ماجرای شلوار پاره عمو پورنگ در خندوانه

ماجرای شلوار پاره عمو پورنگ در خندوانه

منبع خبر / گوناگون / ۱۹-۰۲-۱۴۰۱


ماجرای شلوار پاره عمو پورنگ در خندوانه

داریوش فرضیایی خاطره بامزه ای از پاره شدن شلوارش در حین اجرا تعریف کرد. به گزارش اقتصاد آنلاین، داریوش فرضیایی دیشب در برنامه خندوانه حضور یافت و از مشکلات اجرا برای کودکان و دقت در انتخاب هر کلمه صحبت هایی را مطرح ساخت و خاطره بامزه ای از پاره شدن شلوارش در حین اجرا برای رامبد جوان تعریف کرد. او گفت: تجربه پدر شدن ندارم اما می دونم که پدر و...

به گزارش اقتصاد آنلاین، داریوش فرضیایی دیشب در برنامه خندوانه حضور یافت و از مشکلات اجرا برای کودکان و دقت در انتخاب هر کلمه صحبت هایی را مطرح ساخت و خاطره بامزه ای از پاره شدن شلوارش در حین اجرا برای رامبد جوان تعریف کرد.

او گفت: تجربه پدر شدن ندارم اما می دونم که پدر و مادر چی می کشند در ارتباط با تربیت بچه ها، هر کلمه ای که از دهانتان خارج میشه باید دقت کنید.

من یه اجرا داشتم ماه رمضون بود برای یه سری از اساتید دانشگاه، بچه هاشون می خواستند تقدیر بشن،گفتند عمو پورنگ بیاد تقدیر کنه، آقا ما از شانس خوب یا بدمون یه میز و صندلی گذاشتند گوشه سن، گفتند شما بعد از افطار می تونید بیاید روی سن اسامی رو بخونید و بچه ها تقدیر بشن. بین این بچه ها یه بچه ۴ ساله بود، این موضوع برای ۱۵ سال پیشه، این بچه خیلی چابک، شیطون و بازیگوش بود یه جا بند نبود و از این میز رو اون میز بود.

رفتم دستم رو بشورم و بیام افطار بخورم، یه لحظه می خواستم بشینم، این بچه کنار من بود و من حواسم نبود پشت سر منه، امیر محمدم کوچک بود و کنارم نشسته بود، تا می خواستم بنشینم، شلوارم پاره شد، بچه با نیم وجب قدش گفت اوه و من به صدای اون متوجه شدم و گفتم امیر شلوارم پاره شد.


ماجرای شلوار پاره عمو پورنگ در خندوانه

این کلمه رو گفتم بچه این رو گرفت و رفت بین جمعیت گفت شلوارش پاره شد. نه یه بار نه دوبار به همه می گفت شلوارش پاره شد، امیر محمد خندید گفتم امیر نخند اعصابم به هم می ریزه می خندی اونم بل می گیره. خانواده ها می گفتن زشته عمو پورنگه نگو این حرف رو، حالا نمی دونن این بچه واقعیت رو میگه.

هر طرف بر می گشتم، به من می گفت شلوارش پاره شد. خلاصه، این بچه ول کن نبود، برنامه رو اجرا کردم و می خواستم با بچه ها عکس بگیرم که این بچه اومد پشت سر من و من رو برگردوند، رئیس دانشگاه در گوشم گفت شما مثل اینکه متوجه نیستید اما شلوارتون پاره شده گفتم چرا می دونم الان نمی تونم کاری کنم، گفت برنامه رو اجرا کن کسی متوجه نشده!

خلاصه بچه رو پدرش اومد بغل کرد و گفت بی تربیت اصلا بیا بریم بیرون اما بچه دم در راهرو تیر خلاص رو بهم زد و گفت:شلوار پاره، آقا این رفت ولی پیش خودم گفتم دیگه هیچ کلمه این چنینی پیش بچه نمیگم واقعا بچه های الان کامپیوترن این همه جمله این همه کلمه فقط این یه تیکه رو چسبیده بود.

من فکر کنم الان ۱۹ یا ۲۰ سالشه مانی اگه این برنامه رو می بینی خدا سرت بیاره چون من ۱۵ سال پیش یه استرسی بهم وارد شد که اصلا نفهمیدم اون برنامه چیه و اون افطاری چیه مخصوصا وقتی رئیس دانشگاه بهم گفت شلوارت پاره است.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

عکس پروفایل روز مادر _ عکس نوشته مادرانه