مادران حتما بخوانند: افسردگی زایمان را جدی بگیرید
افسردگی اختلالی خلقی است که در آن فرد دو حالت عدم لذت از زندگی و خلق منفی را تجربه می کند. حالا این را تعمیم بدهید به قبل، حین و بعد از زایمان که امروزه شیوع گسترده ای در بین زنان دارد.
به گزارش نامه نیوز، روانشناس بالینی گفت: افسردگی یکی از اختلالات شایع در دوران قبل، حین و بعد از بارداری است و گاهی این اختلال آنقدر شدت میگیرد که نباید شوخی گرفت چراکه ممکن است مادر به خود یا فرزندش نیز آسیب برساند. یکی از دوران های بروز است. به گفته کارشناسان زنان ۲ برابر بیشتر از مردان به افسردگی دچار می شوند. بدون شک عوامل زیادی در بروز افسردگی در فرد اثرگذار است اما تجربه عادت ماهانه، بارداری و تغییرات هورمونی در زنان می تواند به این مسئله دامن بزند. این درحالی است که آمارهای مبتنی بر پژوهش های دانشگاهی نشان داده ۳۰ درصد از زنان دارای درجات مختلفی از افسردگی پس از زایمان و ۷۰ درصد دیگر غیر افسرده بوده اند. به طور کلی نیز شیوع افسردگی پس از زایمان در ایران ۷/۲۸ گزارش شده است.
اما گزارش های دیگری حاکی از آن است که نیمی از زنان مبتلا به افسردگی، تحت درمان قرار نگرفته و افسردگی آنها تشخیص داده نشده است که این مسئله می تواند به مرور زمان منجر به پیشرفت افسردگی در فرد و میل آسیب زدن به خود یا حتی فرزندش شود. به گفته یک روانشناس نیز پژوهشها نشان داده که حدود ۷۰ تا ۸۵ درصد مادران این حالت را که به آن «غم پس از زایمان» میگویند را تجربه میکنند. اما افسردگی دوران بارداری زنان را چقدر باید جدی گرفت؟ آیا جای نگرانی وجود دارد؟ برای رسیدن به سوالاتمان پای صحبت های فرنگیس شریفی باستان روانشناس بالینی نشستیم. این روانشناس در این گفت و گویی به اشکال بروز و راهکارهای حل این مسئله پرداخت.
تعریف شما از افسردگی پس از زایمان یا دوران بارداری چیست؟
شریفی باستان: افسردگی اختلالی خلقی است که در آن فرد دو حالت عدم لذت از زندگی و خلق منفی را تجربه می کند. حالا این را تعمیم بدهید به قبل، حین و بعد از زایمان که امروزه شیوع گسترده ای در بین زنان دارد.
آیا جدی نگرفتن این نوع افسردگی در زنان باردار می تواند با بروز مشکلات جدی همراه شود؟
شریفی باستان: بله. ما موردی داشتیم که به دلیل افسردگی به فرزندش آسیب زده بود. چراکه گاهی این افسردگی در حالت پیشرونده می تواند باعث بروز جنون در فرد شود. این مدل افسردگی می تواند در زنانی که سابقه افسردگی از قبل نداشته، زنانی که دچار افسردگی بوده و درمان نشده اند و حتی در زنانی که به خاطر افسردگی در بیمارستان بستری شده و بهبود پیدا کرده اما پس از زایمان دوباره افسردگی شان نمود پیدا کرده، دیده شود. در دوران بارداری بنا به توصیه پزشک فرد تحت درمان ممکن است برای اینکه جنین آسیب نبیند در استفاده داروهایش تغییر و تحولاتی حاصل شود و همه این عوامل می تواند فرد را در معرض افسردگی شدید در دوران بارداری و پس از زایمان قرار دهد. برای مثال ممکن است فرد دچار توهم عامرانه شود و صدایی بشوند که از او بخواهد کار اشتباهی انجام بدهد. در این حالت خلق فرد به شدت پایین آمده و افکار منفی به سراغش می آید تا جایی که ممکن است تصور کند تولد فرزندش در این دنیا اشتباه است.
نشانه های افسردگی در دوران بارداری و پس از زایمان چیست؟
شریفی باستان: افسردگی در دوران بارداری نشانه های مختلفی دارد. مثل اختلال خلقی و هیجانی، شناختی، فیزیولوژیکی، رفتاری و...
در بعد خلقی فرد با مشکلاتی مواجه می شود؟
شریفی باستان: اختلال خلقی و هیجانی با نشانه خلق منفی و عدم لذت از زندگی همراه است که این حالت بیش از دو هفته در فرد ادامه پیدا می کند. ممکن است فرد در طول روز حس شادابی نکند، غمگین باشد، از دیگران نفرت پیدا کند، افکار منفی در سر بپروراند وحس خشم و ناراحتی داشته باشد و... برای مثال من بیماری داشتم که عاشق همسرش بود اما پس از زایمان از همسرش نفرت پیدا کرده و حتی حاضر نبود او را در بخش ملاقات کند. از دیگر ابعاد هیجانی بحث تمرکز و حافظه فرد است که در دوران افسردگی به شدت مختل می شود. تمرکز حواس ندارد و انگار به صورت کامل در مقابل شما هوشیار نیست یا حرفش یادش می رود و دچار فراموشی می شود.
در بعد شناختی چه حالت هایی به سراغ فرد می آید؟
شریفی باستان: ممکن است با خود فکر کند زندگی هیچ معنا و هیجانی ندارد. موفقیتی در زندگی شان نیست. از طرفی در مورد آینده شان تصور می کنند به هیچ جا نمی رسند و احساس خوشبختی ندارند. با خود می اندیشند که «من آدم ضعیف، ناکارآمد، زشت و... هستم» یا تصور می کند آدم های افراد با او همدل نیستند، دوستش ندارند، از او حمایت نمی کنند و از همه مهمتر مدام احساس گناه می کند. این مدل افسردگی در حین زایمان شدیدتر است. فرد از خودش می پرسد چرا فرزندی را به این دنیا بیاورم؟ آینده بچه ام چه می شود؟ من لایق مادر شدن هستم؟ و مدام حس گناه دارد. حتی این حس در مورد افراد دیگر خانواده نیز وجود دارد. فرد فکر می کند که برای خانواده اش کمکی از دست او ساخته و فرد مفیدی نیست و بیشتر سربار خانواده است.
یعنی فرد مدام در حال سرزنش کردن خود یا دیگران است؟
شریفی باستان: بله. مثلا در جریان شکست عاطفی فرد ممکن است خود را سرزنش کند که من مقصر هستم، من باید با او صحبت می کردم، من نباید اجازه می دادم برود. در مورد سرزنش دیگران برای مثال در دوران بارداری ممکن است خانمی که افسرده است همسرش را مسبب بارداری خود بداند. او به این فکر می کند که به خاطر اشتباه خود و همسرش بچه دار شده و ممکن است این مسئله آرامش زندگی اش را بگیرد و... فرد در این حال استنادهای غلط شناختی دارد.
عوامل دیگری که می توانیم تشخیص بدهیم فرد افسرده است چیست؟
شریفی باستان: دوری از جمع، شرکت نکردن در جشن و مراسم های دوستانه و خانوادگی، امتناع کردن از حضور در مجالس و مهمانی ها، ارتباط نگرفتن با افراد دیگر، گوشه گیری، حس خجالت، شرمندگی و تنهایی از عوامل بعد رفتاری است. اما در بعد فیزیولوژیکی اشتهای فرد کم می شود. دوست ندارد چیزی بخورد. بد خواب می شود. افکار وسواسی پیدا می کند. میل جنسی اش کاهش می یابد. البته در افسردگی فرد باید در همه ابعاد یکی دو مورد از رفتارهایی که گفتم را داشته باشد.
چه مواقع این حالت های افسردگی می تواند خطرناک و نگران کننده شود؟
شریفی باستان: خب زمانی که افسردگی معمولی که می تواند با یک روان درمانی ساده حل شود با حالت سایکوتیک (روان پریشی) همراه باشد نگران کننده است. سایکوز حین زایمان با علام سایکوتیک که توهم اختلال ادراکی است همراه خواهد بود. برای مثال فرد توهم بینایی پیدا می کند و به نظرش کسی را می بیند یا توهم شنوایی پیدا کرده و صدایی را می شنود یا بویی را استشمام می کند. دچار هذیان و در تفکرش دچار اختلال می شود. حتی امکان دارد فرد دچار سوء ظن و بدبینی شود. برای مثال فکر می کند همه قصد دارند وی را اذیت کنند یا او را بکشند یا در غذایش دارو بریزند و حس بی اعتمادی نسبت به بقیه دارد. این افراد هذیان بزرگمنشانه هم می توانند داشته باشند. فرد تصور می کند آدم خاصی است و اعتماد به نفس به شدت بالایی پیدا می کند. در نهایت ممکن است مجموعه این رفتارها و حس ها فرد را به سمت افکار منفی و حتی آسیب زدن به خود یا فرزندش ببرد. در این حالت فرد برای آسیب زدن به خود به صورت آنی رفتار کرده یا ممکن است از قبل نقشه ای طراحی کند.
وراثت و ژنتیک چقدر می توانند در بروز اختلالات افسردگی به ویژه در دوران بارداری و پس از زایمان اثرگذار باشد؟
شریفی باستان: این موضوع نیز بسیار مهم است. چراکه در موارد اختلالات افسردگی وقتی گذشته زندگی فرد را بررسی می کنیم می بینیم که مادر، خاله یا عموی وی نیز درگیر افسردگی بوده اند. ژن وراثت می تواند در این مسئله تعیین کننده باشد. در بحث ژنتیک نیز یکی از دلایل افسردگی افراد نقل و انتقال دهنده های عصبی بدن و کاهش شدید میزان سروتونین (هورمون شادی و حس خوب) است که منجر به افسردگی فرد می شود و معمولا در درمان دارویی سعی می شود سطح سروتونین را بالا ببرند تا فرد خلق و خوی بهتری پیدا کند که در نتیجه این اتفاق هم اشتهای فرد و هم خواب او بهتر و باکیفیت تر می شود.
اگر پای زمینه افسردگی در میان نباشد آیا شرایط هم در ایجاد این وضعیت اهمیت پیدا می کند؟
شریفی باستان: البته شرایط و تجارب بد زندگی فرد نیز می تواند در بروز افسردگی تعیین کننده باشد. مثل آزار جسمی یا جنسی، سرکوب شدن آرزوهای فرد، عدم تشویق و تخریب فرد، حتی ازدواج از روی اجبار و تحمیل شده، شکست های مکرر و عدم موفقیت در کار و تحصیل و زندگی، کمال گرایی و آرمان گرایی بیش از حد طوری که فرد با وجود تلاش بسیار نتواند به آرمان هایش برسد و عدم درک واقع بینانه از خود و زندگی اش و...همه می تواند در افسرده شدن فرد اثرگذار باشد. این درحالی است که نقش الگوها را نیز نباید نادیده بگیریم. برای مثال مادر یا پدری که مدام می گویند ما افسرده ایم، ما چقدر بدبختیم، بدشانسیم و... بر روی بچه ها اثرگذار هستند. ما الگوهای کلامی، رفتاری و شناختی داریم و بچه ها از فکر و باور و رفتار پدر و مادرشان، حل مسئله آنها در هنگام بروز مشکلات و بحران و... الگو می پذیرند. حتی جامعه نیز اثرگذار است. برای مثال فقر، نبود سیاست های شغلی درست در جامعه می تواند باعث حس بی ارزش بودن و غیرمفید واقع شدن در فرد شود.
با وجود همه عواملی که می تواند باعث بروز افسردگی زنان در دوران بارداری و پس از زایمان شود، چه راهکارهایی برای جلوگیری از این اتفاق وجود دارد؟ همسر فرد چقدر نقش تعیین کننده ای دارد و باید این مسئله را جدی بگیرد؟
شریفی باستان: بدون شک همسر فرد به لحاظ اینکه زمان زیادی را با خانم باردار سپری می کند حتی بیش از خانواده اش با او در ارتباط است و به این دلیل نقش مهم تری دارد. هیچ فردی به مدت طولانی نمی تواند صرفا برای جلب توجه خودش را به ناراحتی و افسردگی بزند. به همین دلیل آگاهی آقایان در این زمینه و خانواده ها اهمیت دارد. برای مثال آقایان می توانند مطالعه شان در این زمینه بالا ببرند، درباره افسردگی بارداری و پس از زایمان مطالعه کنند تا با دیدن موارد مشکوک به موقع اقدام کنند. چه بسا با یک روان درمانی به موقع می توان جلوی مشکلات تلخ و جبران ناپذیر را گرفت. همچنین در این شرایط آقایان بهتر است با همسر باردار خود مشاجره نکنند، حساسیت های وی را درک کرده و بیشتر مشکلات را با گفتمان سالم و به دور از تنش حل کنند.
همدلی چقدر می تواند در این دوران برای زنان باردار کمک کننده باشد؟
شریفی باستان: ایجاد فضای امن و همدلانه باعث می شود فرد علائم خود را مخفی نکند و در مورد حس هایی که دارد مثل افکار منفی خود، صداهایی که می شنود، نگرانی هایش درباره آینده خود و فرزند و... با همسرش صحبت کند. در این حالت درک کردن زن باردار از سوی همسرش، داشتن حمایتگر و همدل و شنونده و از سوی دیگر آگاه بودن آقایان به علائم افسردگی دوران بارداری می تواند بسیار کمک کننده باشد. به این دلیل که وقتی آقا با دیدن علائم به موقع مداخله کند می تواند به همسرش انگیزه بدهد، درباره بهتر کردن شرایط مادر و بچه در آینده به همسرش نوید بدهد، وی را دعوت به آرامش کند، از او دلجویی کند و در موارد خاص تر از یک روانشناس کمک بگیرند.
اما اگر شدت افسردگی زیاد بود چه کاری باید کرد؟
شریفی باستان: خب اگر افسردگی سایکوتیک نباشد می توان با مراجعه به روانشناس مشکلات را بررسی و حل کرد و همان روان درمانی برای فرد کافی است اما اگر فرد دارای علائم شدیدتر بود و روان درمانگر دستور بستری را بدهد، فرد باید بستری و تحت درمان ویژه تری قرار بگیرد. اینطور نیست که سرماخوردگی باشد و با چند دارو مشکل حل شود. چراکه به غیر از فرد پای زندگی یک بچه نیز در میان است. پس باید حساسیت ها برای حل این مشکلات بیشتر باشد. مرد باید وقت بیشتری را در کنار همسر باردارش سپری کند و تنهایش نگذارد. چراکه در تنهایی افکار منفی بیشتر نمود پیدا کرده و ممکن است در این حالت فرد افسرده تصمیم به کار اشتباهی بگیرد. پس افسردگی قبل، حین و پس از بارداری شوخی نیست و باید آن را جدی گرفت.