بهزودی قدرت بیقدرتان تسلیم خواهد شد
گپ با محمدکاظم کاظمی، شاعر، مؤلف، ویراستار این شاعر و نویسنده متولد هرات را دیگر همه میشناسند؛ فعالیتهای ادبی، فرهنگی و مجموعه شعرهای «شمشیر و جغرافیا»، «پیاده آمده بودم»، «گزیده دیوان بیدل»، «قصه سنگ و خشت»،… در بین ایرانیها معروف است. آقای کاظمی با وجود سرشلوغی و لیست بلندبالایی که از کارهای پیشِ رویش ارائه میکند، باز فرصت یک گپ کوتاه...
گپ با محمدکاظم کاظمی، شاعر، مؤلف، ویراستار
این شاعر و نویسنده متولد هرات را دیگر همه میشناسند؛ فعالیتهای ادبی، فرهنگی و مجموعه شعرهای «شمشیر و جغرافیا»، «پیاده آمده بودم»، «گزیده دیوان بیدل»، «قصه سنگ و خشت»،… در بین ایرانیها معروف است. آقای کاظمی با وجود سرشلوغی و لیست بلندبالایی که از کارهای پیشِ رویش ارائه میکند، باز فرصت یک گپ کوتاه را برای ما فراهم میکند تا از این روزهای افغانستان بگوییم و بپرسیم.
سهیلا عابدینی
آقای کاظمی، این روزها کجا هستید و اخبار افغانستان چقدر از زندگی شما را گرفته؟
در طول این ۳۷ سال که در ایران هستم، مسائل افغانستان بخش پررنگی از زندگی من بوده است. هیچوقت نتوانستم و نخواستم از آن دور باشم. در این روزها هم تنها کاری که از من و امثال من برمیآید، همین است که نظارهگر وقایع باشیم و به تناسب این وضعیت، چیزی بنویسیم یا چیزی بگوییم.
شعر «پیاده آمده بودم» شما تقریبا یک دهه پیش یکجورهایی همه را متاثر کرد. حالا این روزها برای بیعدالتی کشور همسایه، پاکستان، اشعاری از این دست ندارید که خون به جگر کند؟
من همیشه کم شعر داشتهام. شاید هر سالی یکی دو شعر. و امسال تنها شعری که سرودم، در ارتباط با همین مسائل کشور بود که در آن پیش از سقوط کشور به دست طالبان اوضاع را کمابیش پیشبینی کردم. شعر امیدوارکنندهای نیست، چون اوضاع کشور هم امیدوارکننده نیست. آن شعر را تقدیم شما میکنم. شعر «تنظیمات اصلی» در باب تحولات کشور ما، یکشنبه ۶ تیر ۱۴۰۰:
«بهزودی قدرت بیقدرتان تسلیم خواهد شد/ به جایش دولت بیدولتان تحکیم خواهد شد
جهان در قرن نو بر صفحۀ تقویم میرقصد/ وطن آمادۀ برگشتن تقویم خواهد شد
نصیب مردمان تخت سلیمان و دَم عیسی/ نصیب ما همان چاقوی ابراهیم خواهد شد
به قانون خدا نان حلالی بود مردم را/ که آن هم با قوانین بشر تحریم خواهد شد
قرانی مانده از قرنی غریبی در کف ملت/ که بین دزد خوب و دزد بد تقسیم خواهد شد
به تنظیمات اصلی بازمیگردد بشر آخر/ و روی حالت «بل هم اضل» تنظیم خواهد شد
خدا میگوید آن چیزی که من گفتم نشد انسان/ ملک میگوید آن چیزی که ما گفتیم خواهد شد»
زنان افغانستانی واقعا این روزها با اعتراضاتشان در حال شگفتیسازی هستند، مخصوصا اگر خشونت رفتاری طالبان و تفکر طالب را روبهروی این اعتراضها بگذاریم.
من چند روز پیش در جایی نوشتم که اگر بر فرض طالبان هم تغییر کرده باشند، مردم افغانستان بیش از آنها تغییر کردهاند. مردم ما در این 20 سال خیلی چیزها را تجربه کردند و به خیلی آگاهیها و درکها رسیدند. این طبیعت انسان است. وقتی چیزی را تجربه کند، دیگر برایش دشوار است که از آن بگذرد. در این 20 سال با همه ناکارآمدی و فسادی که در حکومت بود، جامعه افغانستان به جلو رفت و بهخصوص زنان بیشتر. اینکه مقام اول کنکور افغانستان را یک دختر خانم میگیرد، معنیدار است. طبیعتا این مردم و بهخصوص این زنان، طالبان را به تنگ خواهند آورد.
یک شعر تاثیرگذار از شما برای احمد مسعود در صفحه اینستاگرامتان بود که بسیار دیده شد. نظرتان درباره احمد مسعود جوان چیست؟
احمد مسعود درواقع نماینده یک نسل نوین از مردم افغانستان است. این شخص از نسل فرماندهان نظامی قدیم و دولتمردان گذشته نیست که در ناکارآمدی و فساد درگیر شدند. ملت افغانستان سالها بود که به یک نیروی جوان احتیاج داشت. رهبران همه احزاب مجاهدین، عملا با حزب خودشان پیر شده بودند. شخص در دهه 70 هم رهبر حزب بود، الان هم رهبر حزب است و طبیعتا نمیتواند انتظار مردم را برآورده کند. دیگر باید جریان سیاسی و نظامی افغانستان پوست میانداخت و جوانانی به میدان میآمدند. از این نظر احمد مسعود به نظر من بسیار امیدوارکننده است.
مردم افغانستان در طول دههها در جنگ و بیعدالتی بودند، حالا واقعا بازگشت طالب داستانی است پرآب چشم برای این مردمان! حتما شما هم به این موضوع فکر کردید. نظرتان چیست؟
چیزی که طالبان را بسیار هراسناک میسازد، مطلقنگری و حقبهجانب بودن کامل است. در عرصه سیاست اگریک جریان سیاسی نتواند تکثر را بپذیرد و این را بپذیرد که ممکن است همه حق با او نباشد و بلکه دیگرانی هم هستند که ممکن است حق داشته باشند، لاجرم به سمت استبداد میرود. نگرانی اصلی من این نیست که طالبان نماینده یک قرائت سنتی و متحجر از دین هستند، یا نماینده یک گروه قومیاند. نگرانی اصلی این است که این گروه بر این باورند که همین قرائت، تنها قرائت است و همین قوم، تنها قومی است که شایسته حکومت است. اینکه شخص خودش را تنها معیار حق بداند، خیلی خطرناک است. چنین شخصی حاضر به هر نامردمی و جنایتی میشود، چون فکر میکند هر چه انجام میدهد، حق است.
درباره فهیم دشتی و نحوه کشته شدن او اخبار غمانگیزی پخش میشود. برای شنیدن اخبار درست از ولایات افغانستان، مخصوصا پنجشیر، کار سخنگوها و خبرنگاران ارزشمند است. چه کاری میشود در این زمینه کرد؟
فهیم دشتی واقعا شخصی ستودنی بود. کسی بود که حامد کرزی هم، با اینکه دشتی همیشه منتقد سرسخت او بود، از او ستایش کرد. ما چنین کسانی بسیار نداریم. اما در مورد تحولات و وقایع، بله، ما واقعا نیاز شدید به یک اطلاعرسانی شفاف و منصفانه و غیرجانبدارانه داریم. من همیشه نگرانم که خیلی وقتها قضاوتهای ما مبتنی بر خبرهایی باشد که دقیق نیستند و بعد در برابر مردم و تاریخ مسئول باشیم به خاطر این قضاوتها.
به عنوان یک شاعر که همیشه دغدغه وطن دارید، چه پیامی برای این روزهای مردم وطنتان دارید؟
تنها چیزی که میتوانم بگویم، این است که فقط و فقط با آگاهی، بیداری و دانش میتوان به آیندهای روشن رسید. هیچ چیزی بیش از آگاهی در این وضعیت به ما کمک نمیکند. و دیگر اینکه ما باید همه حسابهای قدیم را بشوییم و کنار بگذاریم و یک وفاق کامل در میان ملت ایجاد کنیم. قرن جدید آمده است و حکومت جدید. این قرن و این حکومت، مردم جدید میخواهد؛ مردمی که قرن گذشته را فقط برای درس گرفتن از تاریخ به خاطر داشته باشند، ولی رفتارشان مبتنی بر مناسبات و دوستیها و دشمنیهای گاه تعصبآمیز و جهالتآمیز گذشته نباشد. ما به وفاق نیاز داریم.
حرف آخر!
عمر متوسط حکومتها در قرن اخیر پنج سال بوده است. فکر نکنیم همه چیز تمام شده است.
چلچراغ ۸۳۰