سرمایه، واژهای چند بُعدی است؛ یعنی میتوان چندین معنی مختلف را به آن نسبت داد. گاهی سرمایه به معنی پول است و گاهی به معنی ابزارها، وسایل و تجهیزاتی که از آنها برای تولید پول استفاده میکنیم. گاهی هم سرمایه به معنی داشتههای درونی است؛ گزینهای که تنها به تلاش فردی بستگی دارد و هیچچیز نمیتواند آن را تهدید کند.
بزرگترین کسب و کارها با سرمایه مالی کم و سرمایه فردی بسیار زیاد راهاندازی شدهاند. اما چگونه میتوان میان این دو نوع سرمایه، تعادلی منطقی برقرار کرد و با استفاده آن ها یک کسب و کار را به راه انداخت؟ اگر تا پایان این بحث با ما همراه باشید، پاسخ این پرسش را پیدا خواهید کرد.
در این مقاله از خانه سرمایه به موضوع کار با سرمایه کم میپردازیم و از دل چالشهای این ماجرا، نکتههایی راهگشا را به شما نشان خواهیم داد.
کریستوفر رایس، نویسنده:
هر روز یک حساب بانکی است و زمان، ارز ما است. پس هیچکس ثروتمند نیست و هیچکس نیز فقیر نیست. ما همگی ۲۴ ساعت، زمان مساوی را در اختیار داریم. مهم این است که بدانیم با داشته واقعی خود چه میکنیم؟
فهرست
0.1 چقدر سرمایه دارید؟1 راه اندازی کسب و کار با سرمایه کم1.1 ۱- پیشنهادهایی برای گروه اول (سرمایه مالی کم و سرمایه درونی بالا)1.2 ۲- پیشنهادهایی برای گروه دوم (سرمایه مالی زیاد و سرمایه درونی کم)1.3 ۳- پیشنهادهایی برای گروه سوم (سرمایه مالی و درونی کم)1.4 ۴- پیشنهادهایی برای گروه چهارم (سرمایه مالی و درونی قابل قبول)1.5 آیا هدفی برای خودتان دارید؟1.6 راه اندازی یک چرخه هدفمند میان استراتژی و عملچقدر سرمایه دارید؟
بزرگی میگفت: «دانستن، توانایی است.» شما چقدر در مورد خودتان، کاری که میخواهید انجام دهید، جایی که اکنون هستید و جایی که در آینده میخواهید به آن برسید، میدانید؟ همانطور که کمی قبل با هم گفتیم، سرمایه چند معنی دارد.
بیایید فعلا فقط روی دو معنی آن تمرکز کنیم؛ یعنی سرمایه مالی و سرمایه درونی. بهترین یار و یاور یک فرد پرسشگر، قلم و کاغذ است. پس، یک برگه و خودکار بردارید و کنکاشی تمام عیار را پیرامون سرمایههای خود آغاز کنید.
پیشنهاد میکنم که برگه را به دو قسمت تقسیم کنید. بخش بزرگتر در بالای صفحه را به سرمایه درونی و بخش کوچکتر در پایین صفحه را به سرمایه مالی اختصاص دهید.
در قدم اول، مقدار دقیق سرمایه مالیتان را مشخص کنید. مهم نیست که چقدر پول دارید. مهم این است که به یک شناخت نسبی از داشتههایتان دست پیدا کنید.
بعد از نوشتن سرمایه مالی، نوبت سرمایههای درونی فرا میرسد. چه تواناییهایی دارید؟ چه آموزشها و مهارتهایی را کسب کردهاید؟ در چه چیز خوب هستید؟ شاید لازم باشد برای دانستن این مواد از اطرافیانتان هم کمک بگیرید.
در پُر کردن این قسمت عجله نکنید. سعیتان را بر این بگذارید که از هر چه در چَنته دارید برای شروع یک کار تازه استفاده کنید. بعد از نوشتن این برگه، همراهان این مقاله به چهار گروه تقسیم میشوند:
کسانی که سرمایه مالی کم اما سرمایه درونی بالایی دارند.کسانی که سرمایه مالی زیاد اما سرمایه درونی کمی دارند.کسانی که سرمایه مالی و درونی کمی دارند.کسانی که هم سرمایه مالی و هم سرمایه درونی قابل قبولی دارند.راه اندازی کسب و کار با سرمایه کم
تا انتهای این بحث پیشنهادهایی برای هر چهار گروه ارائه خواهیم داد. راه پیشرویتان طولانی و سرشار از ماجراهای گوناگون است. پس باید کولهباری مناسب برای سفرتان مهیا کنید. در جمع کردن کولهپشتی سفرتان به شما کمک خواهیم کرد. اما یادتان باشد، طی کردن مسیر، همیشه برعهده خودتان است.
۱- پیشنهادهایی برای گروه اول (سرمایه مالی کم و سرمایه درونی بالا)
به دنبال راه هایی برای شروع کار با سرمایه کم بگردیدوقتی سرمایه کمی داریم، اولین فکری که به ذهنمان میرسد افزایش آن از طریق قرض یا وام گرفتن است. البته اگر ایده بسیار خوبی داشته باشیم به روشی مانند جذب سرمایه هم فکر خواهیم کرد. اما سرمایه مالی کم، همیشه چیز بدی نیست.
در واقع، اگر ندانید که میخواهید چه کاری انجام دهید، میلیاردها پول هم برای شروع کارتان کافی نخواهد بود. پس این فکر را که به دلیل سرمایه مالی اندکتان نمیتوانید کاری را شروع کنید، از سرتان بیرون بیندازید.
دنیای وب، بستر بسیار خوبی برای کار با سرمایه کم است. شاید بهتر باشد در این مسیر و با تکیه بر مهارتهایی که دارید به راهاندازی یک کسب و کار تازه فکر کنید. گزینههای زیادی پیش روی شما هستند.
مثلا فریلنسری در زمینههای مختلف، افیلیت مارکتینگ، تولید محتوا و درآمدزایی از طریق تبلیغات یا گرفتن حق اشتراک (چه در وبسایت و چه در شبکههای اجتماعی)، آموزش آنلاین مهارتها به صورت پکیج یا کلاس آنلاین، مشاوره دادن در زمینههای مختلف (مالی، آموزشی و خلاصه هر زمینهای که در آن تخصص دارید.) و غیره.
یادتان باشد، تنها وقتی که نگاهی جستجوگرانه به اطرافتان بیندازید، پاسخها را پیدا خواهید کرد.
شروعی کوچک داشته باشیدوقتی از نظر مالی با محدودیتهایی روبهرو هستید، بهترین کار، دنبالهروی از استراتژی «شروع کوچک» است. البته قبل از یک شروع کوچک باید با استفاده از تحقیقات بازاریابی، بزرگی صنعتی که میخواهید وارد آن شوید را درک کنید. سپس برنامه خودتان را بچینید. شروع کوچک هم به مقدار و هم به بازار اشاره دارد.
اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم. مثلا اگر میخواهید کسب و کاری در زمینه فروش کتاب راهاندازی کنید – بعد از بررسی بازار – گروه سنی الف (کودکانی که هنوز به مدرسه نمیروند) را در نظر بگیرید. باز هم میتوانید کارتان را به تفکیک موضوع، کوچکتر کنید.
مثلا فقط روی کتابهایی که به آموزش الفبا میپردازند تمرکز کنید. به این ترتیب، برای کسب و کار بزرگ خود، یک شروع کوچک را برنامهریزی خواهید کرد.
۲- پیشنهادهایی برای گروه دوم (سرمایه مالی زیاد و سرمایه درونی کم)
دستی به سر و گوش مهارتهایتان بکشیدبه قول «این رند» (Ayn Rand)، نویسنده و فیلسوف آمریکایی، پول فقط یک ابزار است؛ مثل یک اتومبیل پر قدرت. شما را به جایی که آرزو دارید میبرد، اما نمیتواند جایگزین راننده اتومبیل شود.
راهاندازی کسب و کار با سرمایه کم – به ویژه اگر آن سرمایه اندک، درونی باشد – نیازمند برداشتن قدمهایی حساب شده است. در حقیقت، بالا بردن مهارتها برگ برنده شما در میدان کسب و کار به شمار میرود. به ویژه اگر روی افزایش مهارتهای مالیتان، مثل حسابداری یا سرمایهگذاری کار کنید.
یادتان باشد، مهم نیست که سرمایه فعلی شما چقدر زیاد است. چون اگر دانش مدیریت و افزایش سرمایهتان را نداشته باشید، خیلی زود آن را دست خواهید داد.
افزایش مهارت در زمینههای بازاریابی و مدیریت هم بخشی جدایی ناپذیر از روند آموزشی شما به شمار میرود. چون وقتی بتوانید خودتان و سرمایه کنونیتان را مدیریت کنید، در آینده میتوانید سکان کارمندان و سرمایه انبوهتان را هم در دست بگیرید.
از منابع مختلفی استفاده کنیدهنری فورد:
اگر امید شما این است با پول به بینیازی برسید، هرگز به بینیازی نخواهید رسید. تنها از طریق دانش، تجربه و شایستگی است که امنیت یک شخص در دنیا تامین میشود.
گاهی کارآفرینهای جوان، درگیر یک اشتباه کوچک اما بسیار اثرگذار در زمینه افزایش مهارتهایشان میشوند. آنها فکر میکنند که تمرکز روی یک منبع، به تنهایی میتواند پاسخگوی نیازهایشان باشد.
مثلا فقط خودشان را به کتابها محدود میکنند و از فهمیدن تجربههای عملی که تنها با شرکت در دورههای آموزشی امکانپذیر است، محروم میشوند. راه درست این است که هم در دورههای باکیفیت و معتبر شرکت کنید و هم از فرصت خواندن کتابهای خوب غافل نشوید.
۳- پیشنهادهایی برای گروه سوم (سرمایه مالی و درونی کم)
کار با سرمایه کم، چیزی است که به معنای واقعی با آن روبهرو هستید. اما جای نگرانی وجود ندارد. تنها چیزی که به آن نیاز دارید یک اقدام جانانه برای افزایش این دو سرمایه است.
از اشتباه کردن، شکست خوردن و حتی مسخره شدن نترسید. موتور سماجتتان را روشن کرده و مثل کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد، برای رشد خودتان تلاش کنید.
نکته جالب اینجا است که اگر روی افزایش سرمایه درونیتان متمرکز شوید، خیلی زود میتوانید راههایی برای افزایش سرمایه مالیتان پیدا کنید. به قول «بنجامین فرانکلین» سرمایهگذاری روی دانش، بهترین سود را دارد!
۴- پیشنهادهایی برای گروه چهارم (سرمایه مالی و درونی قابل قبول)
چیزی که شما را عقب نگه داشته است، اجرا نکردن فرمول موفقیت است. در واقع، شما هم درگیر کار با سرمایه کم هستید. اما این کمبود سرمایه به موجودی انگیزه و هدفتان اشاره میکند.
فرمول موفقیت به شما کمک میکند تا اهداف ترسناک را به گامهایی عملی تبدیل کرده و به پیش بروید. این فرمول از سه بخش زیر تشکیل شده است:
هدفاستراتژیعملآیا هدفی برای خودتان دارید؟
داشتن هدف، تنها راه برای جلو رفتن، ادامه دادن و پیروز شدن است. بدون این گوهر درخشان، در حجم انبوه کارها سرگردان میشوید و با اقدام در جهت اشتباه، سرمایهتان را به هدر میدهید و روحتان را خسته میکنید. اگر هدفی برای خودتان ندارید، باید دو قدم به عقب برگردید.
این دو قدم شامل موارد زیر میشوند:
پیدا کردن علاقهشاید این جستجو، سرنوشتسازترین کار در تمام عمرتان باشد. بسیاری از ما نمیدانیم که به چه چیزی علاقه داریم. در این وضعیت، مانند یک کودک گمشده در میان کارهای مورد علاقه دیگران سردرگم میشویم.
پیدا کردن کار مورد علاقه، مسیری است که باید خودتان آن را طی کنید. به یاد داشته باشید که در بیشتر موارد، کار مورد علاقهتان نزدیکتر از چیزی است که فکرش میکنید.
این بدان معنی است که لازم نیست خیلی از خودتان دور شوید یا راههای عجیب و غریب را برای پیدا کردن کار مورد علاقهتان امتحان کنید.
پل زدن بین علاقه و کسب و کارمایا آنجلو:
شما میتوانید تنها در کاری که دوست دارید کامل شوید. پول را هدف خودتان قرار ندهید. به جای آن، کاری که دوست دارید را دنبال کنید. سپس آن را آنقدر به خوبی انجام دهید که مردم نتوانند از شما چشم بردارند.
برای این کار باید به دنبال راههای درآمدزایی از علاقه خودتان بگردید. بسیاری از کسانی که اکنون کسب و کارشان جهانی و بسیار موفق است از همین شیوه استفاده کردهاند.
مثلا «فیل نایت» (Phil Knight) بنیانگذار برند «نایکی» (Nike) عاشق دویدن بود. بنابراین به دنبال کاری رفت که همیشه حس ورزشکار بودن را در او زنده نگه دارد؛ یعنی فروش کفشهای دوندگی. بعدها او کارش را گسترش داد و به جای فروش کفشهای دیگران، کارخانههای تولیدی کفش خودش را تاسیس کرد.
اکنون کمتر ورزشکاری است که آرم ویژ نایکی را نشناسد. شما هم میتوانید با کمی خلاقیت، بین چیزی که دوست دارید و کسب و کاری که میخواهید راهاندازی کنید، یک پل بزنید. به این ترتیب، نه از کار کردن خسته میشوید و نه علاقهتان را به باد فراموشی میسپارید.
راه اندازی یک چرخه هدفمند میان استراتژی و عمل
حالا نوبت حرکت به مرحله بعدی فرا رسیده است. تدوین یک استراتژی با مشخص کردن راههای رسیدن به هدفتان آغاز میشود. بعد از این کار باید تمام آن گامها را وارد فاز عملی کنید. اما کار هنوز تمام نشده است.
از این به بعد، بخش بسیار مهم کارتان یعنی دریافت بازخوردها، اصلاح استراتژی و دوباره عمل کردن شروع میشود. باید آنقدر این چرخه را طی کنید تا بازخوردهای دریافتیتان قابل قبول شوند.
یادتان باشد، هدف تغییر نمیکند، این استراتژی است که تا رسیدن به یک نتیجه مناسب، پیوسته بهبود مییابد.
خلاصهای از آنچه با هم گفتیم:کار با سرمایه کم، فقط به کلنجار رفتن با امور مالی محدود نمیشود. اصلیترین سرمایههای ما درونی هستند.اگر سرمایه مالی کم با برنامهریزی، تحلیل بازار هدف و ریختن یک استراتژی درست مدیریت شود میتواند بسیار موفق عمل کند.داشتن یک آغاز کوچک، مهمترین استراتژی است که بسیاری از صاحبان کسب و کارهای جهانی از آن استفاده کردند؛ کسانی مثل سم والتون (بنیانگذار وال مارت)، فیل نایت (بنیانگذار برند نایکی)، استیو جابز (بنیانگذار اپل) و … .افزایش مهارتها سرمایهای است که همیشه در دستان شما قرار دارد. این سرمایه نه تنها در طول زمان، کمارزش نمیشود بلکه میتواند سرمایه مالی فراوانی را به سمت خود جذب کند.تک منبعی بودن، یکی از مانعهای یادگیری چند وجهی است. خودتان را به یک منبع خاص، محدود نکنید. سعیتان را بر این بگذارید که از هر کسی که چیزی برای یاد دادن دارد، بیاموزید. به قول بودا، فکر کن همه آدمها در جهان به جز تو روشنفکر هستند. همه آنها معلم تو هستند و هر یک کاری درست برای کمک کردن به تو انجام میدهند.نداشتن هدف، گزینهای است که باعث شکست خوردن کسب و کارهای جوان میشود.اولین گام برای پیدا کردن هدف، یافتن کاری است که به آن علاقه دارید. سپس باید بین این علاقه و کسب و کارتان یک پُل تنومند بزنید.استراتژی و عمل در کنار هم یک چرخه موفقیت را تشکیل میدهند. به این ترتیب که به وسیله بازخوردهای حاصل از عمل، استراتژیها مدام بهینه میشوند. این فرآیند تا زمانی که به یک نتیجه درست و قابل قبول برسید، ادامه پیدا میکند.نظر شما چیست؟توماس ادیسون:
فرصت توسط بسیاری از مردم از دست میرود، زیرا در لباس کار است.
شما در کدام یک از چهار گروهی که برایتان گفتیم قرار دارید؟ فکر میکنید کار با سرمایه کم به رعایت چه نکتههای دیگری نیاز داشته باشد؟ نظرتان در مورد استراتژی شروع کوچک چیست؟