
هرچند سرمایه گذاری ارزشی اگر بهدرستی انجام شود یک روش کم ریسک بهحساب میآید، باز هم احتمال از دست دادن سرمایه در آن وجود دارد. این بخش ریسکهای کلیدی این روش و چگونگی کاهش آنها را بررسی میکند.
قرار دادن محاسبات بر روی اعداد و ارقام اشتباهازآنجاکه تصمیمات این نوع سرمایه گذاری مبتنی بر تحلیل صورتهای مالی است، لازم است که این محاسبات بهدرستی انجام شود تا به یک سرمایه گذاری ضعیف و از دست دادن پول و یا از دست دادن فرصتهای سرمایه گذاری عالی دچار نشویم.
نادیده انگاشتن سود و یا زیان شدیدطی برخی از سالها، ممکن است شرکتها سودها و زیانهای بزرگ و غیرمعمولی را به دلیل حوادث طبیعی، تغییر ساختار سازمانی و یا پروندههای حقوقی تجربه کنند.
هنگام محاسبات باید این شرایط غیرمعمول مالی را از معادلات حذف کرد تا درک بهتری از عملکرد شرکت در شرایط معمولی به دست آورد.
ضمناً توجه داشته باشید که اگر شرکتی زیان غیرمنتظرهای طی چند سال گزارش کرد، آن شرکت دچار مشکلات شدید مالی است.
غفلت از معایب تحلیل نسبتهای مالیگرچه استفاده از نسبت های مالی برای بررسی سلامت شرکت مفید است اما باید به این نکته توجه کنیم، روش های مختلفی برای محاسبه آن ها وجود دارد و نتایج یکسانی برای آن وجود ندارد.
روشهای مختلف حسابداری در شرکتهای مختلف مقایسه نسبتهای مالی شرکتها را با مشکل مواجه میسازد.
سرمایه گذاری بیشازحد بر روی یک سهموقتی بیشازحد از سهمیخرید نکنیم درواقع ضرر بالقوه ناشی از عملکرد ضعیف آن سهم را کم کردهایم. یکی از اصول زیربنایی این روش، حفظ یک حاشیه امنیت در سرمایه گذاری است. به این منظور نباید سهمی را باقیمت بیش از دوسوم قیمت ذاتی آن خریداری کرد.
عدم متنوع سازیدر این روش، تک سهم شدن نفی می شود و توصیه می شود سبد سهام متنوع چیده شود. سرمایه گذاران ارزشی معروف در مورد تعداد سهم موجود در پرتفوی تا سی سهم را هم توصیه نمودهاند.
گرچه با بالا رفتن تعداد سهم احتمال کسب بازدهی نزدیک به شاخص افزایش مییابد اما فرصت کمتری برای بررسی و رصد دقیقتر سهمهای خود خواهید داشت.
گوش دادن به احساسات خود
نادیده گرفتن احساسات در هنگام اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری و خرید یک سهم خاص بسیار سخت است. مهمتر اینکه بعد از خرید هم کاهش قیمت ممکن است شما را به فروش سهم اغوا کند. تاثر از احساسات، سودآوری شما را به خطر میاندازد.
سرمایه گذاری ارزشی یک استراتژی بلندمدت است و مثلا وارن بافت یک سهم را برای مدت تقریباً نامحدود خریداری میکرد. او میگوید من سهم را با این فرض خرید میکنم که فردا بازار بسته میشود و پنج سال بعد باز میشود.
مقایسه نکردن شرکتها با شرکت های مشابهمقایسه سهم یک شرکت با سهم رقبا، یکی از راههایی است که سرمایه گذاران در این روش، برای تحلیل سرمایه گذاریهای بالقوه از آن استفاده میکنند. بااینحال باید توجه داشت که شرکتها از روشهای مختلف حسابداری استفاده میکنند.
اگر پی به ای دو شرکت را باهم مقایسه میکنید باید اطمینان حاصل کنید که هر دو از یک روش برای محاسبه پی به ای استفاده میکنند. همچنین شما نمیتوانید شرکتی را با شرکتی در صنعت دیگر مقایسه نمایید. پس باید توجه نمود در مقایسهها دچار اشتباه نشویم.
فروش در زمان نادرست
حتی اگر در تحلیل و خرید سهم بهخوبی عمل کرده باشیم اگر در زمان نادرستی سهم را بفروشیم کل استراتژی به شکست میانجامد. یکی از این زمانهای نادرست زمانی است که بازار وحشتزده است و قیمتها پایین میآید. زمان ایده آل برای فروش سهم زمانی است که سهم به بالاتر از ارزش ذاتی خود رسیده است.