درست مثل برف

منبع خبر / طنز / 12-02-1401

نگاهی به کتاب «بودن»اثری از یژری کاشینسکی کیارش وفائی درآمده، اثری است که با پیش آوردن رخدادهای متفاوت درصدد آن است که از ابتدا مخاطب را به عنوان همراه، شاهد و حتی در مواقعی قاضی با جریان خود هم‌مسیر سازد. حال در این راستا، ساختار این اثر بسیار تحت تاثیر مقوله‌ روایت است تا مخاطب بتواند از طریق کنش و واکنش‌هایش اوج و فرود اتفاق‌ها را با...

نگاهی به کتاب «بودن»
اثری از یژری کاشینسکی

کیارش وفائی

درآمده، اثری است که با پیش آوردن رخدادهای متفاوت درصدد آن است که از ابتدا مخاطب را به عنوان همراه، شاهد و حتی در مواقعی قاضی با جریان خود هم‌مسیر سازد. حال در این راستا، ساختار این اثر بسیار تحت تاثیر مقوله‌ روایت است تا مخاطب بتواند از طریق کنش و واکنش‌هایش اوج و فرود اتفاق‌ها را با حرکت نموداری به یکدیگر رسم کند و در هر لحظه همراه ماجراهای پیش‌آمده به شکل آگاهانه پیش رود و با آن‌ها روبه‌رو شود.
البته که اهمیت این نوع طراحی داستان در معرفی فضا و شناخت شخصیت‌ها اثری قابل توجه بر جای باقی می‌گذارد، زیرا به مرور شناسنامه‌ای از هر شخصیت در روند پیشرفت بروز داده می‌شود که در این مجال خواننده می‌تواند با روش تفکیک‌سازی اتفاق‌ها به لزوم پیش آمدن هر کدام پی ببرد و حتی آن را مورد قضاوت قرار دهد. از نگاه دیگر، مسئله مهمی که در خط سیر روایت این اثر وجود دارد، عدم حضور قهرمان و در مقابل وجود ضدقهرمانی پابرجا با زندگی پرفرازونشیب به نام چنس است که او را به نام شخصیت اصلی نیز می‌شناسیم. شخصیتی که به طور خودآگاه نقش ضدقهرمانی را ایفا می‌کند که در ازای مواجه شدن با هر اتفاقی به شکل درونی از خود واکنش نشان می‌دهد.

درست مثل برفدرست مثل برف


البته این رویکرد نویسنده در خلق چنین شخصیتی در اثر خود از دارایی‌های اگزیستانسیالیستی بهره گرفته است که هویتی چندوجهی و عملکردی متفاوت را به تصویر می‌کشد. حال از ترکیب دارایی‌های کتاب «بودن» که با درون‌مایه‌ای اجتماعی در روایت آمیخته شده، می‌توان این نوع استدلال را داشت که مخاطب از ابتدا تا پایان میل به کشف و شهود دارد و همچون کارآگاهی ردپای مسائل پیش‌آمده را دنبال می‌کند.
شخصیت چنس که از کودکی به خانه پیرمردی پناه آورده و بعد از آن هرگز تا زمان مرگ او از خانه و باغی که در آن شغل باغبانی داشت، خارج نشده و تنها راه ارتباطی‌اش با جهان بیرون، تلویزیون خانه بوده، به‌ناگهان باید محل زندگی‌اش را ترک کند و با اجتماعی روبه‌رو شود که هرگز از آن شناختی ندارد؛ اجتماعی که اعضای آن قابلیت دارند روزی فریب‌کار و دروغ‌گو باشند و روز بعدش ظاهر فردی بی‌گناه را به چهره ‌آورند تا بتوانند سودآوری قابل‌ توجهی برای آینده‌شان رقم بزنند. درحالی‌که چنس هرگز در زندگی خود جز سادگی و راست‌گویی، رفتار دیگری از خود بروز نداده است.
مواجهه این شخصیت با جهان بیرون که هرگز نمی‌داند رخدادهایش بر چه اساس پیش می‌آید، یا چه قوانینی آن را هدایت می‌کند، باعث می‌شود او بعد از ترک خانه پیرمرد، در اثر تصادف با ماشین یکی از سیاستمداران دولت به نام راند که مورد علاقه رئیس‌جمهور وقت آمریکاست، وارد خانه او شده و به نوعی از دوستان صمیمی‌اش ‌شود و در روزی که این شخصیت، یعنی راند، سخنرانی مهمی دارد، چنسِ ساده و بی‌پیرایه به نوعی نقش منجی را برای او ایفا می‌کند، تا آن‌که…
درواقع این اثر کوتاه تأثیرگذار کوشیده است با زبانی بی‌تکلف و طنزگونه نقدی موجز بر داده‌های اجتماعی موجود در جهان انسان‌ها و کشوری که در آن زندگی می‌کند، وارد کند و حتی اقتصاد و سیاست را با چهره این توده انسانی که در هم تنیده شده، به تشبیه متفاوتی عیان می‌سازد.
از کتاب‌های معروف این نویسنده لهستانی به جز «بودن» می‌توان به «پرنده رنگین» و «گام‌ها» اشاره داشت. هم‌چنین نکته قابل‌توجه آن‌که فیلمی با اقتباس از این کتاب با نام «آن‌جا بودن» به کارگردانی ویلیام هال اشبی در سال 1979 ساخته شد که در آن پیتر سلرز آخرین بازی زندگی‌اش را در نقش باغبان ایفا کرده است.
کتاب «بودن» اثر یرژی کاشینسکی با ترجمه مهسا ملک‌مرزبان به همت نشر آموت منتشر شده است.

چلچراغ۸۴۱



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

دیدن پورن توسط بچه ها، چگونه برخورد کنیم؟