مافیا بازی زندگی است

منبع خبر / طنز / 02-12-1400

مافیا بازی زندگی است

خوب، بد، جلفِ بازی محبوب این روزها طاهره نمرودی یک ربعی می‌شود که بازی شروع شده است. 10 نفر بودند که تا این‌جا یک شهروند را از بازی بیرون انداخته‌اند، با این‌که رئیس مافیا به دفاع می‌رود، اما باز هم قسر درمی‌رود و یک شهروند را شب اول از بازی بیرون می‌کند. البته این بازی‌ها به صورت لیگ برگزار می‌شود و این بازی یک‌هشتم نهایی آن است. با...

خوب، بد، جلفِ بازی محبوب این روزها

طاهره نمرودی

یک ربعی می‌شود که بازی شروع شده است. ۱۰ نفر بودند که تا این‌جا یک شهروند را از بازی بیرون انداخته‌اند، با این‌که رئیس مافیا به دفاع می‌رود، اما باز هم قسر درمی‌رود و یک شهروند را شب اول از بازی بیرون می‌کند. البته این بازی‌ها به صورت لیگ برگزار می‌شود و این بازی یک‌هشتم نهایی آن است.
با تیکه، کنایه یا هر صورت دیگری با هم صحبت می‌کنند و سعی در این دارند انگ مافیا بودن را از خود دور کنند. همه بحث‌ها و روند داستان برای من که از بیرون تماشا می‌کنم، بسیار جالب است. صدای یکی از آقایان ناگهانی اوج می‌گیرد و حالت تهاجمی پیدا می‌کند، اما کسی ناراحت نمی‌شود، یا مقابله به مثل نمی‌کند. حتی با روش‌های دفاع یا حمله یکدیگر نیز کنار آمده‌اند. در همین حین کسی که کنار من نشسته است، پاستا آلفردو می‌خورد و مانند تماشاچیان گلف فقط سرش را از راست به چپ و از چپ به راست می‌گرداند.

بازی‌ای که مدام آپدیت می‌شود


با این‌که چند باری این بازی را از نزدیک دیده‌ام، یا در تلویزیون تماشا کرده‌ام، اما به نظر می‌رسد این بازی اگرچه یک بازی کامپیوتری یا موبایلی نیست که به‌روزرسانی‌های جدید برایش ارائه شود، خودش خودش را به‌روز می‌کند و نقش‌های جدید به وجود می‌آورد که هم هیجان بازی را بالاتر ببرد و هم از تکراری شدنش جلوگیری کند. کافه‌ها تنها جایی نیستند که بازی مافیا را تشکیل می‌دهند، بلکه این بازی حتی راه خودش را در جمع‌های خانوادگی، دوستانه، پارک‌ها و… هم پیدا کرده است.
منابع مختلف فارسی و انگلیسی شروع این بازی را سال ۱۹۸۷ در بخش روان‌شناسی دانشگاه دولتی مسکو می‌دانند که کم‌کم فراگیر می‌شود و علاقه‌مندان خودش را پیدا می‌کند. هر چند در ایران هم از دهه‌های قبل این بازی در دانشگاه‌ها یا جمع‌های دوستانه انجام می‌شد، اما چند صباحی است بین جوانان امروزی حسابی گل کرده است.
وقتی از دور بازی را تماشا می‌کنم و جدیت بازیکنان را در فرایند بازی مشاهده می‌کنم، سوالات بسیاری درباره آن برایم پیش می‌آید، مثل این‌که آیا این بازی تاثیری در شخصیت افراد دارد، یا این‌که چگونه با این حجم از استدلال و پنهان‌کاری کنار می‌آیند و بعد از بازی هم‌چنان دوست هم باقی می‌مانند. برای جواب این سوالات سراغ چند بازیکن حرفه‌ای مافیا رفتم و از تجربه‌های آن‌ها استفاده کردم.

شرط شروع بازی با آی‌کیوی
بالاتر از اورانگوتان!


حامد کیایی پنج سال است مافیا بازی می‌کند و به قولی ایونت‌گذار یا برگزارکننده بازی است که اسم گروهش هم تایفون است. او از کافه با این بازی آشنا شده است و به نظرش این بازی مهارت خاصی را قوی نمی‌کند و تا حد زیادی به آی‌کیوی افراد بستگی دارد. اما روی فن‌ بیان، دروغ گفتن، قانع کردن و زود فریب نخوردن افراد تاثیر دارد.
او درباره سود مالی این کار برای بازیکنان و برگزارکنندگان می‌گوید: «بازیکنان برای ورود به بازی باید ورودی پرداخت کنند، اما برای کسی که بازی را می‌گرداند، سود بسیار جزئی وجود دارد که در حد کار دانشجویی است. اما اگر برگزارکننده‌ای هر شب بازی برگزار کند، می‌تواند رقم قابل توجهی به دست بیاورد، درحالی‌که بیشتر برگزارکنندگان یک تا دو شب در هفته بازی برگزار می‌کنند. حتی ممکن است گاهی در یک بازی برای کسی که بازی را برگزار می‌کند، تا یک میلیون تومان هم سود داشته باشد.»
درباره کدورت هم اشاره می‌کند که کدورت هر جایی می‌تواند پیش بیاید، اما برخلاف چیزی که تصور می‌شود، وقتی در بازی آدم‌ها با هم چلنج می‌کنند، برعکسِ ماهیتِ بازی، بهترین رفاقت‌ها پیش می‌آید. به نوعی داخل بازی تخلیه می‌شوند و بیرون بازی کاملا رفیق‌اند.
و درباره خودش نیز می‌گوید: «اما خودم تنها از کسی که بی‌احترامی کند، ناراحت می‌شوم، اما برای باقی موارد مثل زیرآب زدن و موارد این‌چنینی مشکلی ندارم. چون این فقط یک بازی است، من یک ساید مقابل دارم که هر کاری می‌کند، حتی با دروغ، که بازی را از من ببرد. من ناراحت نمی‌شوم، چون فردا شب ممکن است من ساید دیگری باشم، منفی یا مثبت بازی باشم، یک شب ببرم و یک شب ببازم. درحقیقت چون زیاد بازی می‌کنیم، دیگر برایمان برد و باخت مهم نیست. مهم این است که وقتی داخل بازی هستیم، بهترین عملکرد را داشته باشیم و هیچ موردی نبوده که به دعوا ختم شود.»
افراد علاقه‌مند و تازه‌کار را نیز بسیار تشویق می‌کند که وارد بازی شوند و در این‌باره اضافه می‌کند: «ورود به این بازی نیاز به هیچ ویژگی خاصی ندارند. همین که آ‌کیوی افراد بالاتر از اورانگوتان باشد، می‌توانند وارد این بازی شوند. افراد تازه‌کار می‌توانند وارد بازی شوند و ما سعی می‌کنیم کاری کنیم که به بازی علاقه‌مند شوند. رفتاری نمی‌کنیم که از بازی زده شوند؛ هم گرداننده بازی و هم باقی بازیکنان سعی می‌کنند تا جایی که می‌توانند، فرد را علاقه‌مند کنند. در کنارش درک کنند که این فرد تازه‌کار است و کمکش کنند. حتی ممکن است بسیاری از مفاهیم ساده بازی را هم متوجه نشود، اما چون هر شب بازی برگزار می‌شود، خیلی سریع پیشرفت می‌کند.»
او بهترین خاطره‌اش از مافیا را پیدا کردن دوستی بعد از ۲۰ سال می‌داند که به همین‌جا هم ختم نمی‌شود و حتی به گفته خودش چهار، پنج تا از بهترین همکارانش و دو، سه دوست بسیار صمیمی را هم از مافیا پیدا کرده است.
او در انتها به تمامی افرادی که می‌خواهند این بازی را شروع کنند، پیشنهاد می‌کند به صفحه اینستاگرامی گروه او که تایفون نام دارد، مراجعه کنند و اطلاعیه‌ها را دنبال کنند که چه زمانی و چه مکانی بازی برگزار می‌شود و اگر مایل بودند، آن را رزرو کنند.

بازی مقابل من هم‌چنان ادامه دارد. چند نفری به‌خوبی مافیاها را تشخیص داده‌اند، اما خود مافیا می‌خواهد سایت شهروندی بزند که چند نفر دیگر هم از او حمایت می‌کنند.

تمرین تشخیص دروغ و راست


سمیرا جلالت یکی از بازیکنان مسابقه تلویزیونی مافیاست که بهترین بازیکن رقابت نهم و چهاردهم به انتخاب مردم هم شده است.
او لیسانس حسابداری دارد و از طریق دوستانش با این بازی آشنا شده است و تاثیر این بازی را در این می‌داند که حداقل باعث شده بهتر تشخیص دهد چه کسی راست می‌گوید، چه کسی دروغ. او بیشتر نقش‌های شهروندی را دوست دارد و از بازی مافیا آموخته است که زودباور نباشد و تا آخرین لحظه زندگی بجنگد.

بازی مافیایی که در آن شرکت کرده‌ام، می‌تواند یک مافیا را از میدان به در کند، هر چند مافیا تا همان لحظه آخر و حتی در وصیت نیز دست از نقش شهروندی برنمی‌دارد.

شغل پول‌ساز گردانندگی مافیا


پارسا عمویی هم از بازیکنان برنامه تلویزیونی مافیاست که به انتخاب مردم بهترین بازیکن قسمت یک‌چهارم نهایی فصل هشت شده است. او چهار سال است مافیا بازی می‌کند که سه سال از آن را گرداننده بازی بوده. دانشجوی کارشناسی دانشگاه علوم تحقیقات است و از طریق یکی از کافه برد گیم‌ها با این بازی آشنا شده است.
به نظر خودش این بازی، در اعتمادبه‌نفس، نوع حرف زدن و حتی روابطش با اطرافیان بسیار تاثیر داشته است. او درباره ناراحتی و کدورت بین بازیکنان می‌گوید: «چندین باری اتفاق افتاده، ولی معمولا این موضوع به بیرون از بازی نمی‌کشد و همان‌جا داخل بازی و با وساطت خود بازیکنان یا گرداننده‌های بازی موضوع حل می‌شود.»
نقش‌های شهروندی را بیشتر دوست دارد و معتقد است این بازی بیشتر استدلال و طریقه‌ استدلال آوردن و فکر کردن را قوی می‌کند تا دروغ‌گویی را.
درباره بُعد مالی این بازی نیز اضافه می‌کند که برای برگزارکنندگان بازی و بسیاری از کافه‌ها سود مالی دارد
و با روندی که در حال پیش رفتن است، این بازی می‌تواند شغل پول‌سازی باشد.
در آخر نیز مافیا علاوه بر پیدا کردن دوستان خوب برای پارسا، توانسته استدلال، توانایی شناخت دروغ‌گو، قدرت تکلم و البته بیان احساسات را به او یاد دهد.

حالا دو مافیا در بازی مانده‌اند و وقتی شهروندان متوجه می‌شوند پیروزی نزدیک‌تر است، شاخک‌هایشان بیشتر تیز می‌شود و با کمک یکدیگر یک مافیای دیگر را بیرون می‌کنند. حالا رئیس مافیا که هنوز در بازی مانده، خودش را به آب و آتش می‌زند. با این‌که هر دوره در دفاع بوده، اما تا این‌جا دوام آورده است.

یکسان نماند حال دوران غم مخور


آخرین نفر نیز یکی دیگر از بازیکنان منتخب مردمی مسابقه تلویزیونی مافیا، ستاره مسلمی، است.
هر چند از ۱۰ سال پیش یعنی دوران دانشجویی از طریق دوستانش با این بازی آشنا شده است، اما سه سال است که به طور پی‌گیر و تخصصی با همسرش از طریق کافه این بازی را ادامه می‌دهد.
به نظر او این بازی بر خودباوری افراد تاثیر زیادی دارد و قدرت صبر و تحمل را در افراد به میزان زیادی افزایش می‌دهد. نه‌تنها در این بازی، بلکه هر مشکلی که برای فرد پیش می‌آید، باعث می‌شود بیشتر صبر و فکر کند. او درباره باقی تاثیرات این بازی ادامه می‌دهد: «این‌که جواب آدم‌ها را در لحظه ندهی و به آن فکر کنی، این‌که عمق هر موضوعی با ظاهرش فرق دارد و شاید چیزی که می‌بینید، واقعیت داستان نباشد. درکل باعث می‌شود در زندگی برای هر موضوعی بیشتر فکر کنی و دیگر آن آدم سابق نباشی، چون مافیا خود زندگی است.»
در تجربه‌های او از این بازی تاکنون ناراحتی و کدورتی پیش نیامده است، چون افرادی که به صورت مداوم بازی می‌کنند، به این نتیجه رسیده‌اند که مافیا فقط یک بازی است و بعد از هر بازی همه چیز تمام می‌شود و تنها یک خاطره و درس از آن باقی می‌ماند.
ستاره مسلمی هم نقش‌های شهروندی را بسیار بیشتر از نقش‌های مافیایی دوست دارد، مخصوصا شهروند ساده بودن را.
او معتقد است این بازی اصلا کمکی به قدرت دروغ‌گویی افراد نمی‌کند، بلکه به قدرت تحلیل آدم‌ها، این‌که اگر کسی حرفی می‌زند، پشت پرده حرفش و نظر خودش را بفهمی، کمک می‌کند. در درک عمق، نگاه و احساسات افراد تاثیر دارد و تنها استدلال را بالا می‌برد. توانایی تشخیص دروغ را بالا می‌برد، اما فرد را دروغ‌گو نمی‌سازد.
صرفه مالی این بازی را برای کسانی که بازی برگزار می‌کنند، مناسب می‌داند، که اگر وقت مناسبی هم گذاشته شود، می‌تواند به درآمد هم برسد و حتی شغلی برای افراد باشد. چون جامعه نسبت به قبل اقبال بیشتری نسبت به مافیا نشان می‌دهد.
او درس‌هایی را که از مافیا گرفته است، این‌گونه شرح می‌دهد: «اولین درس این است که یکسان نماند حال دوران پس غم مخور، روزی سفیدی، روزی سیاهی، و همه این‌ها گذراست. این‌که افرادی که روبه‌رو با تو خوب هستند، شاید پشت‌ِ سر با تو خوب نباشند. آدم‌ها را قضاوت نکنی، هر آدمی که می‌بینی، ممکن است یک روز خوب داشته باشد، یک روز بد داشته باشد. خوش‌شانسی و بدشانسی برای همه هست و از همه مهم‌تر این‌که باید صبر کنی تا نوبتت شود و حرف همه را هم بشنوی تا بتوانی صحبت کنی و تصمیم بگیری.»
مسلمی درباره محدودیت‌ها و تفاوت‌هایی که ممکن است بین خانم‌ها و آقایان در این بازی وجود داشته باشد، اضافه می‌کند: «مانند هر مسئله دیگری در جامعه ما بستگی به دید طرف مقابل دارد، اما درکل کسی که حد خودش را بداند و بداند که این تنها یک بازی است برای به دست آوردن تجربه، هیچ فرقی برای من ندارد. من خودم خانم متاهلی هستم که گاهی با همسرم، یا با دوستانم بازی می‌کنم و تاکنون مشکلی برایم پیش نیامده.»
در آخر نیز اضافه می‌کند شروع این بازی نیاز به هیچ مهارت یا ویژگی خاصی ندارد و تنها یک بازی تجربی است که در هر بازی مهارتت بالاتر می‌رود. همه افراد جامعه برون‌گرا، درون‌گرا، خانم‌های چادری یا مانتویی، همه می‌توانند در این بازی حضور داشته باشند.
درنهایت شهروندان که از مافیا جلو زده بودند، با آرامش خاطر بیشتری رئیس مافیا را از بازی بیرون می‌اندازند. او که دیگر تمامی یارهایش را از دست داده است، برای تیر آخر می‌گوید تا این‌جا بد بازی کردید، من نباید بروم بیرون. اما باز هم رأی به بیرون رفتنش می‌دهند و شهروندان شهر را پس می‌گیرند.

گفت‌وگو با بهارک محمودی، عضو هیئت علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی

بازی مافیا از جمع‌های دوستانه و کافه‌ها پا را فراتر گذاشته و وارد رسانه‌هایی مانند تلویزیون و سینمای خانگی شده است. سوال این‌جاست که نمایش این بازی از تلویزیون و سینمای خانگی است که باعث گسترش بیشتر آن در جامعه شده، یا برعکس این محبوبیت در جامعه بوده که رسانه را وارد این حوزه کرده است. برای ارزیابی بهتر این موضوع با بهارک محمودی، دکترای علوم ارتباطات و عضو هیئت علمی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی، گفت‌وگو کردیم.

پخش بازی مافیا از تلویزیون و سینمای خانگی چقدر در محبوبیت این بازی در جامعه تاثیر داشته است؟


مثل هر برنامه دیگری، آن‌چه در این برنامه‌ها اتفاق می‌افتد، تلاش برای پر کردن اوقات فراغت در زندگی روزمره است. اگر بخواهیم دنبال تاثیر خارق‌العاده‌ای در این برنامه خاص باشیم، محتوا را نسبت به میزان مخاطبی که دارد، بزرگ کرده‌ایم.
در شبکه نمایش خانگی هم متر و معیار دقیقی برای اندازه‌گیری تاثیر برنامه‌های آن‌ها بر بازی‌ای مثل مافیا نداریم. متر و معیار آن‌ها میزان مخاطب، تعداد لایک‌ها و… در پلتفرم‌هاست، که می‌تواند اطلاعات درستی در اختیار ما نگذارد، چون مثلا اگر یک نفر سه بار فیلمی را در پلتفرمی دیده باشد، سه بار نمایش به آمار آن پلتفرم اضافه می‌شود و این به آن معنا نیست که تعداد مخاطبان برنامه افزایش پیدا کرده است. پس به نظر می‌رسد با توجه به این‌که این پلتفرم‌ها در مقایسه با تلویزیون حساسیت بیشتری به مخاطب دارند و ظاهرا احترام بیشتری برای آن‌ها قائل هستند، حضور این بازی در این پلتفرم‌ها و حضور ستاره‌ها در این بازی، می‌تواند نشان از حضور پررنگ‌تر این بازی در زندگی روزمره و اوقات فراغت و دورهمی‌های ما داشته باشد. درواقع این برنامه نیست که روی آدم‌ها تاثیر می‌گذارد، بلکه احتمالا این بازی در زندگی آدم‌ها حضور داشته و افراد باهوشی که به محیط اطرافشان توجه داشته‌اند، این حضور را درک کرده‌اند و بر این اساس تصمیم گرفته‌اند برنامه بسازند. چون حدس زده‌اند که چنین برنامه‌ای احتمالا مخاطب دارد. به‌هرحال، همه این‌ها احتمالات است و باید در این‌باره پژوهش علمی انجام شود.


آیا این بازی نسبت به بازی‌های دیگر ویژگی‌ خاصی داشته که بیشتر مورد توجه قرار گرفته؟


راستش خیلی اهل این بازی نیستم، اما مثل خیلی‌های دیگر بسیار درباره‌اش شنیده، یا در کنارش حضور داشته‌ام. می‌دانم که گرداننده بازی توضیح می‌دهد. مافیا بازی دروغ گفتن، اعتماد کردن یا اعتماد نکردن و بازی درست دیدن است. حقیقت این است که این یک بازی است و نباید بیش از یک بازی به آن نگاه کرد و برایش اهمیت قائل شد. که اگر این‌گونه نباشد، اعتبار بیش از حدی به آن داده‌ایم. در شرایطی که به طور کلی محتوای رسانه‌ای متنوعی نداریم، وقتی یک بازی در شبکه‌های مختلف به نمایش درمی‌آید، این به معنای ارزش ذاتی آن بازی نیست. به جای مافیا هر بازی دیگری، مثل پانتومیم را هم می‌گذاشتیم و می‌توانستیم آن را به شکل خوبی اجرا کنیم، محبوب می‌شد. این بازی‌ها جذابیت خودشان را نه از ویژگی‌های ذاتی خودشان، که از خود بازی بودن و سرگرم‌کننده ‌بودنشان می‌گیرند. به این جهت، افتخار و ارزش خاصی برای مافیا یا پانتومیم وجود ندارد. اگر آن بازی را بتوان به‌خوبی به تصویر کشید و قواعد بازی را رعایت کرد و به لحاظ سینمایی و تصویری هم تصاویر خوبی ارائه داده شود، طبیعتا موفق خواهد شد. بعد از آن، هر بازی نسبت به ویژگی‌هایی که دارد، مخاطب خاص خودش را پیدا می‌کند. این‌طور نیست که چون بازی پر از دروغ است، برای آدم‌ها جذاب شده باشد. نه، این‌ها تمام سرگرمی‌اند. برای ساختن یک برنامه خوب باید داستان خوبی تعریف کرد و مخاطب را سرگرم کرد. این‌طور به نظر می‌رسد که بازی‌هایی مثل مافیا مشخصا توانسته‌اند مخاطبانشان را تا ساعاتی سرگرم کنند.


با توجه به این‌که گاهی بازیکنان رفتارهای تندی دارند و پنهان‌کاری و دروغ در بازی وجود دارد، چرا افراد به آن تمایل دارند؟


البته که من تندی ندیده‌ام. همه چیز بازی است دیگر. حتی دروغ گفتن و اتهام زدن هم جزو قواعد این بازی است. یعنی باید بتوانی خوب دروغ بگویی تا برنده باشی. کسی هم که وارد این بازی می‌شود، این قاعده را می‌داند. کسی که نمی‌تواند دروغ بگوید یا دروغ بشنود، اساسا نباید وارد این بازی شود. قاعده بازی همین است دیگر. مثلا در بازی جرئت و حقیقت هم اگر جرئت یا توانایی راست گفتن نداری، نباید آن را آغاز کنی. مافیا هم همین‌طور است. کسی که وارد بازی می‌شود، قاعده آن را می‌داند. اخلاقی کردن ماجرا، انتزاعی ‌کردن موضوع است. در این بازی اجازه داریم دروغ بگوییم برای این‌که سرگرم شویم. در مسابقه رالی که پلیس کسی را به خاطر سرعت غیرمجاز جریمه نمی‌کند. این‌ها قاعده بازی است و کسانی هم که وارد بازی می‌شوند، برای برنده ‌شدن به این قاعده احترام می‌گذارند. دروغ وقتی ناراحت‌کننده است که انتظارش را نداشته باشید. این بازی از هر شکل روایتی برای سرگرم کردن استفاده می‌کند و برای برنده ‌شدن باید از همین قواعد استفاده کرد.


می‌توان گفت این بازی در جامعه ایران تازه است؟ یا تلویزیون به آن دیر پرداخته است؟


این بازی از سال‌ها پیش در دورهمی‌ها و مهمانی‌ها هم بوده است. یادم می‌آید در دانشکده و خوابگاه‌های دانشجویی این بازی مد بود. پس علی‌الحساب تلویزیون حدودا ۲۰ سال از مردم عقب است. وقتی اصغر فرهادی در فیلم «درباره الی…» پانتومیم را به نمایش گذاشت، خیلی جلوتر از برنامه‌هایی مثل خنداونه بود که روی این بازی مانور می‌دهد. ولی حتی همان هم بدون شک برگرفته از ماجراهایی بود که خیلی پیش از آن در جامعه وجود داشته است. احتمالا چهار، پنج سال پیش از آن چنین چیزی در دورهمی‌های مردم حضور داشته تا به مرحله‌ای رسیده که قابلیت به تصویر کشیده شدن پیدا کرده ‌است. در تلویزیون هم یک نفر بعد از ۲۰ سال پیش خودش فکر کرده حالا که این روزها همه مافیا بازی می‌کنند، ما چرا برنامه‌ای در این‌باره نسازیم.
با این‌که به لحاظ جذابیت بصری، آن‌چه در شبکه نمایش خانگی می‌بینیم، از کیفیت بهتری برخوردار است، اما حقیقتا بازیکن‌های تلویزیون حرفه‌ای‌تر عمل می‌کنند. در پلتفرم‌ها بازیگران هستند و نقش بازیگری است که به مافیا بودنشان می‌چربد، اما در تلویزیون دقیقا شرکت‌کنندگان به نوعی مافیاباز بودند و احتمالا همان‌هایی بودند که در ۱۰، ۱۵ سال اخیر، مافیا بازی می‌کردند و حالا پایشان به تلویزیون باز شده است.
تلویزیون یا هر رسانه‌ای به دنبال یک محتوای جذاب می‌گردد که مخاطب جذب کند، و حالا یک فرد باهوشی، البته خیلی دیر، به این نتیجه رسیده است که درباره این بازی برنامه بسازد. البته نباید فراموش کنیم که پخش این برنامه در شبکه‌ای که مخاطب چندانی ندارد، نشان می‌دهد که تلویزیون هم چندان مایل نیست چنین چیزی گسترش پیدا کند.


با همه این حرف‌ها فکر می‌کنید این بازی می‌تواند باعث تخلیه هیجانات شود؟


اگر همه بازی‌ها را در عرصه سرگرمی ببینیم و برای هیچ‌کدام اعتبار خاصی قائل نباشیم، همه این‌ بازی‌ها تخلیه هیجان دارند، اما تخلیه هیجانی که خیلی زودگذر است. این شکل از برنامه‌سازی‌ها بخش خیلی کوچکی از هیجان و لذتی است که رسانه باید در اختیار مخاطبش قرار دهد.

چلچراغ ۸۲۱



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

درخواست ویژه یک نوزاد درباره ختنه!