پروژه تطهیر پهلوی و یک نکته مهم؛ آنچه ما در مورد زمان شاه به جوانان نگفتیم!
طی سالیان اخیر رسانه ها و شبکه های خارجی از جمله بی بی سی، ایران اینترنشنال و به خصوص من و تو با ساخت مستندهای رنگارنگ کمر همت به تطهیر چهره محمدرضا پهلوی بسته اند و به گونه ای وانمود می کنند که گویی شاه مخلوع عاری از هرگونه خطا و اشتباهی با حماقت و نفوذ خارجی ها به زیر کشیده شد، بد ماجرا اینکه تا حدی هم موفق بوده اند و متاسفانه باید گفت امروز...
نواندیش- رضا امیری: طی سالیان اخیر رسانه ها و شبکه های خارجی از جمله بی بی سی، ایران اینترنشنال و به خصوص من و تو با ساخت مستندهای رنگارنگ کمر همت به تطهیر چهره محمدرضا پهلوی بسته اند و به گونه ای وانمود می کنند که گویی شاه مخلوع عاری از هرگونه خطا و اشتباهی با حماقت و نفوذ خارجی ها به زیر کشیده شد، بد ماجرا اینکه تا حدی هم موفق بوده اند و متاسفانه باید گفت امروز بخشی از نوجوانان و جوانان بخشی از روایت های آنان را می پذیرند!
باید بپذیریم که بخش عمده ای از موفقیت این رسانه ها در این تصویرسازی به ناکامی و ضعف خود ما یعنی صدا و سیما، کارشناسان و آموزش و پرورش ما بر می گردد که در تمام 42 سال گذشته بدون توجه به واقعیات سعی نکردند نقدی منصفانه و درست و قابل قبول از محمدرضا پهلوی به تصویر بکشند،به عنوان مثال وقتی که به جای نشان دادن ضعف و استبداد وی او را ممد دماغ بنامیم یا به جای خود رای بودنش مسائل منزجر کننده ای مثل مصرف قرص جنسی یا انحراف جنسی و این چنین داستان هایی را پیش بکشیم خوب مسلم است که جوان امروزی جای دیگری به دنبال پرسش های ذهن خود می گردد.
در واقع این ایراد از ما بوده که به وی نگفته ایم ایران در دهه 50 شمسی بالاترین رشد اقتصادی در جهان را تجربه می کرد، اما این رشد نه در سطح کیفی که تنها به واسطه درآمد سرشار نفتی به دست آمده بود، خوب مسلم است که با شنیدن قسمت اول این جمله پرسش های ذهنی متعددی در او ایجاد می شود اینکه مگر از کودکی به ما نمی گفتند ایران پیش از انقلاب یکسره در فقر، فلاکت و عقب ماندگی بود؟! او بخشی از روایت را می بیند و می شنود، بخش هایی که هرگز نشنیده و این تفاوت با روایت رسمی در او ایجاد ظن و گمان می کند.
ما بایستی به جوانان می گفتیم شاه واقعا به دنبال رشد و توسعه بود، اما فساد در دربارش بیداد می کرد، ما باید به او می گفتیم که تهران در حال نوسازی بود، اما همزمان در سال 1355 قطعی آب و برق و کمبود تخم مرغ و گوشت مردم را به سطوح آورده بود، ما باید به مردم می گفتیم که شاه از حقوق بشر در غرب و مدیریت به قول خودش چشم رنگی ها انتقاد می کرد، آن ها را گاو و نفهم می دانست اما استبداد بخشی جدا ناشدنی از شخصیت اش بود، ما باید به مردم می گفتیم شاه به قول خودش باورهای مذهبی قوی داشت اما همزمان بدون توجه به بافت فرهنگی کشور سعی داشت باورهای مذهبی در جامعه را تضعیف کند، ما هزاران روایت و واقعیت دیگر را هم باید می گفتیم که نگفتیم و حالا رسانه های ضد انقلاب آن را آنطور که مورد پسند خودشان است به خورد مردم می دهند.
از این باید ها و نبایدها که بگذریم محمدرضا پهلوی فقط یک شاه نبود، او همزمان خودش را در سمت وزیر دفاع یا جنگ، امور خارجه، اقتصاد، فرهنگ، آموزش و پرورش و هر سمت و جایگاهی که می توان فکرش را کرد می دید، شاه مخلوع پهلوی با وجود اینکه تمایل داشت ایران مسیر پیشرفت را به سرعت طی کند، اما راه آن را بلد نبود و گمان می کرد باید پله ها را دو تا یکی و بدون توجه به هر چیز دیگری بپیماید به همین خاطر هم زمانی به قول خودش پیام انقلاب ملت ایران را شنید که دیگر کار از کار گذشته بود.
همانطور که در ابتدا گفتم ما برای عدم تکرار اشتباهات گذشته ناگزیر به بررسی تاریخ بدون هیچ نگاه جانبدارانه و ایدئولوژیکی هستیم بنابر این اگر امروز ضعف های محمدرضا پهلوی و حکومت پیشین را درست و اصولی بررسی نکنیم سخت دچار غفلت و اشتباه خواهیم شد، امروز در آستانه 42 سالگی انقلاب شکوهمند اسلامی دیگر باید کمی از بحث های فاقد ارزش و اتهامات کتب تاریخ دبستان علیه خاندان پهلوی فاصله بگیریم تا متوجه سیر طبیعی انقلاب شویم.