نگاهی از پشت شیشه
تئاتر این روزها شرایطش از سالهای قبل سختتر هم شده است. مسئولان گویا دیواری کوتاهتر از این هنر پیدا نمیکنند. هر زمان که شرایط سخت میشود، اول تئاترها تعطیل میشوند. آنها به تئاتر به عنوان یک سرگرمی نگاه میکنند، نه یک شغل یا یک ضرورت.در این شرایط سخت گروههای جوان در تلاشاند تا بتوانند چراغ این هنر را روشن نگه دارند و یکی از این گروهها...
تئاتر این روزها شرایطش از سالهای قبل سختتر هم شده است. مسئولان گویا دیواری کوتاهتر از این هنر پیدا نمیکنند. هر زمان که شرایط سخت میشود، اول تئاترها تعطیل میشوند. آنها به تئاتر به عنوان یک سرگرمی نگاه میکنند، نه یک شغل یا یک ضرورت.
در این شرایط سخت گروههای جوان در تلاشاند تا بتوانند چراغ این هنر را روشن نگه دارند و یکی از این گروهها گروه نمایش «درخت شیشهای آلما» است. آنچه میخوانید، چکیدهای است از گفتوگو با فرید قادرپناه و آیدین بهاری، بازیگر این نمایش.
مخاطب در این نمایش بایستی چه چیزی را کشف کند؟
فرید قادرپناه: به علت معماگونه بودن نمایش حلقههایی دارد که در زمان اجرا تماشاگر باید آنها را باز کند، خیلی قابل تعریف نیست. اما فضای این نمایش روایتگر خانوادهای است که اتفاقی باعث دگرگونی زندگی آنها میشود.
شخصیتی که شما بازی میکنید، ذهنی است یا واقعی؟
آیدین بهاری: نقشی که من برعهده دارم، یک کاراکتر طلسمشده است؛ چیزی مابین زن و مرد. او زمانی میتوانسته واقعی باشد، اما حالا تبدیل به ذهنیت شده، یا شاید از اول ذهنیت کاراکتر اصلی مرد نمایش، یعنی ژوزف بوده است. انگار عشق سابق اوست که هنوز هم با هم زندگی میکنند و نفرینش همچنان با این کاراکتر همراه است.
از چه زمانی تصمیم گرفتید این نمایش را اجرا کنید و چرا سبک سورئال را انتخاب کردید؟
فرید قادرپناه: از اولین اجرای تئاترم تجربه سورئال را شروع کردم، اما فضای سورئال سبکهای مختلفی دارد. ما سعی کردیم به هیچکدام از این سبکها پایبند نباشیم و فقط دنیای غیرواقعی و واقعی را تلفیق کنیم. جذابیت نمایش برای من دیدن قصهای غیرواقعی است و این سلیقهام محسوب میشود. فکر میکنم اصلا وظیفه نمایش همین است، بنابراین از ابتدا همه اجراهایمان را با سبک سورئال پیش بردیم.
در این دوران کرونا و بیواکسنی و کمبود امکانات، چه انگیزهای شما را به سمت اجرا و بازی در تئاتر حرکت میدهد؟
فرید قادرپناه: آبانماه سال قبل تصمیم گرفتیم نمایشی را تمرین کنیم. آن زمان حالمان خوب نبود و برای اینکه حالم خوب شود و وقایع تلخ این دو سال را کنار بگذارم، تمرین تئاتر را شروع کردم و انگیزه اجرای این نمایش بیشتر شخصی بود تا عمومی. اول دوست داشتیم حال خودمان خوب شود و بعد فضای سرگرمکنندهای بسازیم که مخاطب بتواند از این وضعیت عجیب و غریب دنیای واقعی فاصله بگیرد تا لااقل چند دقیقهای به این اخبار فکر نکند. گاهی ما فراموش میکنیم چیزهای قشنگ را ببینیم، مثلا هیچکدام ندیدیم که امسال آلودگی هوا نسبت به سال قبل کمتر بوده است!
آیدین بهاری: انگیزه تئاتر کار کردن سالهاست در ما وجود دارد و آنقدر قوی است که گاهی فکر میکنم ما از جانمان هم میگذریم، فقط برای اینکه اجرا کنیم. همه میدانیم کرونا خطرناک و کشنده است و هنرمندان بسیاری از تئاتر و سینما در این مدت به دلیل کرونا از بین رفتهاند و همین حالا خیلیها مبتلا هستند. تئاتر ذاتا پتانسیل انگیزه دادن به بازیگر را دارد، تا حدی که شاید یک بازیگر برای اینکه تئاتر کار کند، با جانش بازی کند!
یک جملهای در تبلیغات نمایش و خلاصه نمایش آمده است که میگوید: «بعد از ورق زدن این صفحه زندگی شما تغییر خواهد کرد. لطفا با احتیاط ورق بزنید.» در زندگی شما چنین کتابی وجود دارد؟
فرید قادرپناه: هر کس فانتزیهایی در زندگی دارد. برای من دنیایی که چنین کتابی داشته باشد، جذاب است. دوست دارم در زندگی واقعی هم چیزی شبیه اتفاقی را که در نمایش رخ میدهد، تجربه کنم. البته جان سالم هم به در ببرم! اما در زندگی من طبیعتا چنین کتابی وجود ندارد.
آیدین بهاری: چنین کتابهایی ممکن است در زندگی ما وجود داشته باشد. لزوما این تغییر در زندگی نباید بد باشد و شاید تغییری مثبت محسوب شود. به نظرم چنین کتابهایی در اطرف ما زیاد است و چه بسا این کتابها تنها یک صفحه باشند، مانند «درخت شیشهای آلما» که بهظاهر کتابی 100 صفحهای است، اما فقط یکی دو صفحه آن نوشته شده و بقیهاش سفید است. گاهی ما باید دنبال فضاهای سفید بگردیم و من سعی میکنم وجه مثبت قضیه را پررنگتر ببینم.
به عنوان یک نویسنده و کارگردان چه نوع کتابهایی در شما تغییر ایجاد میکند؟
فرید قادرپناه: قصه و دنیای خیال برای من جذاب است. اصولا دنبال کتابهایی نیستم که بخواهد از منظر جامعهشناسی، فلسفی و انسانشناسی چیزی یاد بدهد و کمک کند. البته این کتابها لازم است و در بین کتابهایی که میخواهم، یک کتاب با چنین مضامینی هم میخوانم، اما دوست دارم کتابهایی بخوانم که به دنیای خیال ببردم و از جهان واقعی دورم کند و جهان جدیدی را به تصویر بکشد.
آیدین بهاری: البته من کارگردانی نمیکنم، ولی کتابهایی با موضوع انسانی خیلی من را جذب میکنند. به این دلیل که موضوعات انسانی تاریخ انقضا ندارند. مانند عشق هستند؛ وقتی چهارهزار سال قبل از عشق میگفتیم، همینقدر جذاب بود که امروز هست و اگر پنجهزار سال دیگر هم از عشق بگوییم، همچنان معنا دارد و کهنه نمیشود. از بین نویسندهها مارکز را بیش از دیگران دوست دارم؛ چه بخواهد قصه سیاسی بگوید، چه قصه انسانی، در همه آنها عشق دیده میشود. او در همه داستانهایش مسائل انسانی را در نظر دارد و این برای من خیلی ارزشمند است.
استقبال مخاطبان در این دوران چگونه است؟
آیدین بهاری: استقبال مخاطبان به شکل عجیبی خوب است. من فکر میکردم در ایامی که کرونا هنوز هست و واکسیناسیون آنچنان انجام نشده، اگر بتوانیم شبی چهار، پنج تماشاگر داشته باشیم، خیلی خوششانس هستیم، ولی ما در حداقل میزان تماشاگر، میزبان 15 نفر هستیم. خیلی خوشحالم که سالن پروتکلها را رعایت میکند و هر شب قبل از نمایش از همه میخواهد با فاصله بنشینند و تا پایان اجرا بههیچوجه ماسک خود را برندارند.
دوست دارید وقتی تماشاگر از سالن خارج میشود، چه چیزی را با خود ببرد؟
فرید قادرپناه: سالهایی که تئاتر کار کردهام، قصدم فقط حال خوب است. منظورم این نیست که نمایش لطیف باشد، بلکه منظورم این است که تماشاگر دنیای جدید و سرزمین عجایب عجیبی را ببیند. خیلی از نمایشهای من ماهیت وهم و ترس دارند، اما انگار خستگی از دیدن چنین نمایشی به مخاطب میچسبد و کاری میکند که مخاطب روزمرهاش را کنار بگذارد.
آیدین بهاری: دوست دارم تماشاگر وقتی از سالن خارج میشود، در مورد نمایشی که دیده، فکر کند، حرف بزند و حتی اگر انتقادی دارد، آن را بیان کند. وقتی نمایشی را اجرا میکنیم، اگر همه آن را دوست داشته باشند، خوشحال میشوم. اگر همه به آن نقد داشته باشند هم برایم خیلی جذاب است، اما جهنمترین و ترسناکترین واکنش نسبت به نمایشی که بازی میکنم، این است که از تماشاگر هیچ واکنشی نبینم و این یعنی ما یک جای کار را اشتباه انجام دادهایم.
چلچراغ ۸۳۰