?Are you ready 
وقتی جنبش بقاجویی جان تازه میگیرد مریم عربی حتما اسم بقاجوها، آخرالزمانیها، یا کسانی که به محض مواجهه با هر تهدید کوچک یا بزرگی، فورا شروع به انبار کردن مواد غذایی و سایر مواد ضروری میکنند، به گوشتان خورده. اگر برنامههای تلویزیونیای مثل Doomsday Preppers را تماشا کرده باشید، با باورهای آخرالزمانی عجیب و غریب...
وقتی جنبش بقاجویی جان تازه میگیرد
مریم عربی
حتما اسم بقاجوها، آخرالزمانیها، یا کسانی که به محض مواجهه با هر تهدید کوچک یا بزرگی، فورا شروع به انبار کردن مواد غذایی و سایر مواد ضروری میکنند، به گوشتان خورده. اگر برنامههای تلویزیونیای مثل Doomsday Preppers را تماشا کرده باشید، با باورهای آخرالزمانی عجیب و غریب این گروه آشنا هستید؛ اینکه بلای آسمانی هر لحظه ممکن است نازل شود و بشر را از پا دربیاورد و امنیت اجتماعی را بهکلی از بین ببرد. اینکه چنین بحرانی میتواند زنجیرههای تامین را نابود کند و باعث قحطی، ترس و فروپاشی اجتماعی شود. بعد هم دولتها وضعیت اضطراری اعلام کنند و قوانینی مثل منع تردد بگذارند و مردم از تشنگی و گرسنگی توی پناهگاههایشان به مرگ تدریجی دچار شوند؛ تئوریهای عجیب و دیوانهواری مثل این.
واقعیت این است که سازمانهای معتبر زیادی مثل صلیب سرخ هستند که به آمریکاییها توصیه میکنند همیشه برای خود در خانه غذای اضافی و تجهیزات ضروری نگهداری کنند. موسسه فیما به آمریکاییها توصیه کرده که در خانههایشان غذا و آب برای مصرف دو هفته، باتری، ماسک پزشکی، جعبه کمکهای اولیه و رادیو نگه دارند. بااینحال، گرایش به مهیا بودن برای بلایای آسمانی در میان عموم مردم اغلب مورد تمسخر قرار میگیرد. چنین افرادی عموما به عنوان آدمهای روانپریش و بدبینی شناخته میشوند که بهندرت جدی گرفته میشوند. حالا اما همه ما به نوعی بقاجو و مهیای آخرالزمان هستیم، یا آرزو میکنیم که اینطور بودیم. در غیر این صورت حکم آدمهایی را پیدا میکنیم که بدون چتر زیر باران سیلآسا گیر میافتند. یک عمر ما به طرفدارهای جنبش بقاجویی میخندیدیم و حالا، بعد از آمدن کرونا، آنها به ما.
از جنگ سرد تا پاندمی کرونا
جنبش بقاجویی یا زندهمانی مال امروز و دیروز نیست. پیشینه این جنبش احتمالا به دوران جنگ سرد برمیگردد؛ زمانی که مردم جهان بهشدت نگران استفاده از جنگافزارهای هستهای و فجایع زیستمحیطی و فرهنگی ناشی از آن بودند. بعد از آن تعدادی از مبلغان مذهبی و نویسندهها در آثار داستانی و غیرداستانیشان نسبت به وقوع اتفاقهای آخرالزمانی و فجایع اجتماعی و اقتصادی هشدار دادند. در دو دهه پایانی قرن بیستم، دولت آمریکا تصمیم به سرکوب این جنبش گرفت و این تصمیم به برخوردهای خشونتآمیزی منجر شد که آثار آن در تاریخ ثبت شده است.
جنبش زندهمانی هم مثل باقی جنبشهای اجتماعی پیروان تندرو و عادی داشته و دارد، اما امروزیها تلاش میکنند از سیاستهای سالهای اولیه شکلگیری جنبش فاصله بگیرند و به اقدامات عملیتری رو بیاورند. آنها دائما نگران وقوع هر بحرانی هستند که ممکن است نظم اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی را به هم بزند. این گروه سناریوهای کوتاهمدت و بلندمدتی را در نظر میگیرند؛ از مصایب فردی تا اختلالهای محلی و فجایع بینالمللی. زندهمانی ممکن است به آمادهسازی برای مواجهه با وضعیتهای اضطراری فردی مثل از دست دادن شغل یا گیر افتادن در طبیعت وحشی یا شرایط آبوهوایی نامناسب محدود شود. در هر صورت، تاکید این جنبش بر اتکا به خود، انبار کردن چیزهای ضروری و به دست آوردن دانش و مهارت زندهمانی است. طرفداران این جنبش معمولا در زمینه دفاع شخصی و کمکهای اولیه آموزش دیدهاند و در شکل افراطیتر به ساختن پناهگاههای گروهی یا زیرزمینی رو میآورند.
این درد مشترک…
در یک سال و اندی که از آمدن کرونا میگذرد، بحثهای زیادی درباره تاثیر پاندمی بر سلب آزادیهای فردی مطرح شد. این بحران بیشتر از هر وقت دیگری اهمیت اقدام جمعی را نشان داد؛ اینکه همه ما مسافرهای یک کشتی هستیم و سوراخ شدن کشتی ممکن است جان همهمان را به باد بدهد. کرونا ناکارآمدی دولتها برای مقابله با بحرانهایی غیر از تروریسم یا جنگ را در آمریکا و بسیاری دیگر از کشورها ثابت کرد. بااینحال، هر گونه اقدام جمعی مستلزم سطحی از مسئولیتپذیری و آمادگی فردی هم هست؛ حداقل برای کسانی که توانایی یا ابزارهای لازم را در اختیار دارند. این وضعیت مشابه هشداری است که در توصیههای ایمنی هواپیما قبل از پرواز داده میشود و به مسافران هشدار میدهند که در صورت وقوع بحران، قبل از کمک به دیگران، ماسک اکسیژن خودشان را به صورت بزنند.
بحران دستمالکاغذی
هرچقدر هم که به تفکر آخرالزمانی بیاعتنا باشید، احتمالا این روزها برای منش بقاجویی و آمادگی این دسته از افراد، احترام بیشتری قایل هستید. طرفداران بقاجویی در روزهای اول آمدن کرونا و قحطی موقت ماسک و دستمالکاغذی و مواد غذایی در کشورهای مختلف دنیا، جزو میلیونها آدمی نبودند که دربهدر دنبال ماسک و الکل میگشتند. البته عصبانی بودن از کسانی که به محض شکلگیری بحران به فروشگاهها ریختند و سوپرمارکتها را از مواد ضروری خالی کردند، طبیعی است، چون بقاجوها و دوراندیشها هرگز در این دسته نمیگنجند. بقاجوها هرگز در زمان شروع بحران به فکر خرید از سر وحشت نمیافتند و از قبل برای چنین موقعیتهایی آمادگی دارند. در واقع اصل قضیه همین است و به همین دلیل است که اسم آن را مهیا بودن گذاشتهاند. در غیر این صورت فرد یا محتکر است یا فرصتطلب، نه بقاجو. یکی از طرفداران جنبش بقاجویی به گاردین میگوید: «دلیل اینکه در اوایل شیوع کرونا افراد مسن نمیتوانستند ضدعفونیکننده، ماسک یا دستمال توالت پیدا کنند، ما نبودیم. ما مایحتاج ذخیرهمان را وقتی تهیه کرده بودیم که خریدش هیچ تاثیری بر بازار نداشت.» با تمام این اوصاف، بعضی از بقاجوها بیش از حد بر فردگرایی تاکید دارند؛ آنقدر که رفتارهای ضداجتماعی از خودشان بروز میدهند. مخصوصا طرفداران راستگرای جنبش بقاجویی اغلب از باورهای پارانویید، آخرالزمانی، نژادپرستانه یا برگرفته از توهم توطئه برای انتخاب سبک زندگیشان انگیزه میگیرند. یک صنعت بزرگ وابسته به تفکرات آخرالزمانی هم با ارائه اقلام و خدمات گرانقیمت، برای فانتزیهای آنها خوراک مهیا میکند. نمونهاش خانههایی است که شرکت تسلا برای آینده میسازد و در برابر بلایای طبیعی مقاوم است و مخصوص کسانی است که از آخرالزمان جان به در بردهاند؛ در واقع ثروتمندانی که از آخرالزمان جان به در بردهاند!
بقاجوها مشغول کارند
بقاجویان راستگرایی که در فرهنگ عامه با آنها مواجه میشویم، معمولا از بدترین نمونههای طرفداران این جنبش هستند. اغلب باورهای افراطگرایانه مذهبی یا سیاسی دارند، رفتارهای نامتعارف از آنها سر میزند و اغلبشان مردان میانسالی هستند که در زمینه شکلدهی روابط عاطفی سالم دچار ضعفاند. ولی تعدادی از طرفداران این جنبش هم بیعلاقه به امور سیاسی یا حتی چپگرا هستند. گرمایش جهانی، تخریب محیط زیست و اضطراب درباره روی کار آمدن دولتهایی مثل دولت ترامپ در دنیا باعث گرایش این گروه به جنبش بقاجویی شده است. وبسایتهایی مثل ThePrepared از این دستهاند و برای طرفدارانشان توصیههایی کاربردی و به دور از جنجال، درباره آمادگی برای مواجهه با بحران منتشر میکنند.
طرفداران کارکشتهتر جنبش بقاجویی به این درک رسیدهاند که بحث مهیا بودن هم فردی است و هم جمعی. کلیسای مورمون شبکه بزرگی از سیلوهای مخصوص انبار گندم و حبوبات و سایر مواد غذایی را مدیریت میکند. کسانی که دچار مشکل میشوند، میتوانند از مواد غذایی و امکانات این شبکه به صورت رایگان یا در ازای انجام فعالیتهای داوطلبانه استفاده کنند. این شبکه متشکل از یک سیستم یکپارچه است که مواد غذایی خود را از طریق مزارعی که متعلق به کلیساست، تامین میکند. همه مورمونها به ذخیره مواد ضروری در خانههایشان تشویق میشوند؛ نه فقط برای خودشان، بلکه برای کمک به همسایههایشان در زمان وقوع توفان یا سیل.
اینک آخرالزمان
مشکل اینجاست که بلایای طبیعی همیشه قبل از وقوع، بسیار نامحتمل و دور به نظر میرسند و بعد از وقوع هم بلافاصله به تاریخ میپیوندند و فراموش میشوند. حتی ویروس کرونا هم با همه چیرگیناپذیری، بالاخره روزی از میان میرود و بشر به زندگی عادی برمیگردد و شاید دوباره کسانی را که همیشه مهیای بحران هستند، مسخره کند. بااینحال، گرمایش زمین یعنی از این به بعد باید منتظر این نوع بحرانها بود؛ وقوع بلایای طبیعی، آب شدن یخهای کره زمین، بیثباتی اقتصادی و احتمالا پاندمیهای بیشتر.
گفته میشود که دلیل اصلی اجتناب افراد از مهیا بودن برای شرایط بحرانی ریشههای روانی دارد. مهیا بودن برای بحران در نگاه عامه مردم برابر است با بدبینی و منفیبافی. ولی تجربه کرونا و بسیاری از تجربه های مشابه قبلی نشان داده که این بیشتر از آنکه بدبینی باشد، واقعگرایی است. همانطور که به دنبال بیمه بازنشستگی و بیمه عمر و غیره هستیم و از فایلهای کامپیوتریمان بک آپ میگیریم، در این دوره و زمانه باید مهیای مواجهه با بلایای طبیعی هم باشیم. اصلا فلسفه زندگی همین است: امیدواری به بهترینها، برنامهریزی برای بدترینها.
منبع: گاردین
چلچراغ ۸۲۶