خبرگزاری مهر، گروه استانها- بهرام قربانپور: ۲۶ آبان ماه امسال گزارشی با عنوان http://mehrnews.com/xWt5r در خبرگزاری مهر استان گیلان منتشر شد که در این گزارش به رنجها و دردهای یک خواهر و برادر معلول که به دلیل بی توجهی مسئولان و نداشتن یک ویلچر برقی ۱۵ سال در خانه ماندگار شده بودند پرداخته شد.
اما این بار داستان کمی فرق میکند، انگار قرار است این قرنطینه ۱۵ ساله «هاجر و سهراب» قصه ما تمام شود، خبرهایی که نشان میدهد هنوز خیرخواهی، نوعدوستی و محبت به دیگران رنگ نباخته حتی اگر موضوع خرید یک ویلچر باشد.
وقتی خیرخواهی زمان و مکان نمیشناسد
موضوع زمانی جالبتر میشود که سوز قلم به قدری دردناک و اثرگذار بود که پای زوج خیر پایتخت نشین را برای چندمین بار به روستای حلیمه جان باز کرد. اینکه میگویند نیک اندیشی، خیرخواهی و نوع دوستی در خون و رگ ایرانیان ساری و جاری است، دروغ نیست بلکه یک واقعیت افتخار آمیز است.
وعده دیدار فرا میرسد، با هماهنگیهای انجام شده و با مشارکت خیرین ویلچر برقی خریداری و به «هاجر و سهراب» قصه ما تحویل داده میشود. چه لحظه ناب و قشنگی با هیچ دوربین و تجهیزاتی نمیتوان خوشحالی و لبخند رضایت این دو عزیز را ثبت و ضبط کرد همه خوشحال بودند چه لحظه ناب و قشنگی با هیچ دوربین و تجهیزاتی نمیتوان خوشحالی و لبخند رضایت این دو عزیز را ثبت و ضبط کرد همه خوشحال بودند؛ از خیرین حاضر گرفته تا پدر و مادر هاجر و سهراب که سر از پا نمیشناختند و از همه خوشحالتر ما بودیم. خوشحال بودیم از اینکه پیگیریهای رسانهای دو ساله ما قرنطینه ۱۵ ساله را برای این خانواده به پایان رساند.
شرایط توپوگرافی و کوهپایه ای روستای حلیمه جان رودبار به گونهای بود که رفت و آمد با ویلچر معمولی برایشان میسر نبود و این خواهر و برادر به ویلچر برقی نیاز داشتند که به لطف خدا و با اثرگذاری رسانه و همچنین مشارکت خیرین این آرزوی ۱۵ ساله برآورده شد. حالا دیگر «هاجر و سهراب» میتوانند زیباییهای حلیمه جان را به نظاره بنشینند و از خلق بهترین خالق عالم لذت ببرند.
نگاه نگران پدر به ساختمان بدون سقف
در خلال تحویل ویلچر برقی به این برادر و خواهر پشت خندههای رضایت بخش پدر نگاه نگرانش را هم حس میکردیم که تمام فکر و ذهنش به تأمین هزینههای ساختمان نیمه کارهاش معطوف شده بود.
آنطور که معلوم است با توجه به بالا بودن هزینههای ساخت و ساز و همچنین عدم تمکن مالی خانواده غلامی با داشتن دو فرزند معلول، نمیتوان زیاد امیدوار بود تا این ساختمان نیمه کاره در یک بازه زمانی کوتاه به سقفی برای زندگی هاجر و سهراب تبدیل شود با توجه به بالا بودن هزینههای ساخت و ساز و همچنین عدم تمکن مالی خانواده غلامی با داشتن دو فرزند معلول، نمیتوان زیاد امیدوار بود تا این ساختمان نیمه کاره در یک بازه زمانی کوتاه به سقفی برای زندگی هاجر و سهراب تبدیل شود. این موضوع نیازمند کمک همه نهادهای ذیربط در قالب ساخت مسکن محرومان با مشارکت خیران است.
چقدر خوب بود اگر زمان به ۱۵ سال قبل بر میگشت گویا این سالها چشم انتظاری و عذاب کشیدن «هاجر و سهراب» جوان را پیر کرده و این پیری و شکستگی را میشد از ظاهر خسته آنها به وضوح دید.
برای خرید این ویلچر برقی حدود ۵۰ میلیون هزینه شده که تمامی هزینهها با مشارکت خیرین نوع دوست تأمین شده است. به گفته پزشکان مغز و اعصاب (بیمارستان صارم تهران)، بیماری «هاجر و سهراب» یک نوع بیماری ژنتیکی به نام «آتاکسی فریدریش» بوده که تحرکات حرکتی و راه رفتن فرد را دچار اختلال میکند.
ناگفته نماند به دلیل شرایط اقتصادی خانواده، هاجر و سهراب شش سال است که به متخصص مغز و اعصاب مراجعه نکردهاند و اگر هزینه درمان آنها تأمین شود با توجه به پیشرفت علم پزشکی، روزنههای امید برای درمان این دو عزیز وجود دارد.
خبرگزاری مهر، گروه استانها- بهرام قربانپور: ۲۶ آبان ماه امسال گزارشی با عنوان http://mehrnews.com/xWt5r در خبرگزاری مهر استان گیلان منتشر شد که در این گزارش به رنجها و دردهای یک خواهر و برادر معلول که به دلیل بی توجهی مسئولان و نداشتن یک ویلچر برقی ۱۵ سال در خانه ماندگار شده بودند پرداخته شد.
اما این بار داستان کمی فرق میکند، انگار قرار است این قرنطینه ۱۵ ساله «هاجر و سهراب» قصه ما تمام شود، خبرهایی که نشان میدهد هنوز خیرخواهی، نوعدوستی و محبت به دیگران رنگ نباخته حتی اگر موضوع خرید یک ویلچر باشد.
وقتی خیرخواهی زمان و مکان نمیشناسد
موضوع زمانی جالبتر میشود که سوز قلم به قدری دردناک و اثرگذار بود که پای زوج خیر پایتخت نشین را برای چندمین بار به روستای حلیمه جان باز کرد. اینکه میگویند نیک اندیشی، خیرخواهی و نوع دوستی در خون و رگ ایرانیان ساری و جاری است، دروغ نیست بلکه یک واقعیت افتخار آمیز است.
وعده دیدار فرا میرسد، با هماهنگیهای انجام شده و با مشارکت خیرین ویلچر برقی خریداری و به «هاجر و سهراب» قصه ما تحویل داده میشود. چه لحظه ناب و قشنگی با هیچ دوربین و تجهیزاتی نمیتوان خوشحالی و لبخند رضایت این دو عزیز را ثبت و ضبط کرد همه خوشحال بودند چه لحظه ناب و قشنگی با هیچ دوربین و تجهیزاتی نمیتوان خوشحالی و لبخند رضایت این دو عزیز را ثبت و ضبط کرد همه خوشحال بودند؛ از خیرین حاضر گرفته تا پدر و مادر هاجر و سهراب که سر از پا نمیشناختند و از همه خوشحالتر ما بودیم. خوشحال بودیم از اینکه پیگیریهای رسانهای دو ساله ما قرنطینه ۱۵ ساله را برای این خانواده به پایان رساند.
شرایط توپوگرافی و کوهپایه ای روستای حلیمه جان رودبار به گونهای بود که رفت و آمد با ویلچر معمولی برایشان میسر نبود و این خواهر و برادر به ویلچر برقی نیاز داشتند که به لطف خدا و با اثرگذاری رسانه و همچنین مشارکت خیرین این آرزوی ۱۵ ساله برآورده شد. حالا دیگر «هاجر و سهراب» میتوانند زیباییهای حلیمه جان را به نظاره بنشینند و از خلق بهترین خالق عالم لذت ببرند.
نگاه نگران پدر به ساختمان بدون سقف
در خلال تحویل ویلچر برقی به این برادر و خواهر پشت خندههای رضایت بخش پدر نگاه نگرانش را هم حس میکردیم که تمام فکر و ذهنش به تأمین هزینههای ساختمان نیمه کارهاش معطوف شده بود.
آنطور که معلوم است با توجه به بالا بودن هزینههای ساخت و ساز و همچنین عدم تمکن مالی خانواده غلامی با داشتن دو فرزند معلول، نمیتوان زیاد امیدوار بود تا این ساختمان نیمه کاره در یک بازه زمانی کوتاه به سقفی برای زندگی هاجر و سهراب تبدیل شود با توجه به بالا بودن هزینههای ساخت و ساز و همچنین عدم تمکن مالی خانواده غلامی با داشتن دو فرزند معلول، نمیتوان زیاد امیدوار بود تا این ساختمان نیمه کاره در یک بازه زمانی کوتاه به سقفی برای زندگی هاجر و سهراب تبدیل شود. این موضوع نیازمند کمک همه نهادهای ذیربط در قالب ساخت مسکن محرومان با مشارکت خیران است.
چقدر خوب بود اگر زمان به ۱۵ سال قبل بر میگشت گویا این سالها چشم انتظاری و عذاب کشیدن «هاجر و سهراب» جوان را پیر کرده و این پیری و شکستگی را میشد از ظاهر خسته آنها به وضوح دید.
برای خرید این ویلچر برقی حدود ۵۰ میلیون هزینه شده که تمامی هزینهها با مشارکت خیرین نوع دوست تأمین شده است. به گفته پزشکان مغز و اعصاب (بیمارستان صارم تهران)، بیماری «هاجر و سهراب» یک نوع بیماری ژنتیکی به نام «آتاکسی فریدریش» بوده که تحرکات حرکتی و راه رفتن فرد را دچار اختلال میکند.
ناگفته نماند به دلیل شرایط اقتصادی خانواده، هاجر و سهراب شش سال است که به متخصص مغز و اعصاب مراجعه نکردهاند و اگر هزینه درمان آنها تأمین شود با توجه به پیشرفت علم پزشکی، روزنههای امید برای درمان این دو عزیز وجود دارد.