نیکولاس (با بازی هنری لاوفول) پسربچهای است که پدرش به جستجوی اِلفهلم (شهر افسانهای کوتولهها) رفته و بازنگشته است. پسرک تصمیم میگیرد که به دنبال پدرش برود و در این مسیر یک موش خانگی به اسم میکا (با صداپیشگی استفن مرچنت) و گوزنی به اسم بلیتزن هم به او کمک میکنند. در جریان این سفر او تعطیلات کریسمس را اختراع میکند.
فرارو- این فیلم بر اساس کتاب پرفروش «پسری به اسم کریسمس» از مت هیگ ساخته شده است و داستان شروع کار بابانوئل را روایت میکند. خوشبختانه جیل کنان (کارگردان فیلم) بیشتر بر ماجراجوییهای پرنشاط و کودکانۀ داستان متمرکز بوده و خیلی اسیر احساسات نشده است. شاید قبلا هزار بار فیلمی شبیه به این را دیده باشید، اما این نسخۀ تازه از داستان واقعا لذتبخش و تماشایی است.
به گزارش فرارو؛ شروع فیلم در فضایی امروزی اتفاق میافتد. سه خواهر و برادر که مادرشان را تازه از دست دادهاند، پیش عمهشان به اسم روث (مگی اسمیت) زندگی میکنند. شب کریسمس است و پدر آنها مجبور بوده به سر کار برود. عمه روث شروع به گفتن یک داستان میکند و قبل از آن میگوید «دنیا از داستانها ساخته شده و نه از اتمها».
داستان دربارۀ پسری به اسم نیکولاس است که در کلبهای دورافتاده در فنلاند، همراه با پدر هیزمشکنش جوئل (میشل هویسمان) زندگی میکند. تنها اسباب بازی نیکولاس عروسکی است که مادر تازه درگذشتهاش از شلغم تراشیده است. یک روز پادشاه برای اینکه شور و شادی را به قلمروش برگرداند، یک رقابت ترتیب میدهد برای پیدا کردن شهر افسانهای کوتولهها. جوئل هم در این رقابت شرکت میکند. اما او مفقود میشود و نیکولاس تصمیم میگیرد که به جستجوی پدرش برود. یک گوزن که نیکولاس اسمش را بلیتزن میگذارد و یک موش فضول به اسم میکا هم با او همراه میشوند.
همۀ اجزاء این ماجرا خیلی آشنا و تکراری هستند: یک عمۀ بداخلاق، مواجهههای ترسناک با خرسها و غولها، یک پادشاه مستبد، اتفاقات عجیب و غریب خیلی زیاد، و نکات آموزنده. اما فیلمنامهای که کِنان و اول پارکر نوشتهاند صداقت و شیرینی زیادی در خودش دارد و گروه بازیگران هم نقششان را خیلی خوب و قوی ایفا کردهاند.
کارگردانی کنان پر از شور و انرژی است و انیمیشنهایی که در فیلم قرار داده، صحنههای امروزی را خیلی خوب و بینقص به صحنههای داستانی که عمه روث تعریف میکند پیوند میزنند. دیالوگها پر از جملههای قصار الهامبخش هستند (مثل اینکه «برای اینکه چیزی رو ببینی، باید بهش باور داشته باشی»). البته بعضی لحظههای اندوه و افسردگی هم در فیلم هست که باعث میشود تعادل احساسی فیلم حفظ شود. در نتیجه شاهد فیلمی هستیم که اگرچه قابل پیشبینی است، اما دوست داشتنی هم هست.
کارگردان: جیل کنان (Gil Kenan).
نویسندگان: جیل کنان، اول پارکر (Ol Parker)، بر اساس داستانی از مت هیگ (Matt Haig).
بازیگران: مگی اسمیت (Maggie Smith)، ایزابلا اوسالیوان (Isabella O’Sullivan)، جوئل فرای (Joel Fry).
امتیاز: ۶.۸/۱۰