بیهوده استای قوبلای عظیمالشأن…
به مناسبت 50 سالگی «شهرهای نامرئی» ایتالو کالوینو به دلایل مختلفی میشود توصیه کرد که آدمها «شهرهای نامرئی» کالوینو را بخوانند. یکی از بیمزهترینهایش این است که احتمالا این کتاب بیش از هر کتاب دیگری میتواند چیزهایی را که کتابهای دانشگاهی به آن میگویند «مشخصات داستان پستمدرن» نشان بدهد؛ شیطنت در روایت، تخطی از داستانگویی مدرن،...
به مناسبت 50 سالگی «شهرهای نامرئی» ایتالو کالوینو
به دلایل مختلفی میشود توصیه کرد که آدمها «شهرهای نامرئی» کالوینو را بخوانند. یکی از بیمزهترینهایش این است که احتمالا این کتاب بیش از هر کتاب دیگری میتواند چیزهایی را که کتابهای دانشگاهی به آن میگویند «مشخصات داستان پستمدرن» نشان بدهد؛ شیطنت در روایت، تخطی از داستانگویی مدرن، بازگشت به الگوهای قدیمی اما با شکستن ساختارهایشان، بینامتنیت و…
کتاب درواقع شرح تخیلی و شاعرانه مارکو پولو، جهانگرد ونیزی است از شهرهایی که به آنها سفر کرده است. مارکو داستان شهرها را برای قوبلای قاآن تعریف میکند که او را به عنوان سفیر برگزیده است. کل بدنه داستان عبارت است از توصیف مارکو از شهرهای مختلفی که هر کدام به نام زنی نامیده شدهاند و از توصیفشان روشن است که قرار نیست واقعی باشند. شهری فقط با بوهایش توصیف شده است. شهر دیگری هست که زیر آن شهری است که مردگان را به آن بردهاند و حالا کسی نمیداند شهر بالایی شهر زندگان بوده است یا شهر پایینی. شهری که هر کس برحسب احوال روحیاش آن را بهکلی متفاوت با دیگران میبیند. شهری که مردمش هر سال همسر و شغلشان را عوض میکنند و…
در روند داستان کموبیش میشود ردی از تعالیم اخلاقی مارکو برای قوبلای قاآن پیدا کرد. شاید چیزی شبیه اهلی شدن ملک بعد از شنیدن داستانهای شهرزادِ «هزارویک شب». بااینحال، کالوینو به اندازه راویان عام داستانهای «الف لیل» به متحول شدن انسانها خوشبین نیست.
شهرها ذیل عنوانهای مختلفی مثل شهرها و هوس، شهرها و نشانهها و… و در 9 بخش مختلف توزیع شدهاند. این توزیع عنوانها کاملا با دقتی ریاضیگونه انجام شده که ویژگی جنبش اولیپویی است که کالوینو به آن دلبستگی داشت.
در جایی از داستان قوبلای قاآن به طعنه به مارکو میگوید از شهر خودش، ونیز، چیزی نگفته است. جواب مارکو نمونه خوبی برای از زیر جواب در رفتن است. «در توصیف هر شهر قدری از ونیز را هم گفتهام.»
تصویرگران متعددی سعی کردهاند بر اساس توصیفهای کالوینو شهرهایی را که او در خیال داشت، تصویر کنند. معروفترین آنها کارینا پوینت شیلیایی است که اینجا یکی از تصویرهایش را میبینید.
کتاب سالها قبل با ترجمه ترانه یلدا و به نام «شهرهای نامرئی» به فارسی برگردانده شد. این ترجمه احتمالا هنوز هم قابل اعتمادترین است. کتاب را بهمن رییسی با نام «شهرهای ناپیدا» و فرزام پروا با نام «شهرهای بینشان» در سالهای اخیر مجددا به فارسی ترجمه کردهاند.
چلچراغ 846