دریازدگی
الهه حاجیزاده سپهر تقیلو، کارگردان متنهای عباس جمالی تاریخ مصرف ندارند بعد از دو سال تعطیلی تقریبی تئاتر، هنرمندان با دستانی پر از ایده و خلاقیت در حال بازگشت به صحنهاند. یکی از نمایشهای خلاق و سرشار از ایدههای ناب این روزها نمایش «دریازدگی» است که گپی کوتاه با کارگردان و بازیگران آن زدهایم. برای مخاطبان مجله چلچراغ از...
الهه حاجیزاده
سپهر تقیلو، کارگردان
متنهای عباس جمالی تاریخ مصرف ندارند
بعد از دو سال تعطیلی تقریبی تئاتر، هنرمندان با دستانی پر از ایده و خلاقیت در حال بازگشت به صحنهاند. یکی از نمایشهای خلاق و سرشار از ایدههای ناب این روزها نمایش «دریازدگی» است که گپی کوتاه با کارگردان و بازیگران آن زدهایم.
برای مخاطبان مجله چلچراغ از داستان نمایش «دریازدگی» بگویید.
«دریازدگی» قصه چهار نفر است که هر کدام از فضا و قصهای متفاوت میآیند و در راهی که با یکدیگر همسفر میشوند، اتفاقات قدیمی، کنشها و واکنشهای شخصیتی و گذشتهشان را به چالش میکشند.
چرا تصمیم گرفتید این متن را در این روزها اجرا کنید؟
متنهای عباس جمالی همیشه برایم جذاب و جالب بوده، به این علت که شخصیتها بهشدت به جامعه کنونی و شرایط روز نزدیک هستند و اتفاقا متنهای عباس به هیچ عنوان تاریخ مصرف ندارند.
چرا به جای روی صحنه بردن یک تئاتر با دکوری سنگین، تئاتری مینیمال، بر اساس نشانهشناسی را آماده اجرا کردید؟
جدای از بحث علاقه شخصی که به فضای مینیمال و مینیمالیسم دارم، فکر میکنم مخاطب امروزی تئاتر یک مقدار قراردادی (صفر و صدی) شده است. اگر قرار باشد نمایشی با دکور سنگین و مدتزمان طولانی اجرا برود، به نظرم باید تا انتها به همین شکل باشد و برعکس اگر نمایشی بخواهد به سبک مینیمال اجرا شود، باز هم باید این موارد را رعایت کند. درنهایت به طور کلی تماشاخانه انتظامی هم این فضا را به من داد تا بتوانم این تجربه را تکمیل کنم.
شما در این نمایش چهار بازیگر دارید. چگونه آنها را هدایت کردید و با توجه به وجود کرونا چطور تمرین میکردید؟
گروه از تیرماه تمریناتش را شروع کرد و رفتهرفته با توجه به موجهای جدید کرونا ما تمرینات را متوقف کردیم، اما بعد از مدتی مجدد سراغ تمرینات رفتیم و با رج زدن و همکاری بازیگران کار را پیش بردیم.
هر کارگردانی یک شخصیت در نمایش را به خودش نزدیکتر میبیند. این احساس در این نمایش برای شما چگونه بود؟
در اصل سؤال خیلی سؤال خوب و جالبی است. زمانی که متن را خواندم، اصلاً قرار نبود این متن کار شود و قرار بود نمایش «پنج ثانیه برف» را کارکنم. ولی وقتی «دریازدگی» را خواندم، یک جاهایی با جهان، یک جاهایی با اکبر و حتی یک جاهایی با مهسا و مهدخت همذاتپنداری میکردم. و این نکته از خوبیهای قلم عباس است که بهشدت با کاراکترها میتوانی احساس نزدیکی کنی.
به عنوان کارگردان دوست دارید تماشاگر با خود چه چیزی از این نمایش به خانه ببرد؟
نام «دریازدگی» در خاطرش بماند و هرگاه به یاد این نمایش افتاد، حس دریازدگی را با خودش داشته باشد…
با توجه به کرونا، استقبال تماشاگران از نمایش شما خیلی خوب بود. به نظر شما وضعیت تئاتر در دوران پساکرونا چگونه خواهد بود؟
به نظرم تئاتر بعد از کرونا مخاطبان جدیدی هم پیدا خواهد کرد، چون با توجه به وجود پلتفرمها و تغییری که در فضای پخش فیلمها به وجود آمده، تئاتر میتواند مخاطبان تازه و جدی بعد از کرونا پیدا کند.
«دریازدگی» نمایش احوال نامساعد مردم جامعه است
آرش صفایی، بازیگر
شرایط مساعد ویروس کرونا باعث رونق تئاتر در کشور شده و به دلیل پویایی حرفه تئاتر و حضور تماشاگران با رعایت پروتکلهای بهداشتی در سالنهای نمایش ارتباط بهتری بین بازیگران و تماشاگر ایجاد کردهاست. اما در سینما تغییراتی بعد از همهگیری کرونا به وجود آمد و با پلتفرمهای مجازی تماشای فیلم و سریال برای مردم آسان شده است.
تماشاگر تئاتر «دریازدگی» باید خاص و به عبارتی تئاتربین باشد. نکتهای که در اجرای این نمایش بسیار خوشایند است، رضایت تماشاگران نسبت به اجرا و مفهوم نمایشنامه است که در پایان حس شور و شعف را در بازیگران ایجاد میکند. من فکر نمیکردم که کووید۱۹ به این سرعت بر مردم جهان غالب شود و آسیبهای جدی و جبرانناپذیر را بر مشاغل وارد کند. پس از عبور از روزهای سخت کشور، خوشبختانه تئاتر رویه خود را به سمت جلو طی میکند، اما متاسفانه در سالنهای اجرا مشکلات متعددی اعم از عدم پرداخت بهموقع حقوق به مدیر، کارمندان و… وجود دارد و سازمانهای مربوط کمک به هنر و نمایش کشور را دریغ کردند.
تئاترهای کمدی و خیابانی را عام مردم تماشا میکنند، اما مخاطب نمایش «دریازدگی» اقشار فرهیخته، دانشجو و… هستند. افرادی که به تماشای چنین نمایشهایی میروند، زندگی را از بُعدهای مختلف مینگرند، یا به عبارت ساده، ریزبین نمایش هستند که در لحظات اجرا دنیای بیرون را فراموش میکنند. نمایشنامه «دریازدگی» نمایش حال و احوال نامساعد مردم جامعه است که از گذشته تا اکنون آدمها به طریقهای مختلف باعث حال بد خود و اطرافیان شدند و تماشاگران نمایش احساسات دنیای واقعی را در قالب اجرا روی صحنه با چهار کاراکتر نمایش میبینند.
تماشاگران در انتهای نمایش دچار دریازدگی میشوند!
مهران مرادی، بازیگر
نقش اکبر در نمایش «دریازدگی» برای من نمود خیلی از انسانها و اطرافیانم در جامعه است. بهراحتی میتوان آدمهایی شبیه به اکبر را در اطرافمان مشاهده کنیم؛ کسانی که همواره با عقدههایی از گذشته تا به امروز زندگی کردهاند و هیچوقت نتوانستند مشکلات و مسائل گذشته را که برایشان دردناک بوده، حل کنند، که این اتفاق موجب میشود تا یک جایی سر باز کند و اتفاق بدی را به همراه خود بیاورد.
به نظرم تماشاگران در طول نمایش با یک اتفاق واقعی روبهرو هستند. اتفاقی که میتواند خیلی به زندگیشان نزدیک باشد. شاید تماشاگران در طول نمایش با یکی از شخصیتها همذاتپنداری کنند و جلو بروند و بخواهند ببینند که آخر ماجرا و شاید آخر قصه خودشان به کجا میرسد. به نظرم تماشاگران در انتهای این نمایش دچار نوعی دریازدگی میشوند. درواقع آنها کمی گنگ و مغموم از سالن خارج میشوند و مدتی بیرون از سالن اجرا خیره به روبهرو قدم برمیدارند… میتوانم بهراحتی بگویم که کرونا تاثیر خیلی مخربی روی تمرینها و اجراها در تئاتر گذاشته و حتی به جرئت میتوان گفت که کیفیت اجراها را هم پایین برده است، چون واقعاً بهسختی میشود تمرینها را ادامه داد، و همین اتفاق روی اجراها هم تأثیر بدی میگذارد. به امید روزی که بدون کرونا گروهها بتوانند کنار یکدیگر تمرین کنند و شاهد اجراهای خوب از همکارانمان باشیم.
حساسات تماشاگر «دریازدگی» با یکدیگر متفاوت است
نگار اکبری، بازیگر
من در نمایش «دریازدگی» نقش مهدخت را بازی میکنم. این شخصیت در ظاهر مغرور و بیتوجه به اطرافیانش است، اما بعد از نقصی که برایش به وجود آمده، بهشدت بداخلاق و محتاج توجه شده و از اطرافیان خود دلگیر است. فکر میکنم بعد از تماشای این نمایش احساسات تماشاگر با توجه به تجربه زیست و میزان درگیر شدنش با «دریازدگی» با یکدیگر متفاوت است.
ما برای آماده کردن این نمایش با توجه به وجود کرونا در محیطهای بزرگ تمرین میکردیم و تعداد افراد گروه محدود بود. برای همین دچار چالش نشدیم و خداراشکر بدون نگرانی پیش رفتیم.
چلچراغ864