مانور بر لو رفتن عملیات کربلای 4 انتقام گیری سیاسی از محسن رضایی است/ وجود 2400 ساعت سند صوتی مبنی بر لو نرفتن عملیات


مانور بر لو رفتن عملیات کربلای 4 انتقام گیری سیاسی از محسن رضایی است/ وجود 2400 ساعت سند صوتی مبنی بر لو نرفتن عملیات

محمدعلی صمدی پژوهشگر تاریخ معاصر با استناد به مکالمه بیسیم‌ها در حین عملیات کربلای 4 می‌گوید: آغاز به حمله با وجود آگاهی از لو رفتن عملیات دروغ محض است.

به گزارش مشرق، برنامه «نگاتیو پلاس» شبکه مستند با موضوع بررسی عملیات کربلای ۴ روی آنتن رفت. در این برنامه محمدعلی صمدی درباره ابعاد مختلف این عملیات صحبت کرد.

وی در ابتدای صحبت‌های خود با اشاره به عملیات کربلای ۴ گفت: برای بررسی این عملیات باید کمی عقب برویم و به سال ۱۳۶۱ برگردیم. تعیین سرنوشت جنگ برخلاف تصور عمومی در مسئله خرمشهر نبود. قبل از عملیات آزادسازی خرمشهر در حوالی آذر سال ۱۳۶۰، در تدوین طرح سلسله عملیات‌های کربلا، تهدید بصره یا نزدیک شدن به آن به عنوان راه تعیین تکلیف جنگ معین می‌شود. البته نزدیک شدن به بغداد هیچ وقت طرح نشد، بلکه فقط یک ایده بود. نزدیک شدن به بصره طرح شد، چرا که اولاً فاصله آن با مرز ما ۱۵-۱۶ کیلومتر است. ثانیاً نزدیک‌ترین شهر دشمن به ماست، ثالثاً دومین شهر بزرگ عراق است و شریان حیاتی آن به شمار می‌رود. ۷۰ درصد درآمد نفتی عراق از بصره تامین می‌شود.

وی ادامه داد: در عملیات بیت‌المقدس بنا بود حرکت نیروهای مسلح شرق به غرب با هدف رسیدن به ساحل شرقی اروندرود که از حومه بصره رد می‌شد، انجام شود. چرا که اگر ما به بصره می‌رسیدیم، خود به خود خرمشهر سقوط می‌کرد. در آن عملیات به مرز زدیم و رفتیم اما دیدیم که توان ما تمام شده است و نمی‌توانیم جلوتر برویم، بنابراین شرقی غربی را تبدیل به شمالی جنوبی کردیم و خرمشهر را آزاد کردیم. بنابراین از سال ۱۳۶۰ بصره هدف ما بود، چرا که از این طریق می‌شد به عراق فشار آورد.

۵۰ روز بعد از عملیات بیت‌المقدس، در عملیات رمضان هم همین هدف را دنبال کردیم اما نشد. سپس عملیات مقدماتی، خیبر و بدر را زدیم تا از جبهه شمالی بصره را تهدید کنیم اما باز هم نشد. در نهایت در بهمن ماه سال ۱۳۶۴ فاو را گرفتیم که در جنوب بصره واقع شده است. در حقیقت، برای اولین بار بعد از ۳ سال توانستیم بصره را از جنوب تهدید کنیم که برای عراق بسیار گران تمام شد. دقت داشته باشید که مجامع جهانی می‌گفتند که اگر قرار است مذاکره‌ای در پیش باشد نباید ایران دست بالا را داشته باشد، یا باید شکست‌خورده باشد یا هم ردیف با عراق. فاو دست ما را واقعاً بالا برده بود.

بعد از فاو وارد مرحله جدیدی می‌شویم. عراق می‌دانست که بعد از فاو چه باید بکند؛ یک راه داشت و آن هم این بود که باید فاو پس گرفته شود. ما هم یک گزینه داشتیم و آن هم این بود که باید فاو را حفظ کنیم. در این شرایط یا باید منتظر می‌ماندیم که عراق برای بازپس‌گیری فاو حمله کند و یا باید عملیات بعدی را انجام می‌دادیم تا هم دشمن روی فاو متمرکز نباشد و هم سرنوشت جنگ مشخص شود. به همین دلیل بود که ما سال ۱۳۶۵ را سال سرنوشت جنگ نام می‌بردیم. علاوه براین، توقعات بالا رفته بود و سیاسی‌ها یعنی آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ می‌گفتند که با یک عملیات دیگر کار را تمام کنید. البته در این مرحله خون تازه‌ای هم وارد سپاه می‌شود. فتح فاو در تاریخ نظامی‌گری مدرن ایران نقطه اوجی است که هنوز به آن نرسیده‌ایم. همین موضوع باعث می‌شود که کشور بیشتر به سپاه رو می‌آورد. در نهایت از اردیبهشت ماه شروع به طراحی عملیات سرنوشت می‌کنند.

صمدی در پاسخ به سؤال مجری برنامه مبنی بر اینکه چه قدر نیرو برای کربلای ۴ آماده شد، گفت: آقای هاشمی از بچه‌های سپاه خواست که طرح‌شان را برای عملیات سرنوشت بدهند. آنان در ابتدا یک طرح ۱۵۰۰ گردان دادند، ۵۰۰ گردان در جبهه شمالی، ۵۰۰ گردان در جبهه میانی و ۵۰۰ گردان در جبهه جنوبی. آقای هاشمی گفته بود که ما بند پوتین اینها را هم نداریم و در نهایت این تعداد را به ۵۰۰ گردان تخفیف داده بودند که استان بصره را از هور و شلمچه بزنیم و از سمت فاو هم به سمت بالا حرکت کنیم تا یک سوم طرح را بگیریم. تبلیغات برای طرح ۵۰۰ گردان آغاز شد و اگر هر گردان را ۳۵۰ نفر در نظر بگیرید، در نهایت ۲۵۰ الی ۲۶۰ گردان یعنی نصف آن ۵۰۰ گردان تامین شد. حال می‌توانستیم به نقطه‌ای برویم که پرریسک بود و قبلاً ۲ بار آن را تجربه کرده بودیم و یا اینکه می‌توانستیم به جایی برویم که جدید بود. عقلانیت این بود که به نقطه جدید برویم.

وی اضافه کرد: در نهایت با بررسی‌ها به منطقه ابوالخصیب رسیدند. باید از شرق اروند به سمت غرب آن رد می‌شدیم و خودمان را به این منطقه می‌رساندیم. ابوالخصیب شهرکی در ۱۵ کیلومتری بصره است و بی‌دفاع‌ترین بخش و پاشنه آشیل بصره همین‌جا بود. دقت داشته باشید که ما سال قبل، یکبار از اروند عبور کرده بودیم اما اکنون هوشیاری دشمن نسبت به این منطقه بیشتر شده بود، چرا که می‌دانست یکبار از اروند عبور کرده‌ایم و احتمالاً بار دیگر هم می‌توانیم رد شویم. باید مسیر عبور اروند را ساده می‌کردیم و ساده‌ترین راه این بود که یک خشکی پیدا کرده و از آنجا عبور کنیم. در اینجا بود که به جزایر اروند رود رسیدیم. در نهایت جزایر را به عنوان کانون عملیات انتخاب کردیم تا فاصله عبور آبی ما کم شود.

وی با اشاره به سختی‌های عبور از اروند بیان داشت: بزرگ‌ترین مانع ما در این عملیات خود اروند بود. اروند رودخانه عجیبی است. رژیم آبی اروند را در عملیات فاو امتحان کرده بودیم اما رژیم آبی آن در کنار جزایر فرق می‌کرد. به همین دلیل حدود ۹ ماه وقت گذاشتیم تا رژیم آبی اروند را پیدا کنیم. در نهایت به یک تاکتیک ویژه رسیدیم. من روی این تاکتیک ویژه تأکید بسیار زیادی دارم چرا که یکی از موضوعات جدید در کربلای ۴ است. قرار شد ۱۰۰۰ غواص از جایی به نام تنگه ام‌الرصاص رد شده و به جزیره برجانیه برسند و به غرب رودخانه برسند و خط دشمن در غرب رودخانه را بشکنند. اگر خط دشمن را بشکنید، آن منطقه به راحتی سقوط می‌کند و رزمندگان می‌توانند با قایق از دهانه اروند خودشان را به جزایر برسانند و به سمت ابوالخصیب بروند. از این تنگه باید ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ غواص رد می‌شدند. البته به این موضوع بسنده نشد و گفتیم که مسیر شلمچه را هم نباید از نظر خارج کنیم. بنابراین قرار شد از سه محور به سمت بصره حرکت بشود. از خشکی به شلمچه بزنیم، از ام‌الرصاص و اروند رد بشویم و به ابوالخصیب برسیم، پایین‌تر از ام‌الرصاص نیز از جزیره مینو از اروند رد بشویم.

مزیت این طراحی این بود که تمرکز عراق روی ام‌الرصاص کم شد چون از شلمچه نگران است و جزیره مینو نیز جناح راست عراق را حفظ می‌کند. به عبارت دیگر، جناح اصلی حمله ما از ام‌الرصاص بود و دو جبهه دیگر برای محافظت از آن و برهم زدن تمرکز دشمن بود. آن چیزی که به عنوان چالش عملیات کربلای ۴ مطرح شده است، همین تنگه است. یعنی اگر لو رفتن مطرح بوده یا اگر شهدایی هست عمده‌شان مربوط به همین تنگه است، چرا که در دو محور دیگر کمتر تصور می‌شود که کاری کنیم.

صمدی در پاسخ به حواشی که درباره این عملیات وجود داشت، گفت: تنها مسئله‌ای که در افکار عمومی درباره عملیات کربلای ۴ مطرح می‌شود، لو رفتن است. افکار عمومی هیچ شناختی نسبت به این عملیات ندارد و پررنگ شدنش درباره غواصان شهید بود.

من لو رفتن رو به لحاظ نظامی اصطلاح غلطی می‌دانم. چیزی که وجود دارد افزایش سطح هوشیاری است که مثلاً اگر از ۶۰-۷۰ بالاتر برود می‌توان به زبان عامیانه به آن لو رفتن گفت. دقت داشته باشید که منطقه عملیاتی ۴۰-۴۵ کیلومتر است. تنها بخشی از عملیات که اصطلاح عامیانه لو رفتن برایش صدق می‌کند تاکتیک ویژه یعنی همان تنگه ۳۰۰ متری ام‌الرصاص است که قرار بود غواصان از آن عبور کنند. اما عملیات فقط همین‌جا نبود. از قسمت شلمچه‌، قرارگاه نجف ما وارد شد و دژ شلمچه که تکیه‌گاه بزرگ تبلیغاتی صدام بود را شکست. قرارگاه کربلا نیز توانست خود را به بخشی از ام‌الرصاص برساند. از جزیره مینو نیز عبور کردیم و رزمندگان روی جاده بهار ایستادند. تنها جایی که گیر کرد، تنگه بود که آن هم کامل گیر نکرد. رزمندگان قرارگاه امام حسین از تنگه رد و وارد برجانیه شدند اما دیدیم که با این حجم از آتش که روی تنگه ریخته می‌شد نمی‌توانیم ۱۰۰۰ غواص را رد کنیم.

به هر حال حدود ۸۰ هزار نیرو را باید در عرض یک هفته منتقل می‌کردیم. این حجم از جابه‌جایی زرهی، نیرو، کامیون، ادوات و ... از سوی دشمن دیده می‌شود. آنها آن طرف اروند یک برج پتروشیمی به ارتفاع ۱۵۰ متر داشتند که همه اتفاقات را می‌دیدند و دنبال می‌کردند. در همه عملیات‌ها این مشکلات را داشتیم. برای مثال در والفجر ۸ شب عملیات آقای رشید ۷ علت لو رفتن عملیات را می‌گوید اما آقای رضایی ۸ علت می‌آورد که عملیات لو نرفته و سر همان یک دلیل عملیات را انجام می‌دهند و ۱۰۰ درصد پیروزی حاصل می‌شود.

این کارشناس دفاعی امنیتی در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر اینکه تاکتیک ویژه چگونه لو رفت، گفت: لو رفتن تاکتیک ویژه عملیات کربلای ۴ ترکیبی از نفوذی و اطلاعات خارجی است. نفوذی‌ که مجاهدین خلقی‌ها هستند. البته باید این را جا بیندازیم که در این ۴۰ کیلومتر نمی‌توان چیزی را از دید دشمن پنهان کرد. دو عملیات خاطره‌انگیز و ۱۰۰ درصد پیروز داریم که در آنها دشمن می‌دانست قرار است عملیات کنیم. در فتح‌المبین دشمن می‌دانست که قرار است در روزهای آینده حمله کنیم به همین دلیل به ما حمله کرد که آرایش ویژه ما در بخش تاکتیک ویژه برهم بخورد. اما ما در آن عملیات زدیم و پیروز شدیم. در عملیات فاو نیز چنین بوده است. در شب عملیات فاو، به طرز بی‌سابقه‌ای عراقی‌ها روی سر سطح آب پروژکتور روشن می‌کنند اما زدیم و بردیم به این دلیل که تاکتیک ویژه ما لو نرفته بود. در فاو تاکتیک ویژه ما فریب بود.

وی بیان داشت: اکنون خیلی‌ها را متهم می‌کنند که شما می‌دانستید عملیات لو رفته است اما آقای باقری که هم‌اکنون رئیس ستاد کل نیروهای مسلح است ۴۸ ساعت قبل از کربلای ۴ با بررسی تمام اطلاعاتی که از جاهای مختلف به او رسیده است گزارش می‌دهد که شواهد به دست آمده نشان می‌دهد که منطقه حساس است اما دال بر سطحی از حساسیت نیست که عملیات متوقف بشود. ما که نمی‌دانستیم آمریکایی‌ها به آنان اطلاعات داده است. دقت داشته باشید تمام گفته‌های مهم درباره لو رفتن تاکتیک ویژه کربلای ۴ بعد از عملیات، حتی سال‌ها بعد از عملیات افشا شده است. حتی صدای آقای رحیم صفوی یکی دو ساعت بعد از آغاز عملیات موجود است که می‌گوید دشمن ۱۰۰ درصد غافلگیر شده است. یعنی هنوز به دستشان نیامده که چه خبر است.

او درباره آمار تعداد شهدا در این عملیات گفت: آقای هاشمی در خاطرات سال ۱۳۶۵ خود که اولین بار در سال ۱۳۸۹ منتشر شده است تعداد تلفات را ۱۰۰۰ شهید و تعداد مفقودین را ۲۰۰۰ نفر اعلام می‌کند، اما اکنون به سندی از گزارش تعاون قرارگاه جنوب دسترسی داریم که می‌گوید ۹۸۲ شهید تخلیه شده و همین تعداد هم مفقود داریم. اگر نصف مفقودین را شهید بدانیم، و بقیه را اسیر، تعداد شهدا به حدود ۱۳۰۰ می‌رسد. دقت داشته باشید که اینها فقط شهدای تاکتیک ویژه نیست و شهدای کل عملیات است. ما جنگ سختی در شلمچه داشتیم. ما این گزارش را داریم که عراق به قدری روی تنگه ام‌الرصاص هوشیار بود که سربازان عراقی با چرغ قوه ایستاده بودند و می‌دیدند که آیا آب حرکت می‌کند یا خیر و حتی نیروی غواص را با تیر مستقیم می‌زدند. چنین چیزی را تاکنون کسی ندیده بود. اینها نشان می‌داد که عملیات لو رفته است و به همین دلیل آن را متوقف کردیم. ما شکست نخوردیم.

وی ضمن مقایسه دو عملیات خیبر و بدر با کربلای ۴ و ۵ گفت: درست است که خیبر و بدر در ادامه همدیگر هستند اما یک سال فاصله بین‌شان هست، اما فاصله کربلای ۴ و ۵ دو هفته است. بنابراین کربلای ۴ و ۵ یک حمله است و نام‌گذاری آنان در لحظه صورت گرفته است. اتهامی به فرماندهان می‌زنند و می‌گویند می‌دانست عملیات لو رفته و آغاز به تک کرد؛ این دروغ است. ۲۴۰۰ ساعت نوار از مقدمات و حین عملیات کربلای ۴ وجود دارد که هیچ‌کدام دال بر این نیست که تاکتیک ویژه لو رفته است. همه صحبت‌ها نشان‌دهنده حساسیت منطقه عملیات است؛ آغاز به حمله با وجود آگاهی از لو رفتن عملیات دروغ محض است چرا که هیچ سندی برای آن وجود ندارد.

صمدی در جمع‌بندی صحبت‌های خود گفت: کربلای ۴ و ۵ یک عملیات است، نبرد در شرق بصره با هدف نزدیک شدن به آن و تعیین سرنوشت جنگ. اسم‌گذاری دوگانه، ترفند تبلیغاتی آن روزها بوده است. هر کس به هر ترتیبی آنها را از همدیگر جدا کند و یکی را پیروز و دیگری را شکست‌خورده نامگذاری کند در دام انحراف افتاده است. تلفاتی که مطرح می‌شود صحیح نیست. ۲۶۰ گردان نیرو آمد و ۴۵ گردان وارد عمل شدند، چرا که اصلا فرصت ورود مابقی نیروها نشد.

وی اضافه کرد: در بدبینانه‌ترین حالت حدود ۱۳۰۰ نفر به شهادت رسیدند. اتفاقا شجاعت فرماندهی بود که با تصمیمی درست عملیات را متوقف کرد. کربلای ۴ و ۵ باشکوه‌ترین مانور نظامی رزمندگانی بود که ۷ سال تجربه جنگ داشتند. طرح مانور کربلای ۴ بسیار زیباست و از آن زیباتر کربلای ۵ است. کسانی که روی لو رفتن مانور می‌دهند و از کربلای ۵ جدایش می‌کنند یا نمی‌فهمند و یا در حال انتقام‌گیری سیاسی از فرمانده وقت سپاه هستند که بعد از جنگ وارد برنامه‌های سیاسی شد.

منبع: تسنیم


دیدن پورن توسط بچه ها، چگونه برخورد کنیم؟