رمزگشایی از تردیدهای رئیسی
سیدابراهیم رئیسی با علم به اینکه در نظرسنجیها از موقعیت مطلوبی برخودار است، به دلایل متعدد همچنان ترجیح میدهد در مواجهه با دعوتهایی که از او برای کاندیداتوری میشود، بیتمایل نشان دهد.
گروه سیاست نامه نیوز؛ انتخابات ریاستجمهوری وارد فاز جدی خود شده است اما هر روز که به ثبت نام نامزدها نزدیک می شویم، فاصله رئیسی از کاندیداتوری بیشتر می شود. شاید برخی تصور کنند این تنها گمانه زنی است اما رصد اظهارات تحلیلگران، صاحب نظران و فعالان سیاسی تردید باقی نمی گذارد که چالشهای مهمی پیش روی سیدابراهیم رئیسی وجود دارند، گرچه در ظاهر نمایان نیستند.
چالش اول؛ تخریبهای انتخاباتی
تجربه سعید محمد نشان داد که همچنان در ایران باید زمان آغاز فعالیت انتخاباتی را تا آخرین لحظات به تعویق انداخت چراکه رقبا برای پیروزی دست به هر کاری می زنند. عباس سلیمی نمین، فعال سیاسی اصولگرا معتقد است «برخی متاسفانه به صورت گسترده تخریب را دنبال میکنند و باعث میشوند که افراد برای مصون ماندن از تخریب سعی کنند که نامزدی خود را در آخرین فرصتها اعلام کنند». شاید رئیسی در وهله اول این ملاحظه را در نظر می گیرد و ترجیح می دهد فارغ از ظاهر اوضاع، برای تصمیم گیری تأمل بیشتری کند.
چالش دوم؛ کاهش مشارکت
کاهش مشارکت گرچه برای اصولگرایان به ظاهر خبر خوبی محسوب می شود اما در واقع آنها رضایت قلبی از این اتفاق ندارند. اصلاح طلبان همواره مدعی بوده اند که اصولگرایان تنها زمانی می توانند پیروز شوند که مشارکت حداقلی باشد بنابراین منتخبان نمایندگان اقلیت جامعه هستند نه اکثریت. این ادعا هرچند موارد نقض بسیاری دارد اما در یک سال گذشته درباره نمایندگان مجلس یازدهم تکرار شده و آنها بسیار از این مسئله ناخشنود هستند. موضوعی که مهدی چمران نیز به آن اشاره و تأکید کرد «باید تدبیری شود تا برخلاف انتخابات مجلس یازدهم، سطح مشارکت به حالت مطلوب خود بازگردد».
خطر کاهش مشارکت حتی نسبت به انتخابات مجلس یازدهم وجود دارد و معنایش آن است که اگر میزان مشارکت از 40 درصد کمتر شود، احتمال آنکه رئیس جمهور منتخب با رأیی کمتر از 10 درصد راهی پاستور شود، قطعی به نظر می رسد. محمد مهاجری تحلیلگر مسائل سیاسی به همین نکته اشاره می کند و می گوید « آقای رئیسی بیشترین شانس پیروزی را دارد اما اگر موضوع کاهش مشارکت مردم در صحنه انتخابات جدی باشد، چه بسا آقای رئیسی هم حاضر نباشد رئیس جمهوری باشد با 10 میلیون رأی وارد پاستور شود.» وقتی سیدمحمد خاتمی رأی 20 میلیونی، محمود احمدی نژاد رأی 24 میلیونی و حسن روحانی رأی 23 میلیونی آوردند، کسب رأی 10 میلیونی شاید برای ورود به پاستور کفایت کند اما تا 8 سال مورد طعنه رقیب و حتی رقبا و بدخواهان بین المللی است.
چالش سوم؛ اجماع
تجربه ادوار گذشته نشان می دهد که خیلی نباید به تعارف های سیاسی دلخوش کرد. امکان دارد در لحظه خیلی معادلات تغییر کند. نمونه اخیر آن را برای سعید جلیلی اتفاق افتاد. تا پیش از تعطیلات نوروز او گزینه نخست جبهه پایداری بود و حتی سقای بی ریا به این مسئله اشاره کرد اما روز گذشته رضوانی عضو دیگر جبهه پایداری آب پاکی را روی دست جلیلی ریخت و از اساس منکر صحبت های سقای بی ریا شد. این اتفاق امکان دارد برای سیدابراهیم رئیسی نیز تکرار شود.
چالش چهارم؛ رأی آوری
سیدابراهیم رئیسی وقتی وارد انتخابات ریاست جمهوری 96 شد، از موقعیت خوبی برخوردار بود. همه اصولگرایان روی او اجماع کردند و این اجماع توانست آرای 16 میلیونی را برای او به ارمغان بیاورد اما حلقه تعیین کننده و اصلی برای پیروزی در اختیار رئیسی نبود. آرای خاکستری سمت دیگری رفت. ناصر ایمانی با اشاره به همین موضوع می گوید «اجماع اصولگرایان بر روی رئیسی به معنای رأی آوری قطعی او نیست. یعنی اصولگرایان تصور نکنند اگر همه گروهها بر روی رئیسی اجماع کنند او حتما رأی می آورد. بلکه باید افکار عمومی مردم را خوب بشناسند، با افکار عمومی وارد گفتوگو شوند و کاندیدای خود را معرفی کنند تا موفق به رای آوری شوند.»
چالش پنجم؛ سعید جلیلی
هر چند بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران معتقدند گفتمان غالب انتخابات این دوره اقتصادی است اما مذاکرات اخیر ایران و 1+5 نشان می دهد که شاید در روزهای آخر منتهی به انتخابات فضا تغییر کند. در چنین فضایی مثل سال 92 چهره هایی با عقبه دیپلماتیک یا مقاومت شانس بیشتری دارند. به ویژه آنکه شنیده می شود سعید جلیلی برای ورود به انتخابات در حال برداشتن گام آخر است و این موضوع نیز شاید بر تردیدهای سیدابراهیم رئیسی بیفزاید.
با در نظر گرفتن چالش های یادشده سیدابراهیم رئیسی با علم به اینکه در نظرسنجیها از موقعیت مطلوبی برخودار است، به دلایل متعدد همچنان ترجیح میدهد در مواجهه با دعوتهایی که از او برای کاندیداتوری میشود، بیتمایل نشان دهد.