انتظار، آدم را ذوب میکند
نگاهی به نمایش «بابا آدم» به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج کیارش وفائی اهمیت اتفاقهای تاریخی، سیاسی، اجتماعی و… همیشه با خود بازخوردهایی همراه است که میتواند در جوامع امروزی از زوایای مختلف به آنها نگاه شود. حال در جهان هنر که این امکان وجود دارد که اهمیت هر واقعهای به مخاطب از زاوایای گوناگون بازتاب داده شود، ذوق و دیدگاه نویسنده،...
نگاهی به نمایش «بابا آدم» به نویسندگی و کارگردانی لیلی عاج
کیارش وفائی
اهمیت اتفاقهای تاریخی، سیاسی، اجتماعی و… همیشه با خود بازخوردهایی همراه است که میتواند در جوامع امروزی از زوایای مختلف به آنها نگاه شود. حال در جهان هنر که این امکان وجود دارد که اهمیت هر واقعهای به مخاطب از زاوایای گوناگون بازتاب داده شود، ذوق و دیدگاه نویسنده، کارگردان، بازیگر، مجسمهساز و… هر کدام به نوعی میتوانند اثری در خور را تولید و ارائه کنند. در این راستا صرفا بحث تولید، ملاک مشخص و قابل توجهی نیست، زیرا ذات اثر و جزئیاتی که پیکره آن را شکل میدهد به نوعی نقش معرف را نزد مخاطب ایفا میکند تا او بتواند از آن طریق به باوری درونی و بیرونی اثر رسیده و درک درستی را تجربه نماید. البته که آسیبشناسی نسبت به موضوع بعضی از رویدادها نیز به معنای خلق و یا نقد دارد تا جنبه آگاهیرسانی نیز بعنوان یکی از وظایف اثری هنری از سوی هنرمند کارکرد خودش را بروز دهد.
نمایش «بابا آدم» به نویسندگی و کارگردانی «لیلی عاج» یکی از آثاریست که از زاویه آسیبشناسی در تئاتر پیش روی مخاطب قرار میگیرد تا علاوه بر نشان دادن اهمیت پرداخت به موضوع، از طریق روایت هر کدام از شخصیتها، داستان نمایش را دستخوش اتفاقهایی کند که در رگ و ریشه آنها سالهاست نفوذ کرده و با آن به زندگی خود ادامه میکنند. حال در درام این اثر که بنمایهای از تاریخ معاصر دارد، هر کدام از شخصیتها بعنوان راوی و تحتتاثیر موقعیتهای طراحی شده در روایت برونریزیهای خاص خودشان را دارند که حس انتظار را مشترک به شکل کُشندهای تجربه میکنند.
در واقع این نمایش با درام خود به موضوع انسانیت و اوج و فرودهای آن اشاره دارد. موضوعی که در آن موقعیتهای اثر کارکرد اصلی را برعهده داشته و به نوعی پیکان هدایت شخصیتها برای رسیدن به هدف در نظر گرفته شده است. روایتی نفسگیر و پر التهاب درباره ایدئولوژری از هم گسیخته سازمان مجاهدین در مقابل پدر و مادرانی که به دنبال گمشدهی خود پشت دیوارهای اردوگاه اشرف رفته تا بتوانند در ازای تلاش و انتظار فرزند خود را ببینند اما… حال مخاطب با داشتن آگاهی در مورد سوژه اثر با هر شخصیت که در لحظه نقش راوی اول را ایفا میکند همراه می شود تا بعد از مدتی به دیگر روای نمایش برسد و همینطور این مسیر ادامه پیدا کرده تا زمان پایانبندی فرا برسد. حال از زاویه دیگر باید اشاره داشت دیالوگمحور بودن ساختار متن با اهمیت خبری و تشریحی که به خود میگیرد موقعیتهای طراحی شده را به نوعی با دغدغههای تاریخی و نقد نویسنده و کارگردان نمایش ترکیب میکند که کلیت اثر خط سیری متفاوت از نظر دیداری و شنیداری را در فضایی بین واقعگرایی و خیال رقم بزند.
هویت انسان نیز یکی دیگر از آن مولفههایی ست که در این نمایش، تاریخ و اجتماع را به شکل موازی پیش برده و موقعیتها را با ریتم اثر که اوج و فرودی همچون جهان متن دارد همسان میسازد. البته این نگاه از سوی کارگردان، از داراییهای تئاتر مستند با واقعهای که حقیقت در آن ریشه دوانده در هم آمیخته و از طریق مدیای تئاتر پیش روی مخاطب نمایش داده میشود.
لذا با توجه به این موضوع، دیالوگهای اثر که تحتتاثیر درام و موقعیت قرار دارند فارغ از شخصیتپردازیها، بسیار به طراحی صحنه نیز وابسته هستند. زیرا صحنه این نمایش به گونهای طراحی شده است که موقعیت جغرافیایی و دلیل حضور شخصیتها در آنجا با یکدیگر سنخیتی اثرگذار را رقم میزند. در صحنه این نمایش بلندگوهایی که کنار یکدیگر به شکل دیواری روبروی شخصیتها قرار دارند گویای مرز بین خانوادههای چشم انتظار فرزندشان با اردوگاه اشرف را مشخص میکند. بلندگوهایی که مرور زمان پایین آورده میشوند که در معنای نمادگرایی به فروپاشی و مرگ باورهای اردوگاه اشرف اشاره دارد. بنابراین هم راستا شدن متن نمایشنامه، میزانسنهای کارگردان، دادههای سمعی و بصری، منطقی را در جهان اثر پدید میآورد تا مخاطب بتواند با همذاتپنداری به لزوم پرداختن به موضوع پی برده و خود را بعنوان شاهد در کنار شخصیتها احساس کند.
ساختار پازلگونه از دیگر کارکردهای روایی این اثر است که به مرور با پیشرفت روایت و کشف و شهود در کنار هم چیده میشوند تا مولفههای محرک که به آنها اشاره شد بتوانند به برونریزی شخصیتها یاری رسانده و این نمایش را از شعارزدگی عاری نماید.
در کل باید گفت: نمایش «بابا آدم» اثری ست که فارغ از دغدغههای تاریخی و اجتماعی، به انسانیت و نقض حقوق بشر اشاره دارد که همچون زمان معرف در این نمایش به کل فراموش میشود به شکلی که صدای دادخواهان واقعی که در اینجا پدر و مادرهایی هستند که انتظار میکشند از سوی سازمانهای صلح جهانی شنیده نمیشود. شاید بتوان گفت که رویکردهای تئاتر مستند جزو عناصر مهمی است که باید بیش از پیش مورد توجه نویسندگان، کارگردانها و سایر هنرمندان در عصر حاضر قرار بگیرد تا مخطبان بتوانند نسبت اتفاقهای تاریخ معاصر آگاهی بیشتری داشته باشند و دیگر هیچ.
چلچراغ۸۴۱