بازخوانی شخصیت و کارنامه فرهنگی زندهیادحاج محمود اکبرزاده بهمناسبت نخستین سالروز درگذشت او
سالها پیش آوازه نامش به گوشم رسیده بود. کسانی که نوای دلنشین مداحی او را شنیده بودند بر اخلاص تمامعیارش غبطه میخوردند. حاج محمود اکبرزاده یکی از مداحان قدیمی مشهد بود که سالها در مسیر نوکری اهل بیت (ع) با نوای دلنشینش اشک بر دیدگان مردم جاری کرد. به مناسبت اولین سالگرد مرحوم اکبرزاده گفتگوهایی با برخی شاعران و مداحان کشور انجام داده ایم که...
امید حسینینژاد | شهرآرانیوز - سالها پیش آوازه نامش به گوشم رسیده بود. کسانی که نوای دلنشین مداحی او را شنیده بودند بر اخلاص تمامعیارش غبطه میخوردند. حاج محمود اکبرزاده یکی از مداحان قدیمی مشهد بود که سالها در مسیر نوکری اهل بیت (ع) با نوای دلنشینش اشک بر دیدگان مردم جاری کرد.
محمود اکبرزاده متولد ۱۳۱۲ در محله نوغان مشهد از پایهگذاران انجمنهای قدیمی شعر مشهد و همچنین رئیس کانون مداحان این شهر بود. اکبرزاده مداحی را از ۱۳۲۰ شروع کرد.
از سال ۱۳۱۲ و به دنیا آمدن در محله «نوغان» مشهد، زمان زیادی لازم نبود تا زندگی حاج محمود اکبرزاده، گره بخورد به دلبستگی به اهلبیت (ع) و نوحهخوانی. شاید فقط ۷ یا ۸ سال زمان لازم بود که کودک مشهدی، اما با اصالت یزدی، نوحهخوانی را آغاز کند. او درباره خانوادهاش گفته بود: پدر و مادرم یزدی بودند، ولی من مشهد به دنیا آمدم. از ۱۲ یا ۱۳ سالگی خیلی جدی رفتم در کار نوحهخوانی در دارالتعلیم تدین درس میخواندم و همانجا هم از کلاس سوم یا چهارم از روی «خزائن الاشعار» برای همکلاسیها و همدبستانیها نوحه میخواندم فکر کنم از ۸ سالگی که پدرم فوت کرد تا همین امروز یکسره مداحی کردهام.
او خود درباره شروع مداحیاش گفته بود: مـداح شـدن مـن بـه سـال ۱۳۲۰ برمیگـردد. هشـت سـال بیشـتر نداشـتم کـه پـدرم از دنیـا رفـت. نوحهخـوان هیئتهـا بـودم. البتـه آن زمـان مداحـی بـه ایـن سـبک و سـیاق نبـود و بیـن سـینهزنها نوحهخوانـی میکـردم. پـدرم مـداح نبـود و مـادرم هـم سـوادی نداشـت. از اطرافیانـم هـم کسـی مـداح نبـود. خودجوش به ایـن راه آمـدم. کتاب «خزائـن الاشـعار» را میخوانـدم و در هیئتها مداحی میکردم.
اکبرزاده در انتخاب اشعار در بین مداحان زبانزد بود. ذوق لطیفش در خواندن اشعار پرمایه بسیار درخور توجه بود. سالهای ابتدای دهه ۴۰، هنوز توی دست و بال نوحهخوانها شعرخوب پیدا نمیشد. برای همین «محمود» به صرافت تدوین و چاپ کتابی افتاد که به قول خودش، شعر درست و حسابی باشد و بشود از آنها نوحههای حسابیتر درآورد. جوان ۳۰ ساله آن روزها اگرچه ۵ کلاس بیشتر درس نخوانده بود، اما شاید به اندازه ۵ تا لیسانس ادبیات امروزی، شعر و کتاب خوانده بود.
حافظه عجیب او در حفظ کردن اشعار بسیار مثالزدنی بود. حافظهای که خودش گفته است: برای جشن ۱۴ قرن بعثت که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تهران برگزار شد، من قصیده پیام را که ۲۷۳ بیت بود در مسیر یزد تا تهران حفظ کردم. ویژگی دیگری که مرحوم اکبرزاده به خاطر آن شهرت دارد این است که هیچوقت برای مراسم و مداحیهایش به قول امروزیها اهل «پاکت» گرفتن نبود. زندگیاش هم با همان درآمدی که از مغازه فروش مصالح ساختمانی داشت، میگذشت. ویژگی سوم اکبرزاده البته کمی مهجور و ناگفته مانده است. یعنی فقط مسئله حنجرهای که وقف کرده بود، حافظه قوی و خالصانه مداحی کردنش نیست. بهجز اینها پای «ذوق» شعر و شاعری هم در میان است که حاج محمود از آن بیبهره نبود.
ماجرای چاپ نخستین کتابش نیز در نوع خود جالب است. او در این باره گفته بود: شعرها را بردم چاپ دقت، ولی دو فرم از آن که چاپ شد گفتند بیا این کاغذهایت را ببر! ما اینها را چاپ نمیکنیم برداشتم شعرها را بردم تهران پیش آقای حسان (حبیب چایچیان) خلاصه چاپخانه اسلامیه قبول کرد که چاپشان کند، ولی جرئت نکردند اسمش را پشت کتاب بنویسند. چاپ شد و از چاپ چهارم به بعد به جایی رسید که دیگر خود مردم کتاب را تکثیر میکردند و بعدها توی تظاهرات میدادند دست دیگران...
در همان سالهای قبل انقلاب به خاطر خواندن شعری انقلابی دستگیر شد.
«گرچه از هر ماتمی، خیزد غمی/ فرق دارد ماتمی با ماتمی»
این شعر را بهمناسبت فوت همسر یکی از افراد سرشناس خراسان وقتی پیکر این بانو را به حرم مطهر آوردند، خواند، آنجا حس کرد این تشییع جنازه با بقیه فرق دارد و همین برای ساواک مسئله شده بود و او را دستگیر کردند. اما سرانجام پس از مدتی آزاد شد و بیرون آمد.
حاج محمود اکبرزاده یکی از نادره مردان روزگار ما بود که به قول یکی از نزدیکانش به معنای واقعی «حسینی» بود. در سرتاسر زندگیاش برای اهل بیت (ع) خواند و نوشت و همیشه آستان بوس این درگاه مقدس بود.
به مناسبت اولین سالگرد مرحوم اکبرزاده گفتگوهایی با برخی شاعران و مداحان کشور انجام داده ایم که هم اینک پیش روی شماست.دیدار شعرای مشهد با آیت ا... خامنهای
اکبرزاده به معنای واقعی «حسینی» بود
سیدرضا مؤید خراسانی، متولد سال ۱۳۲۱ در مشهد است. او تحصیلات مقدماتی را در مکتب خانه پشت سر گذاشت. علاقه او به شعر باعث شد که خیلی زود سراغ دیوانهای قدیمی برود و لذت شعر کهن به ویژه اشعار حافظ را در نوجوانی تجربه کند. وی دوازده سالگی خود را پشت سر میگذاشت که نخستین شعرش را سرود. او از شاعران و ذاکران آستان مقدس اهل بیت (ع) است. «موید» عضو شورای شعر انجمن ادبی رضوی مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی در مشهد است. وی دارای قریحهای سیال و روان در سرودن شعر به ویژه اشعارمذهبی است به نحوی که آیات و روایت به همراه سیره زندگی اهل بیت (ع) و داستانهای تاریخی در شعرهای او بسیار به چشم میخورد.
آشنایی من با مرحوم اکبرزاده از سال ۱۳۴۰ خورشیدی شروع میشود. جلسهای در عصرهای جمعه برگزار میشد که بزرگانی نظیر مرحوم کشمیری، ثابت، سرویها و اکبرزاده حضور داشتند. در این جلسات من شعرهایی میخواندم و بارها مورد تشویق آقای اکبرزاده قرار میگرفتم.
اگر ما شعرای آیینی بخواهیم یک نفر را به خوبی تعریف و تبیین کنیم و از ویژگیهای فردی اش تجلیلی کنیم میگوییم آن فرد «حسینی» است. مرحوم اکبرزاده با تمام وجودش «حسینی» بود. اخلاق و رفتار او آیینه تمام نمای اخلاص و معنویت بود. ایشان مشوق اصلی بسیاری از شاعران و مداحان در شهر مشهد بود و گاهی به دلیل اینکه شعر خوبی خوانده میشد ایشان برای تشویق آن فرد در جلسه کف میزد. این عمل در آن زمان مرسوم نبود، اما مرحوم اکبرزاده به دلیل اینکه تحت تأثیر شعر قرار میگرفت برای تشویق ما این کار را انجام میداد.
ما شبهایی که مصادف با ولادت یا شهادت معصومان (ع) بود با هماهنگی مرحوم اکبرزاده به جبهههای جنگ میرفتیم. یکی از کسانی که مرحوم برای حضور در جبهه دعوت میکردند بنده حقیر بودم.
ایشان علاوه بر اینکه مداح بود در حوزه شعرشناسی نیز تخصص بالایی داشت. در جلسهای که شبهای دوشنبه مرحوم آذر، سرویها و اکبرزاده حضور داشتند شعرهایی که در آن جلسه خوانده میشد نقد میکردند. گاهی هم اشعاری درباره اهل بیت (ع) میسرودند.
رهبر معظم انقلاب نیز علاقه فراوانی به ایشان داشتند. هر سال برای دعوت مداحان به جلسه مداحان که در حضور رهبری برگزار میشد از استاد اکبرزاده میخواستند که از شاعران مشهدی دعوت کنند.
سروده استاد مؤید در رثای استاد اکبرزاده:
یک نوکر مخلص ابا عبدا... /پر زد ز جهان به سوی جنت ناگاه
تا چیست مقام او به درگاه حسین (ع) /یک عمر غلامی اش بر این است گواه
دل از همگان بُرید اکبرزاده/از دام جهان پرید اکبرزاده
پیوسته دم از علی و زهرا میزد/تا در لحد آرمید اکبرزاده
یک بنده به دادار مجیدش پیوست/بر آنچه که میبود امیدش پیوست
در نوکری حسین (ع)، اکبرزاده/جان داد و به ارباب شهیدش پیوست
محمود که شور عشق در جانش بود/مداحی اهل بیت عنوانش بود
تا بود دم از آل محمد میزد/ اینگونه که با حسین پیمانش بود
جلسه گروه شعر حوزه هنری خراسان در حضور آیت ا... خامنهای
اکبرزاده؛ دلدادهای عاشق
غلامرضا سازگار متخلص به «میثم» در سال ۱۳۲۰ در قم متولد شد. او از نعمت رشد و پرورش در خانوادهای مذهبی و عاشق اهل بیت ع بهرهمند شد. سالهای کودکی و نوجوانی او با حضور در تکایا و حسینیهها همراه بود و همین حضور، بر ارادت و علاقۀ او به اهلبیت ع میافزود. سازگار سرودن را از نوجوانی آغاز کرد و در کنار آن به مداحی نیز پرداخت. پدرش از کودکی دست او را میگرفت به مسجد و مجالس امام حسین (ع) میبرد. در ده سالگی تحت تأثیر فرزند مرحوم آیت الله شرعی به امام حسین (ع) متوسل شد تا در گروه مداحان اهل بیت علیهم السلام قرار بگیرد.
با پشتکاری که از خود نشان داد، از استاد میرزا محمد فقیهی اجازة خواندن یافت و در جلسات ایشان چند بیت مختصر میخواند. استاد سازگار از محضر مرحوم حاج ملا حسین مولوی هم کسب فیض کرده و در جلسة عصر جمعة ایشان که با نام «ذاکرین» و به سرپرستی آن استاد بزرگوار بود، بهره برده است. وی هماکنون از بزرگان شعر آیینی و مذهبی معاصر محسوب میشود. مجموعۀ شش جلدی «نخل میثم» شامل آثار کلاسیک اوست.
خاک بین انسانها فراموشی میآورد، اما یاد مرحوم اکبرزاده همیشه در محافل هست و بهخصوص در این برهه زمانی یاد آن مرحوم بیش از پیش باید زنده بماند. مرحوم اکبرزاده با وجود کهولت سن در تمام مجالس اهل بیت با ذوق شرکت میکرد و اهل عشق و دل بود. آقای اکبرزاده از رفقای قدیمی رهبری هستند و من از این ارتباط خبر داشتم. ایشان سالها ارتباط مستمری با رهبر انقلاب داشتند و در محافل فرهنگی مختلفی به اجرای برنامه میپرداختند. یاد اکبرزاده همواره زنده خواهد بود. همچنین از خداوند خواستارم که استاد اکبرزاده در ثواب همه مجالس ما شریک باشد، چراکه او پیر غلام اهل بیت بود. ما شعرای راه دور هر دفعه که به مشهد بیاییم گمشدهای داریم، البته که مرحوم اکبرزاده مهمان حضرت رضا (ع) شده است.
استاد غلامرضا سازگار به مناسبت درگذشت استاد محمود اکبرزاده شعری سرودند. بخشهایی از این شعر را در ادامه بخوانید.
رهبر آزادگان را نوکری آزاده رفت
نوکری آزاده رفت و عاشقی دلداده رفت
شمع جمع محفل اهل ادب، خاموش شد
افتخار ذاکرین محمود اکبرزاده رفت
محمود اکبرزاده در دوران دفاع مقدس
اکبرزاده در ارتقاء شعر آیینی تاثیر بسزایی داشت
علی انسانی، متولد ۱۳۲۶ خورشیدی در کاشان است. او از ۱۶ سالگی شروع به سرودن شعر کرد و تا ۹ سال کسی از ذوق و قریحه او اطلاعی نداشت.
حاج علی انسانی از استادان مشهوری مانند مرحوم محمدعلی فتی مؤلف کتاب «تحفه سرمدی»، خوشدل تهرانی، استاد قدسی مشهدی، مهرداد اوستا، ریاضی یزدی، آذر و استاد مشفق کاشانی بهره برده و تقویت بنیه ادبی خود را مرهون زحمات استادان بزرگی مثل امیری فیروزکوهی، ابوتراب جلی، خلیل سامانی (موج) و پارسای تویسرکانی میداند.
از حاج علی انسانی آثار فراوانی چاپ شده است و مداحان اهل بیت (ع) در مدیحه خوانی و مرثیه خوانی از سرودههای او بسیار استفاده میکنند و اهل شعر و ادبیات هم بهره مند میشوند. کتابهای «چراغ صاعقه»، «از مدینه تا مدینه» و «یک عمر» که گزیده غزلهای یک دست صائب است، از او چاپ شده است.
مرحوم اکبرزاده برای شعرا بالاترین مشوق بود که خود نیز اشعار بسیار زیبایی دارد. او همواره به دنبال آن بود که اشعاری ولایی و انقلابی بسراید. اکبرزاده به تنهایی در ارتقای شعر آیینی خراسان بسیار تأثیر داشت.
امیدوارم که در آینده جلسات و مراسم شعر بسیاری با یاد ایشان برگزار شود تا همواره یاد و خاطره این عزیز را زنده نگه دارد. مرحوم اکبرزاده سالیان متمادی مسئولیت هدایت سکان کانون مداحان و شاعران آیینی استان خراسان رضوی را بر عهده داشت و از استوانههای کانون مداحان کشور بود. ارادت حدود ۵۰سال او به مقام معظم رهبری و علاقه متقابل رهبر معظم انقلاب به این شاعر و ذاکر با اخلاص، بر کسی پوشیده نیست.
از راست به چپ: علی خوش چهره، محمود اکبرزاده و محمد جواد غفورزاده
تنها به سیدالشهداء اتصال داشت
محمدجواد غفورزاده، متخلص به «شـفــق» یــکــی از پیشکسوتان شعر آیینی خراسان است کـــه بی شک تمام عمر، استعداد و ذوق شاعری خود را صرف این نوع ادبــیـــات اعتــقادی-ارزشی کرده است.
او افتخار مجالست با بزرگان و استادی همچون احمد کمال پور، ذبیح ا... صاحبکار، قاسم سرویها، سیدرضا مؤید و محمود اکبرزاده را در کارنامه هنری خود داشته و اکنون دبیر شورای شعر انجمن ادبی رضوی موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی میباشد.
وی صاحب تألیفاتی با عناوینی چــون «رستـاخیـز لاله هـا»، «ستایشگران خورشید»، «از کعبه تا محراب» و «کتیبه خورشید» است.
یکی از ویژگیهای مرحوم اکبرزاده این بود که حتی تا همین اواخر شعر از روی کاغذ نمیخواند و از حافظه خود بهره میگرفت و قصاید دویست بیتی را گاهی از حفظ میخواند. علاقه بسیاری به ادبیات داشت و میزان مطالعه ایشان در ادبیات آیینی بیشتر از حد متعارف برای یک مداح بود.
ایشان چند اثر مکتوب نیز از خود برجای گذاشـت کــه بـیـانگر عمق مطالعاتی و تعمق ایشان در حوزه ادبیات به ویژه ادبیات آیینی بود؛ کتاب «حسین (ع) پیشوای انسانها» متعلق به ایشان بود که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به چاپ رسید و یا کتاب دیگری با نام «فاطمه (س) گلگونه عفاف» از سوی ایشان منتشر شد که کتابی بسیار حساب شده است.
نگارش ایشان به همان سالهای قبل بازمی گردد و برخی به چاپهای بالایی نیز رسید و کتبی در عرصه نظم و نثر بود؛ مقدمه یکی از کتب ایشان یعنی «حسین (ع) پیشوای انسانها» را استاد محمدرضا حکیمی نوشته بودند و ذاتا ایشان به این واسطه مداح متفاوتی بودند.
یادواره مداح بلندآوازه خراسان، مرحوم حاج محمود اکبرزاده
یادش بخیر آن که نگاهی زلال داشت/راهی به آستانه زهرا و آل داشت
در کاروان پیرغلامان اهل بیت/ عنوان و حسن سابقه هشتاد سال داشت
محمود نام داشت، ولی مدح کس نگفت/ تنها به سیدالشهدا اتصال داشت
این چلچراغ روشن بزم سه شنبه ها/ در سینه مدح و مرثیه بی مثال داشت
او باغبان نغمه سرایان عشق بود /شوق شکوفه دادن صدها نهال داشت
وقتی به نام حضرت صدیقه میرسید/زنگ صداش رنگ صدای بلال داشت
وقت مدیحه خوانی او میشکفت دل/ هنگام ذکر مرثیه هم شور و حال داشت
رهپوی انقلاب و ولایت مدار بود/ در این مسیر سعی به حد کمال داشت
از آن زمان که (نغمه پیروزی) آفرید /همراه آب و آینه شوق وصال داشت
از (راز ناشناخته) میگفت، از علی/ ذکر جمیل آن احدیت جمال داشت
در سایه ولایت مولی الموحدین/ میخواند از فضایل او تا مجال داشت
شد مهر کارنامه او (گلبن عفاف) / یعنی به نام فاطمه سحر حلال داشت
پیوسته داشت در دل خود خیمه غمی /از خاطرات فضّه که رنگ ملال داشت
گاهی دخیل پنجرههای بقیع بود/ گاه از مزار گمشده او سؤال داشت
از اوج (پیشوائی انسان، حسین) گفت/ از موج نهضتی که شکوه و جلال داشت
از غنچه رباب میان دو نهر آب/ نقش هزار خاطره را در خیال داشت
یک عمر دل به قبله هفتم سپرده بود /بر سینه از سپیده هشتم مدال داشت
پرواز کرد تا ملکوت از حصار خاک/، زیرا که از اراده و ایمان دو بال داشت
محمد جواد - غفورزاده "شفق"
در کاروان پیرغلامان اهل بیت/ عنوان و حسن سابقه هشتاد سال داشت
محمود نام داشت، ولی مدح کس نگفت/ تنها به سیدالشهدا اتصال داشت
این چلچراغ روشن بزم سه شنبه ها/ در سینه مدح و مرثیه بی مثال داشت
او باغبان نغمه سرایان عشق بود /شوق شکوفه دادن صدها نهال داشت
وقتی به نام حضرت صدیقه میرسید/زنگ صداش رنگ صدای بلال داشت
وقت مدیحه خوانی او میشکفت دل/ هنگام ذکر مرثیه هم شور و حال داشت
رهپوی انقلاب و ولایت مدار بود/ در این مسیر سعی به حد کمال داشت
از آن زمان که (نغمه پیروزی) آفرید /همراه آب و آینه شوق وصال داشت
از (راز ناشناخته) میگفت، از علی/ ذکر جمیل آن احدیت جمال داشت
در سایه ولایت مولی الموحدین/ میخواند از فضایل او تا مجال داشت
شد مهر کارنامه او (گلبن عفاف) / یعنی به نام فاطمه سحر حلال داشت
پیوسته داشت در دل خود خیمه غمی /از خاطرات فضّه که رنگ ملال داشت
گاهی دخیل پنجرههای بقیع بود/ گاه از مزار گمشده او سؤال داشت
از اوج (پیشوائی انسان، حسین) گفت/ از موج نهضتی که شکوه و جلال داشت
از غنچه رباب میان دو نهر آب/ نقش هزار خاطره را در خیال داشت
یک عمر دل به قبله هفتم سپرده بود /بر سینه از سپیده هشتم مدال داشت
پرواز کرد تا ملکوت از حصار خاک/، زیرا که از اراده و ایمان دو بال داشت
محمد جواد - غفورزاده "شفق"
محمود اکبرزاده و احمد واعظی
مشوق شاعران برای سرودن اشعار آیینی
مصطفی محدثی خراسانی از شاعران برجسته این دیار است که سالها با استاد اکبرزاده آشنایی داشته است.
مصطفی محدثی از قالبهای شعری کلاسیک بیشتر تمایل به سرودن غزل، دوبیتی و رباعی دارد. از محدثی تاکنون چند مجموعه شعر به نام «هزار مرتبه خورشید» و «شاعران پروازی» منتشر شده است.
مصطفی محدثی از قالبهای شعری کلاسیک بیشتر تمایل به سرودن غزل، دوبیتی و رباعی دارد. از محدثی تاکنون چند مجموعه شعر به نام «هزار مرتبه خورشید» و «شاعران پروازی» منتشر شده است.
حاج محمود اکبرزاده از نگاهی، درنزد مداحان اهل بیت (ع) چهره منحصربه فردی است. ایشان یکی از مداحانی است که در خراسان که بزرگان شعر قرن اخیر در این شهر بالیده اند-کسانی نظیر کمال، صاحبکار، قهرمان، باقرزاده و قدسی- مورد احترام بود و او را شعرشناس و ادیب میدانستند.
پس از انقلاب حضور ایشان در بین نسل جوان بسیار مؤثر بود و به شعر این نسل جهت میداد. ایشان گاهی شعر میسرود، اما مایل نبود تا این اشعار منتشر شود و بیشتر انتخابهای بسیار خوبی در خواندن اشعار داشت. علاقه وافری به اقبال لاهوری داشت و به نقد و تبیین شعر و اندیشههای او میپرداخت. استاد اکبرزاده تنها چهره ادبیات آیینی است که همگان -شاعران آیینی و غیر آن- به مراتب علمی و معرفتی ایشان اشاره کرده اند.
آشنایی من با استاد اکبرزاده به سالهای اول بعد از انقلاب باز میگردد. ما چند نفر، سید عبدا... حسینی، هادی منوری، مصطفی محدثی خراسانی، جلال قیامی، مجید نظافت، غلامعباس ساعی، محمود اکرامی فر، احمد زارعی، فضل ا... قدسی مرتضی امیری اسفندقه، محمدحسین جعفریان، ابوطالب مظفری، با میانگین سن بیست سال، حول و حوش سالهای شصت و دو، سه همدیگر را در مشهد پیدا کردیم، زمینه آشنایی ما هم یکی دو مراسم شعرخوانی کشوری بود که در دانشکده ادبیات مشهد برگزار شد و ما هرکدام از گوشهای فراز آمده بودیم که شعرخوانی شاعران مطرح کشور را ببینیم شاعرانی چون، علی معلم، مشفق کاشانی، محمود شاهرخی، نصرا... مردانی از تهران و از مشهد.
غلامرضا قدسی، احمد کمالپور، ذبیح ا... صاحبکار، امیر برزگر، جواد غفورزاده.
پس از مدتها شرکت کردن در جلسات شعری مختلف تصمیم گرفتیم تا جلسهای مجزا راه اندازی کنیم. به سازمان تبلیغات خراسان رفتیم و به این ترتیب جلسه شعر حوزه هنری مشهد شکل گرفت و تمامی دوستانی که نامشان ذکر شد در این جلسه حضور داشتند و هر پنجشنبه دور هم جمع میشدیم، کم کم به صورت دسته جمعی قرار میگذاشتیم و گهگاه در جلسات دیگر شعر مشهد، ازجمله، انجمن فرخ شرکت میکردیم، پیشکسوتان هم که جمع ما را اعتناپذیر یافته بودند گاهی به جلسه ما میآمدند ازجمله استاد کمال، صاحبکار، قدسی، غفورزاده و حاج محمود اکبرزاده، ضرورت مطالعه و تلاش بیشتر برای رشد، جمع ما را برآن داشت که علاوه بر جلسه عمومی شعر پنجشنبه ها، جلسه دیگری با خودمان داشته باشیم و با در اختیار هم قرار دادن حاصل مطالعات و تجاربمان مراحل رشد را سریعتر طی کنیم، این بود که شبی را در هفته تعیین کردیم تا به صورت چرخشی جلسه در منزل یکی از دوستان برگزار شود، احمد زارعی شخصیت محوری این جلسات بود و حاج محمود اکبرزاده پیر جمع که حضور ایشان هم موجب دلگرمی ما بود و هم اعتبار ما را در چشم بزرگان شعر خراسان و نهادهای فرهنگی و مذهبی بالا میبرد.
حضور سرشار از معنویت و اخلاق و فضل و کرامت حاج محمود اکبرزاده، در جلسات شعر اندک اندک شخصیت ما را دچار تحول میکرد و نگاه ما را به شعر ارزشی و آیینی و به طور کلی روزگار و زندگی و آداب و معاشرت عمق میبخشید، من از مرحوم پدرم شیخ حسن محدثی خراسانی که از شاعران و هم دوره ایهای تحصیلی جناب صاحبکار و شفیعی کدکنی در مدارس علمیه مشهد بود و تا سال شصت وشش، حیات داشتند، وصف حاج محمود اکبرزاده و تأثیر ایشان بر شاعران روشنفکر مسلمان مشهد در دهههای چهل و پنجاه را شنیده بودم، حاج محمود اکبرزاده با سعه صدر مثال زدنی، بینش و دانش ژرف، مهر و محبت پدرانه و احساس مسئولیتی که در قبال نسل جوان داشت، بیشترین سهم را در شکل گیری شخصیت و جهان بینی ما داشت.
من به عنوان کسی که حدود دو دهه در کانون کشف، پرورش و هدایت شعر جوان خراسان با دیگران دوستان همکاری داشته ام و اکنون در سطح کشور با جریانها و مجامع و حوزههای شعر در ارتباط هستم میگویم و از عهده اش برون میآیم که اگر نسل اول و دوم شعر جوان خراسان پس از انقلاب کمتر نسبت به دیگر حوزههای شعر کشور دچار آسیب و سردرگمی شده است، بدون تردید این توفیق را مرهون همان جلسات هفتگی هستیم که با حضور حاج محمود اکبرزاده و شادروان احمد زارعی برگزار شده است.
محمود اکبر زاده در یکی از جلسههای مداحی اهل بیت(ع)
تاثیر اکبرزاده در گرایشهای دینی شاعران روشن فکر
محمدکاظم کاظمی در سال ۱۳۴۶ در هرات افغانستان متولد شد. او در سال ۱۳۶۳ به ایران آمد و مدرک کارشناسی اش را در رشته مهندسی عمران از دانشگاه فردوسی مشهد اخذ کرد. از سوابق او میتوان به دبیر علمی یازدهمین جشنواره شعر فجر اشاره کرد. «پیاده آمده بودم»، «کفران»، «قصه سنگ و خشت» و «شمشیر و جغرافیا» برخی از آثار اوست.
اولین بار در سال ۶۴ خورشیدی در مراسم شب شعری که در تالار رازی دانشکده پزشکی برگزار شد آقای اکبرزاده را دیدم. در آخر همین جلسه ایشان شعری خواندند. پس از آن در سال ۶۵ خورشیدی که وارد جلسات شعر حوزه هنری شدم دیگر بار ایشان را دیدم. با اینکه استاد اکبرزاده به عنوان شاعر شناخته نمیشد، اما یکی از افراد ثابت شرکت کنند در این جلسات بود. به مرور زمان متوجه شدم که ایشان فردی بسیار شعرشناس، شعردوست و مطلع در حوزه ادبیات بود.
در این جلسات چند تن از دوستان بیشتر در زمینه نقد شعرها اظهار نظر میکردند. یکی از این افراد استاد اکبرزاده بود. شعرشناسی ایشان ناظر به هدف و محتوای شعر بود. در این بین به شاعرانی که به این هدفمندی توجه میکردند خیلی علاقه داشت. یکی از شاعرانی که استاد اکبرزاده به او بسیار توجه میکرد اقبال لاهوری بود. او از زمان پیدایش جلسات شعر حوزه هنری مشهد از اواسط دهه ۱۳۶۰ تا اواسط دهه ۱۳۷۰ از کسانی بود که همواره سایه اش بر سر جلسات برقرار بود.
گویا تعهدی در خود احساس میکرد برای جهت بخشی معنوی و مذهبی به این جمع جوانانی که همین سه عنصر، یعنی مذهب، شعر و آرمانهای انقلابی آنان را گرد هم آورده بود. شادروان حاج محمود اکبرزاده یزدی را میشد «بزرگ مداحان خراسان» دانست؛ کسی که پیوند نیکویی میان سه عنصر «شعر»، «مذهب» و «مبارزه» برقرار کرده بود. او از کسانی بود که در سالهای پیش از انقلاب اسلامی در ایجاد حلقههای شعر مذهبی با رویکرد انقلابی و مبارزاتی سهم داشت و در همان سالها بود که او کتاب «حسین پیشوای انسان ها» را که مجموعهای از شعرهای عاشورایی با رویکرد انقلابی است، گردآوری کرده بود.
استاد اکبرزاده از کسانی بود که با جمع زیادی از اهالی ادبیات نه تنها افراد مذهبی بلکه با انسانهایی از طیف روشنفکر نیز ارتباط داشت. در بین شاعران مذهبی و مداحان اهل بیت (ع) بیشترین کسی که با فضای روشنفکری دینی ارتباط داشت ایشان بودند. ایشان ارتباطهایی با دکتر شریعتی داشتند. جلال آل احمد هر موقع به مشهد میآمد با مرحوم اکبرزاده مراودات نزدیکی داشت. در خاطرم هست که درباره جلال آل احمد و خاطرهای درباره تندخوانی او نقل کردند. روزی کتابی در دست داشتم و مدتی علاقهمند به مطالعه آن بودم، اما فرصت نمیشد. مرحوم اکبرزاده چندین بار کتاب را در دستم دید و به من گفت: هنوز کتاب را تمام نکرده ای؟
گفتم: نه در ادامه گفت: جلال آل احمد بسیار تندخوان بود. او یک بار یک کتاب را در یک شب با سرعت عجیبی مرور کرد و حتی حاشیههایی بر آن نوشت. یکی از کسانی که مرحوم اکبرزاده نقش مهمی در گرایش دینی در شعرش داشته نعمت میرزازاده متخلص به آذر بوده است. آقای اکبرزاده خاطرهای از او هنگامی که در قبل انقلاب زندانی شده بود تعریف میکرد. نعمت میرزازاده در زندان شعری برای حضرت زهرا (س) سرود و امیدوار بود تا این شعر سبب شود از زندان نجات پیدا کند. او قلم هم نداشت و برای نوشتن کبریتها را میسوزاند و با آن، شعر را مینوشت.
در یک ملاقاتی که آقای اکبرزاده با او داشته این شعر را به ایشان میدهد و میخواهد که این شعر را در حرم حضرت معصومه (س) خطاب به حضرت زهرا (س) بخواند و برایش طلب کرامت کند. آقای اکبرزاده میگفت: وقتی نعمت شعر را به من داد چشمانش از اشک قرمز شده بود.
ایشان این شعر را در حرم حضرت معصومه (س) میخواند. پس از مدتی نعمت میرزازاده آزاد شد. در صورتی که خود میگفت: حکم اعدام برایش صادر کرده بودند و من مطمئنم که همان شعر سبب رهایی من شد. استاد اکبرزاده گاهی قصیده «پیام» نعمت میرزازاده را میخواند و ما نیز از این طریق با این شعر آشنا شدیم.
اکبرزاده از مداحی کسب درآمد نمیکرد
علی خوش چهره در سـال ۱۳۳۰ خورشیدی در مشهد به دنیا آمد و از آغاز کودکی با قرآن مأنوس شد. او در جوانی و در کنار شغل بزازی، از قرآن در زندگی بهره گرفت و صدای خوش خود را در راه منقبت خوانی و مرثیه سرایی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) تقویت کرد تا اینکه نامش در زمره مجمع الذاکرین عشق ثبت شد. هم اکنون در شهر مشهد و در استان خراسان رضوی او را یکی از ذاکرانی میشناسند که با فرارسیدن ماه محرم، از حضرت امام حسین (ع) و واقعه عاشورا میگوید.
من از سال ۴۰ خورشیدی که مداحی را شروع کردم در جلساتی که شرکت میکردیم برخی از مداحان و شاعران را از نزدیک میدیدیم. در این جلسات بزرگ ترهایی داشتیم که به عنوان مسئول جلسه حضور پیدا میکردند. یکی از این بزرگان مرحوم اکبرزاده بود.
من از ابتدا بازاری و پارچه فروش بودم در کنار فعالیتهای کاری به مداحی نیز میپرداختم. مرحوم اکبرزاده نیز یکی از بازاریان خوش نام مشهد بود که مغازه مصالح فروشی در میدان توحید داشت. مداحی کردن برای علاقه و عشقمان به اهل بیت (ع) بود و از این راه درآمد کسب نمیکردیم.
مرحوم اکبرزاده نیز در درجه اول به کسب خود میپرداخت و پس از آن به فعالیتهای مداحی ادامه میداد. ایشان جزو نمونههای یک کاسب خوب در مشهد بود.
جلسه مرکزی ایشان از سال ۴۳ خورشیدی شبهای چهارشنبه شروع شد و به مدیریت مرحوم ثابت و اکبرزاده ادامه پیدا کرد. پس از اینکه مرحوم ثابت به رحمت خدا رفت مرحوم اکبرزاده مدیریت جلسه را برعهده گرفت. جلسهای نیز در شبهای دوشنبه بود که شعرای شهر در آن جلسه حضور مییافتند. برخی از مداحان توانمند نیز در این جلسات شرکت میکردند.
مرحوم اکبرزاده در سال ۴۲ خورشیدی کتابی با عنوان «حسین پیشوای انسان ها» منتشر کردند. در آن کتاب اشعار حماسی، انقلابی با درون مایه ظلم ستیزی منتشر شد. در این کتاب شعری از مرحوم نگارنده با این مضمون چاپ شد که:
از حسین اکتفا به نام حسین/ نبود درخور مقام حسین (ع)
بلکه بایست خلق دریابند/ علت اصلی قیام حسین (ع)
مرحوم اکبرزاده حافظه عجیبی داشت. این حافظه مثل دوربین بود به این معنا که بسیار قوی بود و اشعار را بسیار زیاد حفظ میکرد و یک بار که به مطلبی نگاه میکرد احتیاجی به دوباره نگاه کردن نداشت. اشعار را از حفظ میخواند و براساس این حافظه قوی چند کتاب را نیز چاپ کرد مثل «علی (ع) راز ناشناخته» و «زهرا (س) گلگونه عفاف».
مرحوم اکبرزاده، نوکر قدیمی اهل بیت (ع) بود و چه بسا میتوان گفت که شاید از ایشان پیشکسوتتر در عرصه مداحی مشهدمقدس و کشور نداشتیم.
پدرم دلداده انقلاب بود
کاظم اکبرزاده فرزند بزرگ حاج کاظم اکبرزاده از مداحان شهرمان است. وی نیز همانند پدر در مسیر خدمت به اهل بیت (ع) سال هاست با تشویقهای پدرش توانسته در این مسیر قدمهای ارزشمندی بردارد.
پدر ما صاحب ۵ فرزند پسر و ۲ دختر بودند. متأسفانه یکی از فرزندان به نام احمد به دلیل ناراحتی قلبی از دنیا رفتند. همه پسران ایشان مداح اهل بیت (ع) هستند و این حوزه تخصصی را ادامه داده اند و هرکدام به نوعی ارادت خود را به اهل بیت (ع) ابراز میکنند. سعی کرده ایم ادامه دهنده راه پدر در مسیر نوکری ائمه (ع) باشیم.
مشوق اصلی ما در گام برداشتن در این مسیر تشویقهای مهربانانه پدرمان بود و اگر این حمایتهای پدر نبود به طور قطع نمیتوانستیم در این مسیر تأثیرگذار باشیم. برادر دیگرم در زمینه نوحه خوانی فعالیت میکند و بقیه فرزندان در همان سبک و شیوه پدرمان برنامه اجرا میکنند.
از خصوصیات بارز پدرم اخلاص مثال زدنی شان بود. درسالهای متمادی که پدرم برای اهل بیت (ع) نوکری میکردند حتی یک ریال درخواست پول برای اجرای برنامه نکردند و همین باعث شد تا حضور ایشان در هر جمعی باعث نشاط و بهره وری جلسه شود.
یکی دیگر از خصوصیات پدرم مبارزه با طاغوت و ظلم در قبل از انقلاب بود. این مبارزه با خواندن اشعار با درون مایههایی ضد طاغوتی در جلسات قبل انقلاب شور خاصی ایجاد کرده بود. کتاب «حسین پیشوای انسان ها» که تألیف پدرم است دربردارنده اشعار و مطالبی است که دورن مایه مخالفت با رژیم پهلوی در آن نمایانگر بود. پس از انقلاب نیز همیشه در دفاع از ولایت فقیه و شهدا پیشقدم بودند و این خستگی ناپذیری در دفاع از انقلاب بسیار درخور توجه بود. من به همراه پدر دو مرتبه به جبهههای جنگ رفتم و ایشان برنامههای مختلفی برای رزمندگان اسلام داشتند.
یکی دیگر از خصوصیات مهم پدرم سعه صدر در برخورد با دیگران بود. شاید برخی انتقادهایی در زمینههای مختلف به پدرم داشتند و حتی مشی سیاسی شان تقابل آشکاری با نظرات ایشان داشت، اما به هیچ عنوان از مسیر انصاف خارج نمیشدند و برخورد نامناسبی با مخالفان روش و منش فکری شان نمیکردند بلکه ارتباط خوب و مهربانانهای با آنها برقرار میکردند. اگر کسی سخن ناپسندی پشت سر پدرم میگفت باز هم در جلسه آن فرد حضور پیدا میکردند و این مسئله را نادیده میگرفتند. گاهی میگفتم: حاج آقا ایشان این حرفها را پشت سر شما گفته است. اما ایشان در پاسخ میگفتند: «این حرفها را رها کن. باید از این چیزها گذر کرد.»
توصیه پدرم به فرزندان در زمینه تخصص مداحی انتخاب شعر خوب و مناسب و رعایت حرمت اهل بیت (ع) در مجالس مصیبت و شادیها بود. ایشان همیشه به ما میگفتند احترام پیشکسوتان عرصه مداحی را داشته باشید و از آنها تجلیل کنید ما نیز در این زمینه تمام تلاش لازم را انجام میدادیم.
پدرم از قبل انقلاب نیز ارتباطهای زیادی با رهبر معظم انقلاب داشتند. در خاطرم هست که بارها رهبر انقلاب به مغازه پدرم در میدان توحید حضور پیدا میکردند و ساعتها در کنار هم صحبت میکردند. در جلسه دیدار مداحان با رهبر انقلاب نیز پدرم حضور پیدا میکردند و پس از دیدار به صورت خصوصی خدمت ایشان میرسیدند و دقایقی گفتگو میکردند.
استادی صاحب نفس، معلمی وارسته
ابراهیم قانع، مداح کشور، از افرادی است که بیش از ۳۵ سال با مرحوم اکبرزاده ارتباط نزدیک داشته است. وی سالها در جلسات ایشان حضور پیدا کرده و از نکات استادانه او بهره برده است. قانع بارها در حضور مقام معظم رهبری در دیدار مداحان که هر سال به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) برگزار میشود به اجرای برنامه پرداخته است.
آشنایی من با مرحوم استاد اکبرزاده به ۳۵ سال پیش باز میگردد. از همان ابتدا که ایشان را دیدم شیفته اخلاق، منش و روحیه معنوی ایشان شدم و در هر جلسهای که شرکت میکردم نگاهم به ایشان دوخته میشد.
مرحوم اکبرزاده علاقه زیادی به جوانهایی که در مداحی تلاش میکردند داشتند. ایشان با همان نگاه استادانه خود متوجه این مسائل میشدند که کدام مداح آینده دار است. وقتی با ایشان صحبت میکردیم میگفتند: فلان آقا موفق میشود، زیرا اهل تلاش و کوشش است.
ایشان سفارشهای زیادی به من و امثال من داشتند و ما سعی میکردیم به این نکات جامه عمل بپوشانیم. یکی از این نکات حفظ کردن اشعار بود. چون خودشان در زمینه حفظ اشعار پدیدهای مثال زدنی بودند. سفارش به مطالعه و خواندن اشعار، مقاتل، تاریخ و روایات از مهمترین نکاتی بود که استاد به جوانها توصیه میکردند.
از نگاه من استاد اکبرزاده یک پدیده بود که شاید تا سالیان سال کسی مانند ایشان ظهور نکند. این مسئله در حوزههای مختلف ظهور کرده بود. تخصص زیاد ایشان در ادبیات فارسی و شعر بسیار زبانزد بود. شعرشناسی ایشان بسیار درخور توجه بود. بارها و بارها جوانان اشعار بسیار خوبی میخواندند و ما گمان میکردیم کسی نمیتواند این شور را دوچندان کند، اما استاد اکبرزاده با گفتن نکاتی ارزشمند و خواندن اشعاری زیبا با همان نفس معنوی شان سبب میشد تا جلسه شوری زاید الوصف پیدا کند.
ایشان به معنای واقعی استادی صاحب نفس و معلمی وارسته بود. من در سالهای متمادی آشنایی با استاد همیشه از محضرشان بهرههای فراوان اخلاقی و معنوی بردم. خاطرات زیادی از استاد اکبرزاده در این سالها در ذهنم نقش بسته است. در یکی از جلسات استاد اکبرزاده را دیدم که در راه پله ایستاده است. به ایشان گفتم: چرا داخل تشریف نمیبرید؟ در پاسخ گفتند: الان یکی از مداحان جوان در حال خواندن است. اگر من وارد شوم مردم به احترام سیدالشهدا جلوی پای من بلند میشوند و مجلس این جوان خراب میشود. من صبر میکنم تا برنامه او تمام شود. حدود یک ربع ایستادند تا آن مداح برنامه خود را به پایان برساند. این غیر از اخلاص و تواضع است؟
حاج آقای اکبرزاده ویژگی بارزی در مدیریت جلسه داشتند. حتی تا آخرین سالهای عمر عصازنان به جلسه تشریف میآوردند و این نظم حضور در جلسه بسیار درخور توجه بود. ایشان به همه افراد جلسه عنایت داشتند. حتی افرادی که تازه مداحی را شروع کرده بودند مورد التفات ایشان قرار میگرفتند و فرقی بین افراد حاضر در جلسه نمیگذاشتند.