به لحاظ روانشناسی زمانی رفتار تکانشی رخ می دهد که فاصله بین محرک و پاسخ ازبین رفته و یا آنقدر ناچیز می شود که ذهن انسان، فرصت پردازش محرک را پیدا نمی کند. دراین حالت، پس از محرک به سرعت، پاسخ (رفتار) بروز می کند.
معمولا دراین گونه موقعیتها، وقتی انسان نتیجه رفتار خود را می بیند، می گوید «نفهمیدم چی شد؟»، «دست خودم نبود!»، و پاسخ هایی شبیه به اینها.
معلوم است که اینها «دلیل تراشی» و توجیه است. درحالی که انسان مسؤل و پاسخگوی رفتار خود می باشد و باید مسؤلیت رفتار تکانشی خود را بپذیرد و بداند که وقتی به سرعت و بدون «درنگ» پاسخ می دهد، چنین رفتارهایی امکان بروز دارند.
بسیاری از دعواها، مشاجرات، عصبانیتها، پرخاشگری ها و حتی جنایتها، ناشی از حالت تکانشگری در انسان است. چنین انسانی بدون تامل، بی درنگ، بلافاصله پاسخ می دهد و مرتکب رفتار تکانشی می شود.
وقتی پردازش اطلاعات از بین می رود، پاسخ انسان شبیه محرک خواهد شد. درحالیکه وقتی توان پردازش فکری به میدان می آید، پاسخها لزوما متناسب محرکها نبوده و رفتار پخته برو می کند.
به همین دلیل است که رفتارهای تکانشی معمولا پشیمانی و احساس گناه را در پی دارد.
راه چیست؟
۱. بین محرک و پاسخ(رفتار) فاصله بگذارید.
این کار با «تمرین» اتفاق می افتد. هرمحرکی را که دریافت و درک می کنید، در ذهن خودتان به اندازه ۱تا۳ بشمارید و سپس پاسخ دهید.
حتما دیده اید بعضی از آدمها وقتی حرف بد(محرک) می شنوند، باخود ذکر می گویند، استغفار می کنند، تغییر موقعیت می دهند و دهها کار دیگر. این کارها در واقع فاصله گذاری بین شنیدن و عکس العمل است، همان شمارش ۱ تا ۳ است، که نتیجه آن ایجاد فرصت برای پردازش ذهنی محرک است.
۲. خوب گوش کنید.
گوش کردن یک هنر است. بسیاری از رفتارهای بلادرنگ و پشیمان کننده و حتی قضاوت های غیرمنصفانه و اشتباه، بدلیل خوب گوش نکردن است.
۳. همراه با ارتباط کلامی، ارتباط چشمی خود را افزایش دهید.
هرگاه صحبت و هیجان فرد مقابل فروکش کرد، با «تامل» پاسخ او را بدهید. تامل عاملی برای پردازش ذهنی است.
۴. خود را جای دیگری بگذارید.
گاهی به این فکر کنید که اگر شما هم در موقعیت او بودید شبیه به او رفتار می کردید. #هم_حسی شما موجب می شود، او را درک کنید و به جای پاسخ بی درنگ، مشکل اورا حل کنید.
صبوری کنید، تامل کنید، وقت برای پاسخ دادن هست.