شکر پادشاهان
از کتاب روضهالانوار، اثرِ محقق سبزواری، شیخالاسلام و امام جمعه اصفهان، قرن یازدهم هجری مهرو ملالی اینکه در منظومه زبان فارسی، ادبیات مطبوعاتی ما چه نسبتی با ادبیات کهن دارد چیزی نیست که به این راحتی بشود دربارهاش نظر داد. اما قدر مسلم اینکه جای خالی ادبیات کهن آنقدر توی ذوق میزند که هوشنگ ابتهاج، سایه عزیز ادبیات ایران، در دیدار...
از کتاب روضهالانوار، اثرِ محقق سبزواری، شیخالاسلام و امام جمعه اصفهان، قرن یازدهم هجری
مهرو ملالی
اینکه در منظومه زبان فارسی، ادبیات مطبوعاتی ما چه نسبتی با ادبیات کهن دارد چیزی نیست که به این راحتی بشود دربارهاش نظر داد. اما قدر مسلم اینکه جای خالی ادبیات کهن آنقدر توی ذوق میزند که هوشنگ ابتهاج، سایه عزیز ادبیات ایران، در دیدار کوتاهی که با چند تن از تحریریه چلچراغ داشت سفارش کرد چنین صفحهای به مجله اضافه شود. این صفحه را به سفارش سایه ایجاد کردیم تا فراموش نکنیم که ادبیات کهن چه سهمی در امروز ما دارد.
آوردهاند که روزی سلطان سنجر میگذشت، درویشی بر سر راه ایستاده بود و سلام کرد. سلطان چیزی میخواند، سری جنبانید و به زبان جوابی نگفت. درویش گفت ای شاه سلام کردن سنّت(۱) است و جواب سلام دادن فرض. من سنّت به جای آوردم، تو چرا ترک فریضه کردی؟
سلطان از روی انصاف عنان باز کشید و به عذرخواهی درآمد و گفت ای درویش به شکرگزاری مشغول بودم، از جواب تو غافل گشتم. درویش گفت که را شکر میگفتی؟ گفت خدای را که منعم مطلق است، همه نعمتها داده اوست و همه عطاها فرستاده او. درویش گفت به چه نوع شکر میگفتی؟ گفت به کلمه اَلْحَمدُلِلِّهِ رَبِّ العالَمین که شکر جمیع نعمتها در این مندرج است. درویش گفت ای سلطان، تو طریقه سپاسداری و شکرگزاری به جای نمیآری، شکر تو باید که به قدر فَیَضان(۲) نعمتهای الهی و ترادف(۳) عطاهای نامتناهی باشد که روزگار دولت و ایام اقتدار تو را شامل است، شکر نه همین است که به زبان اَلْحَمدُلِلِّه گویی، شکر سلطان وقتی موقع قبول مییابد و استحقاق مزید نعمت به هم میرساند که بر هرچه داری، شکری که مناسب آن باشد، به جای آوری. سلطان التماس نمود که مرا بر آن مطّلع ساز.
درویش گفت شکر سلطنت، عدل است و احسان با عموم عالمیان، و شکر وسعت مملکت، طمع ناکرده است در املاک رعیت. شکر فرمانروایی حقّ خدمت فرمانبران شناختن است و شکر بلندی بخت و بسیاری اقبال، بر افتادگان به خاک مذلت رحم کردن.
شکر معموری خزاین، صدقات و واردات جهت اهل استحقاق مقرر داشتن، شکر قوّت و قدرت، بر عاجزان و ضعیفان بخشیدن. شکر صحت، بیماران ستمرسیده را از قانون عدل شفا دادن. شکر بسیاری لشکر و سپاه، آسیب ایشان را از مسلمانان دور داشتن. شکر عمارتهای عالی و باغهای بهشتآیین، مساکن و منازل رعیت را از نزول خدم و حشم معاف و مسلم داشتن. و خلاصه شکرگزاری آن است که در خشم و رضا جانب حقّ را فرو نگذاری و آسایش خلق بر آسایش خود مقدّم داری.
چلچراغ ۸۴۸