دوستت دارم‌ها

منبع خبر / طنز / 26-12-1400

یادداشتی بر آلبوم سینه‌مو(CINÉ MOT) شهیار قنبری سهیلا عابدینی این حرف‌های شهیار قنبری از یک مصاحبه در گوشم صدا کرد و چند باره صدا پیچید و جملات تکرار شدند: «این پیام من است. کمپین جدی است برای انتشار کار جدی». صحبت از آلبوم جدید شاعر بود که قرار بود رونمایی شود وقتی هنوز در مراحل تولید بود. من با موسیقی خیلی بیگانه نبودم و نیستم، با شعر...

یادداشتی بر آلبوم سینه‌مو(CINÉ MOT) شهیار قنبری

سهیلا عابدینی

این حرف‌های شهیار قنبری از یک مصاحبه در گوشم صدا کرد و چند باره صدا پیچید و جملات تکرار شدند: «این پیام من است. کمپین جدی است برای انتشار کار جدی». صحبت از آلبوم جدید شاعر بود که قرار بود رونمایی شود وقتی هنوز در مراحل تولید بود. من با موسیقی خیلی بیگانه نبودم و نیستم، با شعر که یگانه بودم و هستم، با شاعر هم. ولی حرف بالاتر از این چیزها بود. حرف، حرفِ سهیم شدن در تولید یک اثر هنری بود، یک‌جور پیش‌خریدکردن اثر هنری. دیگر از آن دانلود کردن‌های رایگان و دزدی‌های موجه و پخش کردن‌های عادی و دست‌به‌دست چرخاندن‌های واقعی و مجازی خبری نبود. این حرف، جدید بود حتی نمی‌توان گفت حرف، که به‌نوعی «فرهنگ» به حساب می‌آمد. فرهنگی که دست‌کم در اینجا باید خودش را نشان می‌داد و راه می‌افتاد که جریانی را ایجاد کند و فرهنگی را بسازد. بعد دیگر در گفتگوهای شاعر و کمپین و دوستدارانی که حرف از آلبوم تازه و حمایت زدند، نشستم به تماشا که ببینم آیا این کار به نتیجه‌ای می‌رسد، آن هم در اینجا، آن هم با ما. شهیارِ شاعر در گفتگویی تاکید کرد «طبیعی است که برای نوشتن و ساختن کارِ درست، نیاز داریم به پشتیبانیِ مردمی. برای اینکه نه از حمایت سازمان‌های فرهنگی هنری برخورداریم نه از پشتیبانی‌ها مالی و معنوی ارگان‌های و بنیان‌های دیگر. ما روی خودمان حساب می‌کنیم و روی مردم. مردمی که سقوط هنری امروز ایران را نمی‌پسندند. با تماشای برخی موزیک‌ها دچار شوک می‌شوند». این صحبت‌ها همه درست بود ولی برای تماشاگرانی که گوش نمی‌کنند کمی سنگین بود. نه که حرفِ سنگین و ثقیلی باشد، بلکه تجزیه‌وتحلیل حرف، کار آسانی نبود. وقتی حرف را بالاوپایین می‌کنی و درک‌ودریافت شروع می‌شود باید فکر کنی از عهده‌اش برمی‌آیی، از عهده‌ات برمی‌آید. در جای دیگری شهیار قنبری ‌یادآوری کرد که «ما کار دسته‌جمعی بلد نیستیم ولی به‌تنهایی خیلی خوبیم هر کدام‌مان. اما وقتی قرار است که سه تا انرژی را یکی بکنیم آنجا آن‌وقت کارمان خراب است برای اینکه تربیتش را نداریم. نمی‌دانیم باید چه‌جور باهاش روبرو بشویم». او امیدوار بود که نسل‌های بعد از ما بتوانند این کار دسته‌جمعی و کار گروهی را سروسامان بدهند و تجربه بکنند. این‌ها همه درست بود. جدا از قانون کپی‌رایت و مسائل تخصصی پیرامون آن، ما به رعایت ساده و مهم حق مولف و تولیدکننده اثر نرسیدیم هنوز. بارها در همین جا، نه از نویسندگان و هنرمندان خارجی که از داخلی‌ها و در همۀ عرصه‌های هنری، به محض پیدا کردن راه استفادۀ مجانی و بدون اجازه و مجوز از اثر، خیلی‌ها از اهل و نااهل سرریز ‌شدیم به یافتن اثر تازه بدون پرداخت حقوق مادی و معنوی. شاید فکر کردیم همین مواجهۀ با اثر، ادای دینی است کافی و وافی به خالق اثر. شاید فکر کردیم اظهارنظرِ خوب بود و خوشم آمد یا بد بود و خوشم نیامد ما را در جمع شِبِه روشنفکرها، مطلع از امور جامعۀ هنری و ادبی و فرهنگی جامعه نشان می‌دهد و همین بس‌مان است، شاید فکر کردیم همین که اثری را دیده‌ایم یا شنیده‌ایم یا هرچه کرده‌ایم خودش اثری از سهم و نقش ماندگار ماست و تمام. شاعر و خوانندۀ این آلبومِ تازه حرفش را زد که در همۀ‌ این سال‌ها بدون اینکه متاسفانه از پشتیبانیِ مردمی برخوردار باشد از زندگی‌اش کم کرده و زده، برای اینکه بتواند کار تازه، کار تازه آن‌گونه که خودش دوست می‌دارد و تایید می‌کند بدون اینکه از کسی یا جایی سفارش بگیرد، تولید و منتشر کند. در همین سال‌ها یعنی در این چهار دهه بیش از چهارده آلبوم مستقل فقط برای خودش تولید کرده از ترانه‌هاش. شاید خیلی از این حرف‌ها باید بشنویم که در ما اثر کند. شاید فکر می‌کنیم این نوع توجه به اثر هنری و استفادۀ بدون اجازه، حق ماست. شاید خیال می‌کنیم بیشتر از این بلد نیستیم یا نمی‌خواهیم یاد بگیریم. این‌ها همان فرهنگی است که باید جایش را باز کند و درست شود و خیلی چیزها را درست کند. شهیار قنبری در این سال‌ها آلبوم‌های مستقلی کار کرده به این نام و نشان: «یک دهان آواز سرخ ۱۹۷۹/۱۳۵۸؛ اگر همه شاعر بودند ۱۹۸۱/۱۳۶۰؛ درخت بی‌زمین ۱۹۹۱/۱۳۷۰؛ قدغن ۱۹۹۲/۱۳۷۱؛ سفرنامه ۱۹۹۴/۱۳۷۳؛ برهنگی ۱۹۹۸/۱۳۷۷؛ قدغن ۱۹۹۹/۱۳۷۸؛ دوستت دارم‌ها ۲۰۰۱/۱۳۸۰؛ Rewind me in Paris ۲۰۰۳/۱۳۸۲؛ Rebornنونفس ۲۰۱۰/۱۳۸۹؛ دلچسبیده‌ها ۲۰۱۱/۱۳۹۰؛ غزلصدا ۲۰۱۶/۱۳۹۵؛ سفرنامه ۲۰۲۰/۱۳۹۸؛ CINÉ MOT سینماکلمه ۲۰۲۱/۱۳۹۹». این کار آخر شاعر یعنی آلبوم «سینه‌مو (سینما کلمه)»، پیش از تولید و ارائه با مخاطبانش سر حرف را برای مشارکت باز کرد. درواقع باید بگویم راه‌های پیش‌خرید و درواقع پشتیبانی اثر در زمان تولید آن‌قدرها نه سخت بود و نه پرهزینه. سفارش آلبوم سینه‌مو از طریق ارسال پیام به آدرس ایمیل([email protected]) و تلگرام (https://t.me/cinemotshahyar) شروع می‌شد که هنوز هم می‌شود از همین راهها برای خرید قانونی آلبوم استفاده کرد. بعد دیگر مراحل ثبت‌نام در ایمیل‌ها توضیح داده می‌شد و بهای آلبوم پرداخت می‌شد و پشتیبانی شما نقشش را ایفا می‌کرد. بعد از ثبت‌نام چند جلسه «شرکت در کارگاه هنر شهیار» به‌صورت رایگان برای ثبت‌نام‌کننده درنظر گرفته می‌شد که در نوع خودش تجربه خاصی بود. انتظار برای تولد آلبوم تازه بالاخره بعد از چند ماه به سر رسید و در تاریخ 2021-02-28 ایمیلی آمد که لینک آدرس دانلود آلبوم را توضیح داده بودند و پیوستش دستخط شهیار قنبری صاحب اثر بود که حرفی با مخاطب اثر گفته بود به مثابۀ امضای اثر توسط صاحب اثر. من که هیچ‌وقت با موسیقی بیگانه نبودم و نیستم با شعر و شاعر هم، وقتی آلبوم جدید را دانلود می‌کردم مدام با خودم می‌گفتم چه خوب که بی‌تفاوت نبودم و در یک کار فقط به تماشا ننشستم و سهم خودم را به یک اثر هنری پرداخت کردم. هرچند که سهم من، سهم کمی باشد. اگر هر کدام از ما به هنری علاقمند باشیم و یک روز به اهالی آن هنر برسیم، به سرچشمه اثر برسیم چه توقعی داریم! دلمان می‌خواست شاعران و نویسندگان و نقاشان و موزیسین‌ها و تمامی کسانی که در راه خلق هنر و ادب و فرهنگ و هرچه که به رشد ما کمک کرده، از دل متون و تاریخ در هر جای کره زمین که هستند بیرون بیایند و نفس کشیدن و زندگی کردن را رها کنند و برای ما کار تولید کنند و ما صرفا به خاطر علاقه یا هر چیزی که اسمش باشد و یا هر اسم و دلیلی که داشته باشد، استفاده‌کننده باشیم، بعد هم ناله سر بدهیم که چرا هیچ چیز درست نیست چرا هیچ کاری بها ندارد چرا بها داشتن اینقدر عجیب شده! تا به حال فکر کرد‌ه‌ایم که صاحب اثر هنری چه توقعی از ما دارند! خودِ اثر هنری تا چه حد به توجه و پشتیبانی ما نیاز دارد! دیگر از وقتش هم گذشته که به هم بگوییم حالا که آلبوم را داری، بده ما هم گوش بدهیم. دیگر وقتش رسیده که در چیزهای درست، سهم درست برای خودمان بخواهیم.

دوستت دارم‌هادوستت دارم‌ها


آلبوم تازه شهیار قنبری، «سینه‌مو» 9 ترانه دارد به اسم‌های: شانتو، کفش سیندرلا، جنونخانه، غسل تعمید، دوستت دارم‌ها، مث چی، نجات شش‌وهشت، نورتراشی، تنترانه. در این آلبوم شعر و ملودی و صدا از شهیار قنبری است، تنظیم‌کنندگان اتابک سهیلی و معین شیرپور، صدابرداری و میکس و مسترینگ رضا محجوب. این آلبوم سراسر شعر ِ ناب و موسیقی تازه است که می‌توانی به خودت و دیگرانی که دوست دارند، هدیه بدهی. هر نُه ترانه شعری تروتازه دارند که با صدای شاعرش می‌شنوی انگار که همین‌جاست و همین لحظه فارسیِ درست را به گوش‌های تو می‌رساند.
اولین غزلترانه این آلبوم ترانه شانتو: «شب بارون سواری/ ترانه زنده داری/ تو تنها دل نگهدار/ عزیز هرچه گیتار/ منم شهیار بی‌یار/ منم تعریف آوار/ منم آه کشیده/ منم دست بریده/ دل تنگتم شانتو… میس یو میس یو میس یو(Miss You)/ تَه وآ مٌع مانک، شانتو (Ta Voix Me Manque Chantou)/ میس یو میس یو میس یو(Miss You)/
چه چک‌چک، چک‌چکی سر داده ناودون/ چه ترس و لرزی داره بید مجنون/ چه هق‌هق، هق‌هقی داره قناری/ که سرده سردی و نفس نداری/ دل تنگتم شانتو… میس یو میس یو میس یو(Miss You)/ تَه وآ مٌع مانک، شانتو (Ta Voix Me Manque Chantou)/ میس یو میس یو میس یو(Miss You)/
یه بارون‌گردی با چترت/ یه زندگی پی عطرت/ سه ماه تعطیلی تـو چشمات/ یه تابستون روی لب‌هات/ یه تن‌بازی ته دریا/ نفس‌سوزی روی شن‌ها/ تـو یه معبد: مدیتیشن/ تو با کپسول اکسیژن/ دل تنگتم شانتو… میس یو میس یو میس یو(Miss You)/ تَه وآ مٌع مانک، شانتو (Ta Voix Me Manque Chantou)/ میس یو میس یو میس یو(Miss You)/
یه مه گردی به ماه نو/ معجزه‌ لبخند تو/ تو با کالسکه لورکا/ زیباترین عکس دنیا/ پاریس از نو به ماه مه(mai)/ موهای پر از موگه(muguet)/ پر از شبنم پر از مرهم/ برای زخم ابریشم/ دل تنگتم شانتو… میس یو میس یو میس یو(Miss You)/ تَه وآ مٌع مانک، شانتو (Ta Voix Me Manque Chantou)/ میس یو میس یو میس یو(Miss You)»

چلچراغ ۸۲۴



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

کپشن در مورد چتر ؛ جملات کوتاه عاشقانه و غمگین برای چتر