نگاهی به فیلم «امید» (Hope)؛ وقتی مرگ به زندگی معنا می‌دهد


نگاهی به فیلم «امید» (Hope)؛ وقتی مرگ به زندگی معنا می‌دهد

یک طراح بالۀ نروژی به اسم آنیا (Andrea Braein Hovig) در حال آماده شدن برای کریسمس است که پزشکان به او می‌گویند توموری در مغزش دارد که منجر به مرگش خواهد شد. این مسئله باعث می‌شود که رابطۀ آنیا و همسرش توماس (Stellan Skarsgard) که مدت‌هاست رو به سردی رفته، دوباره در مرکز توجه قرار بگیرد؛ آیا آن‌ها می‌توانند احساس حمایت و اعتماد متقابلشان را احیا...

فرارو- فیلم «امید» ساختۀ فیلمساز نروژی ماریا سودال (Maria Sodahl) است. این فیلم یک گنج کوچک است؛ یک شخصیت‌شناسی صادقانه دربارۀ اینکه چگونه یک بیماری کشنده در فضای یک خانواده اثر می‌گذارد. مضمون فیلمنامۀ این فیلم (که برگرفته از تجربیات سخت خود سودال است) را می‌شود در غم‌انگیزترین ژانر‌ها جا داد. اما با اینحال دقت و واقع‌گرایی فیلم به نحوی است که آن را از افتادن در دام احساسات‌گرایی حفظ می‌کند. بازی‌های قدرتمند دو بازیگر اصلی، این فیلم را به تجربه‌ای صمیمانه تبدیل می‌کند و باعث می‌شود که «امید» نمونه‌ای پر انرژی و با طراوت در بین فیلم‌های با مضمون بیماری باشد.

به گزارش فرارو؛ آنیا یک طراح موفق رقص است که بعد از یک اجرای درخشان در اولین حضور بین‌المللی‌اش به خانه‌اش در اسلو بازمی‌گردد. او سال‌ها در سایۀ شهرت شوهرش که کارگردان تئاتر است قرار داشته و حالا به نظر می‌رسد که او همه چیز دارد؛ کار و بار شکوفا، یک آپارتمان بزرگ، یک خانوادۀ شاد و یک جشن کریسمس که دارد از راه می‌رسد. اما کم کم بذر‌های اندوه در فیلم کاشته می‌شوند. اول از همه، معلوم می‌شود که زندگی آنیا و توماس آن چیزی که به نظر می‌رسد نیست، زیرا توماس بیش از اندازه سرگرم کار خودش است و از نیاز‌ها و زندگی آنیا غافل شده است. اما مشکل بزرگتر این است که بعد از مراجعۀ آنیا به دکتر به خاطر سر درد، معلوم می‌شود که او توموری در مغزش دارد که پخش شده و دیگر قابل درمان نیست.

روند درمان آنیا خیلی ذره ذره و قطره‌چکانی در فیلم جلو می‌رود؛ صحنه‌های زیادی هستند که توصیه‌های پزشکی و مسائل اداری درمان را نشان می‌دهند؛ این باعث شده است که جزر و مد امید و ناامیدی خیلی خوب به بیننده القا شود. اما آنچه از همه تاثیرگذارتر است این است که این فیلم به صورتی شفاف و بدون احساساتی شدن، از بیماری آنیا مثل یک منشور استفاده می‌کند تا اجزاء یک زندگی مشترک رو به زوال را تحلیل کند. در این فیلم چندان از پیچ و خم‌های دراماتیک خبری نیست؛ چرخش‌های بزرگ و اتفاقات عجیب و غریب و آتش‌بازی‌های فیلمنامه‌ای در اینجا جایی ندارند. در عوض، سودال فضایی برای دو بازیگر اصلی فراهم کرده که آن‌ها به خوبی از آن استفاده کرده‌اند؛ آن‌ها نوسانات عواطفشان را بسیار زیبا و لطیف اجرا کرده‌اند (از سکوت ناخوشایند تا گرفتن مهربانانۀ دست‌های یکدیگر و نهایتا رابطه‌ای کاملا عاشقانه و گرم). مثلا صحنۀ اعتراف کردن در ماشین، هم از لحاظ فیلمنامه و هم از لحاظ اجرا بسیار فوق‌العاده است. این فیلم تصویری گیرا و جذاب از آدم‌های ناخوش‌احوالی ارائه می‌کند که در حال مبارزه برای کنار آمدن با اتفاقات تلخ پیش‌بینی نشده هستند.
کارگردان و فیلمنامه‌نویس: ماریا سودال (Maria Sødahl)؛ بازیگران: آندرا برایان هوویگ (Andrea Bræin Hovig)، استلان اسکارسگارد (Stellan Skarsgård)، الی ریانون مولر آزبورن (Elli Rhiannon Müller Osbourne)، و دیگران؛ امتیاز: 7.3/10

روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

خسارت 1860 میلیارد تومانی سیل به راه‌های 9 استان