اگر واژه کوچ یا کوچینگ را در واژهنامههای فارسی جستجو کنید مسلماً به نتیجه مطلوبی دست پیدا نخواهید کرد؛ اما اگر انگلیسی این واژه یعنی Coach یا Coaching را جستجو کنید به داستانهای جذابی میرسید.
فهرست عناوین
۰,۱ تاریخچه کوچینگ۰,۲ کاربرد کلمه کوچ در دنیای امروز۰,۳ کوچ (Coach) کیست؟۱ کوچینگ چیست؟۱,۱ او چه کارهایی انجام نمی دهد؟۱,۲ تفاوت آموزش و تعلیم با کوچینگ چیست؟۱,۳ تفاوت منتورینگ و کوچینگ چیست؟۱,۴ تفاوت مشاوره و کوچینگ چیست؟۱,۵ یک کوچ حرفه ای چه ویژگی هایی دارد؟۱,۶ فرآیند کوچینگ به چه صورت است؟تاریخچه کوچینگ
این داستان از روستایی در شمال غربی مجارستان با نام کاکس (Kocs) شروع میشود. روستای کاکس در قرن پانزدهم میلادی از طریق ساختن چرخ و حمل کالا بین وین و بوداپست معاش خود را میگذراند.
در همین احوال یک سازنده درشکه، کالسکههایی را طراحی کرد که نسبت به سایر کالسکههای آن زمان بزرگتر و راحتتر بود. این کالسکهها با نام کالسکههای کاکس شناخته شدند و این کلمه بعدها به کوچ در زبان انگلیسی تغییر شکل داد.
این کلمه در آلمانی با کلمه Kutsche، در فرانسه با کلمه Coche و در انگلیسی با نام Coach به کار رفت. اکنون همه کلمات مشابهی که در زبان انگلیسی برای موتورها یا سایر وسایل نقلیه استفاده میشود، ریشه در این کلمه دارد.
کاربرد کلمه کوچ در دنیای امروز
این کلمه، در دنیای مدرن استعارهای از همان کالسکه است. دانشجویان و دانشآموزان در دهه سوم قرن هجدهم میلادی از این کلمه، برای معلمان سرخانه استفاده میکردند.
همچنین از این واژه برای مربیان ورزشی در دهه هشتم قرن هجدهم باب شد. عده ای از آنها نیز، غالباً در هنر و ورزش فعالیت میکردند؛ اما امروزه افراد در حوزههای مختلفی میتوانند مهارت کوچینگ کسب کنند. این افراد، به مراجعانی که نیاز به راهنمایی و سامان بخشی داشتند کمک میکردند تا راحتتر به اهدافشان دست یابند.
کوچ (Coach) کیست؟
این افراد، تسهیل گرانی هستند که به شما کمک میکنند به آگاهی برسید و مسائل را خودتان کشف کنید و یاد بگیرید. آنها، هرگز به شما راهکار مشخص نمیدهند، بلکه آنها با استفاده از ابزارهایی کارآمد در حرفه خود (مانند گوش دادن فعال، پرسیدن سؤالات مؤثر و قدرتمند و بازخورد)، به شما کمک میکنند تا نقشه راه را برای پیشبرد اهدافتان تعیین کنید.
آنها در حقیقت به افراد کمک میکنند که خودشان با رسیدن به آگاهی و پاسخها، میان آنکسی که هستند و آنکسی که میخواهند باشند پلی ایجاد کنند. همچنین به افراد کمک میکنند تا افکار و پیچیدگیهای ذهن خود را خودشان سروسامان دهند، ساده کنند و به شفافیت برسند.
کوچینگ چیست؟
کوچینگ یک گفتگوی آگاهانه بهمنظور توانمند کردن یک فرد یا گروه در جهت رسیدن به اهداف است. کوچها با مراجعین خود صحبت کرده و مسیر موردنظر در جهت رسیدن به هدف را با وی ترسیم میکنند. آنها درواقع با مراجعهکننده خود شریک میشوند تا به آنها برای طراحی و رسیدن به آنچه تمایل دارند دست پیدا کنند کمک کنند.
کوچینگ به شفافیت مسیر و اقدام اصولی و آگاهانه کمک شایانی میکند. همچنین روندی است که جهت بهبود عملکرد افراد در زندگی حرفهای، اجتماعی و حتی عاطفی به کار گرفته میشود.
تمرکز کوچینگ بهجای گذشته بر حال و آینده (نزدیک) فرد است و به کنکاش و رفع مسائل و مشکلات گذشته نمیپردازند. در این فرآیند، باور بر این است که افراد بهترین مسیر را خودشان میتوانند تشخیص دهند. ازاینرو در این فرآیند، انتخابکننده و پیش برنده جلسه خود مراجعهکننده است و کوچ فقط نقش یک تسهیلگر را بازی میکند.
مسئولیت کوچ به این شکل تعریف می شودکشف، وضوح و همراه شدن با آنچه مراجعهکننده میخواهد به آن برسد.تشویق مراجعهکننده برای کشف دنیای خودیافتن راهحل و استراتژیهای مراجعهکنندهکمک به مراجعه جهت انتخاب مسیر و مجاب کردن او به مسئولیتپذیریاو چه کارهایی انجام نمی دهد؟
او برای مراجعهکننده تصمیم نمیگیرد.او مسیر مشخص به مراجعهکننده پیشنهاد نمیکند.او آموزش نمیدهد یا توصیه نمیکند.بهعبارتدیگر، مراجعهکننده است که تصمیم میگیرد که هدف یا مشکل خودش چیست و میخواهد بر چه چیزی تمرکز کند، نه یک کوچ.
این فرد ماهر، آموزش نمیدهد یا توصیه نمیدهد اما سؤال میپرسد و گوش میدهد. همچنین پیگیر یادگیری فردی، رشد و تغییر مراجعهکننده است.
در یک ارتباط کوچینگی این مراجعهکننده است که مراحل حرکت و عمل خود را مشخص میکند.
تفاوت آموزش و تعلیم با کوچینگ چیست؟
در آموزش و تعلیم، ما با آموزگاری خبره روبرو هستیم که دانش خود را به دانش آموزان میآموزد. درواقع یک رابطه یکسویه وجود دارد که اطلاعات از فردی به فرد دیگر منتقل شود.
ولی در کوچینگ، مراجعهکننده دانشی نمیآموزد. گرچه فرآیند آموزش مانند کوچینگ از تعامل و مشارکت میان شاگرد و معلم برخوردار است ولی در کوچینگ مراجعهکننده مجهز به دانشی است که نیاز به سامان بخشیدن دارد. درحالیکه شاگرد نیازمند کسب دانش از معلم است و تعاملات غالباً از سوی معلم صورت میگیرد.
همچنین، فاصله دانشِ معلم با دانشآموز بسیار زیاد است و «جواب درست» همواره در اختیار معلمان است. در حالی در کوچینگ در جستجوی پاسخ درست مشخص نیستیم و مراجعهکننده با کمک کوچ میتواند پاسخ مناسب برای مسیر خود را بیابد.
تفاوت منتورینگ و کوچینگ چیست؟
منتورینگ شباهت زیادی به کوچینگ دارد. مرشد راهنمایی است که با کمک کردن به افراد، سرعت آنها را در یادگیری و پیشرفت افزایش میدهد.
در کسبوکارهای پیشرو، افرادی را در سمت منتور منصوب میکنند. این راهنمایان عضوی از زنجیره مدیریت شرکت نیستند و میتوانید با خیالی آسوده از بینشهای آنها استفاده کنید. این افراد (منتورها) بسیار باتجربهاند و درزمینه کسبوکار تخصص بسیار زیادی دارند.
رابطه منتورینگ معمولاً بر آینده، پیشرفت شغلی و گشایش افقهای بینش کارمندان متمرکز است. در مقابل، کوچینگ بیشتر بر «اینجا و اکنون» و حل مشکلات و مسائل امروز تمرکز دارد.
تفاوت مشاوره و کوچینگ چیست؟
مشاوره بیشتر شبیه مداخلهای درمانی است. تمرکز مشاوره برگذشته است. مشاور سعی میکند فرد را در عبور از موانع و مسائل گذشته یاری دهد و او را بهسوی آینده به حرکت درآورد. تمرکز مشاوره میتواند بر احوالات درونی یا شرایط بیرونی افراد باشد.
کوچ خواستار ایجاد یک ارتباط مؤثر با مراجعین است؛ یعنی یک زیربنا برای این رابطه ایجاد کند که بسیار مستحکم باشد. این زیربنا شامل رازداری، امنیت، احساس اعتماد و اطمینان است و این عوامل سبب میشوند تا مراجعه کننده بتواند تمام مشکلات و دغدغهاش را بدون هیچ واهمهای بیان کند و به خودش اجازه دهد حرفهایی را بزند که با بقیه مطرح نمیکند. ایجاد این فضا، خود یک مهارت است که این امنیت و اعتماد را به وجود میآورد.
سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که آیا افراد حرفهایی در این حوزه، طبق یک چهارچوب خاص و یک اصول اخلاقی مشخص، رفتار می کنند؟
در اینجا اصول اخلاقی میگوید، او مانند یک آینهی شفاف عمل میکند که اگر واقعیتی را میبیند، آن را جلوی شما بگذارد تا خودتان آن را ببینید. این آینه هیچگونه قضاوتی نمیکند؛ ولی اگر قضاوت کند، این آینه چندان آینه شفافی نیست!
یک کوچ حرفه ای چه ویژگی هایی دارد؟
یک فرد ماهر در این حوزه، رازدار و بدون قضاوت است. او احترام مراجعش را حفظ کرده و حرفهای او را باور دارد. درواقع فردی است که باورهای درونیاش را به نمایش میگذارد؛ درعینحالی که قضاوت ندارد و در خدمت مراجع است.
یک بخش دیگر که برای وی باید اضافه کنیم که همان ۱۱ صلاحیت فدراسیون بینالمللی کوچینگ (Icf) است. این صلاحیتها به وی در ایجاد رابطه اثربخش کمک میکند.
فرآیند کوچینگ به چه صورت است؟
مراجعی که وارد این فرآیند میشود، دنبال ایجاد یک تغییر است. او میخواهد به چیزی میرسد که اکنون ندارد. اینکه چرا به هدف خود نرسیده علل مختلفی دارد.
ممکن است از تواناییهای خود ناآگاه است یا سرعت او برای رسیدن به هدف کند است. پس اینجا این شخص کمک لازم دارد. این دغدغه، دغدغهی مراجع است. دغدغه کوچ این است که مراجعش به چیزی که میخواهد برسد.
یکی از تفاوتهای کوچینگ با حرفههای دیگر این است که او باید بداند مراجعش در حال حاضر کجاست و به کجا میخواهد برسد. وقتی مراجع کاملاً میفهمد الآن دقیقاً کجاست و میخواهد کجا باشد، دراینبین یکفاصله به وجود میآید و مراجع میتواند این فاصله را بهوضوح ببیند.
اینجاست که او با ابزارهایی که دارد و محیط امن و ارتباطی که ایجاد کرده، مراجع را ترغیب به اقدام میکند. همچنین گامهایی به آن سمت که مراجع تمایل به رفتن دارد ایجاد میکند.
چنانچه این قدمها با تشویق، ترغیب و قدردانی همراه باشد و تمام این مهارتها کمک کند که این مراجع، قوت درون، استعدادها و توانمندیهایش را بیشتر بشناسد، اقدام و برنامهریزی برای رسیدن به خواستهی مراجع با تعهد، کامل میشود.
کاری که مراجع مسئول آن است، برای انجام آن اقدام میکند و یک نفر را در کنارش دارد که میداند در تمام طول مسیر همراه اوست و هر موقع بخواهد میتواند از او کمک بگیرد.
نتیجه گیریبرای درک اینکه «کوچینگ دقیقاً چیست» باید در تجربیات شخصی خود تأملکنید. بدانید دقیقاً کجا هستید؟ توانمندیهای خود را به خاطر آورید. درواقع باید بتوانید دغدغهای که دارید به تصویر بکشید.
اگر ندانید چه میخواهید مراجعه به کوچ چندان کمکی به شما نمیکند… کوچینگ یعنی به دیگران دریافتن راهحل مشکلاتشان کمک کنیم تا عملکردشان بهبود یابد
کوچینگ یکی از شیوههای بسیار کارآمد آموزش به افراد است که در محیطهای کسب و کار هم طرفداران فراوانی دارد.