به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، ۱۲ تا ۱۷ ربیعالاول را هفته «وحدت» نام نهادند تا تذکری بر اخوت دینی و انسجام ملی بین ایرانیان و بلکه جهان اسلام باشد. بخش دیگری از سخنان حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای را در این باب میخوانیم.
اراده وحدت برای مؤمنان است
امروز دو اراده در این منطقه با یکدیگر در تعارضند: یک اراده، اراده وحدت است؛ یک اراده، اراده تفرقه است. اراده وحدت، متعلّق به مؤمنین است؛ فریاد اتّحاد و اجتماع مسلمین از حنجرههای بااخلاص بلند است و مسلمانها را دعوت میکنند به اینکه به مشترکاتشان توجّه بکنند؛ اگر این[طور] بشود و اگر این وحدت اتّفاق بیفتد، وضعی که امروز مسلمانها دارند دیگر به این شکل نخواهد بود و مسلمان عزّت پیدا خواهد کرد. امروز شما ملاحظه کنید از منتهاالیه شرق آسیا در میانمار مسلمانکشی هست، تا غرب آفریقا در نیجریه و امثال اینها؛ همهجا مسلمانها [کشته میشوند]؛ حالا یکجا به دست بودایی کشته میشوند، یکجا به دست بوکوحرام و داعش و امثال اینها کشته میشوند.
قصه پر غصه شیعه انگلیسی و سنی آمریکایی
یک عدّهای هم در این آتشها میدمند؛ شیعه انگلیسی و سنّی آمریکایی مثل هم هستند؛ همه، دولبه یک قیچی هستند؛ سعیشان این است که مسلمانها را به جان هم بیندازند؛ این پیام اراده تفرقه است که اراده شیطانی است؛ امّا پیام وحدت این است که اینها از این اختلافات عبور بکنند، در کنار هم قرار بگیرند، با هم کار کنند.
[اگر] شما امروز نگاه کنید به اظهاراتی که از مستکبرین و متصرّفین فضاهای حیاتی ملّتها سر میزند، میبینید که دعوت به تفرقه است؛ از قدیم، به سیاست انگلیسیها گفته میشد سیاستِ تفرقه بینداز و آقایی کن؛ فَرِّق تَسُد، آقایی کن به برکت تفرقه انداختن؛ آنوقتی که انگلیس قدرتی داشت، این سیاست آنها بود؛ امروز هم این سیاست را قدرتمندان امروز مادّی دنیا دارند؛ چه آمریکا، چه اخیراً باز انگلیس. انگلیسها در منطقه ما همیشه منبع شر بودند، همیشه منبع نکبت برای ملّتها بودند؛ ضربههایی که اینها به حیات ملّتها در این منطقه زدند، شاید در کمتر نقطهای در دنیا از سوی یک قدرتی نظیر داشته باشد.
از وقتی در این منطقه نشانههای بیداری اسلامی دیده شد، فعّالیّتهای ایجاد تفرقه بیشتر شد؛ اینها تفرقه را یک وسیلهای میدانستند برای اینکه بر ملّتها مسلّط بشوند. از زمانی که احساس شد در این منطقه حرفهای نو، افکار اسلامی نو، ایستادگی ملّتها، زنده شدن و سرپا شدن ملّتها دارد وجود پیدا میکند، حرکت تفرقهآمیز دشمنان بیشتر شد؛ وقتیکه نظام اسلامی در ایران سرپا آمد، که پرچم اسلام را برافراشته کرد، قرآن را سرِ دست گرفت و با افتخار گفت که ما به اسلام عمل میکنیم و قدرت و سیاست و امکانات و ارتش و نیروی مسلّح و همه چیز را با خود همراه داشت و از آنها استفاده کرد و روزبهروز آنها را تقویّت کرد، این حرکت تفرقهآمیز بیشتر شده است.
ایران متحد برای آنها خطرناک است
این حرکت تفرقهآمیز را تشدید کردند برای مقابله با این قیام اسلامی و با این عزّت اسلامی. اسلام برای آنها مایه خطر بود وقتی بیداری به ملّت مسلمان داد؛ امّا آن اسلامی که دولت ندارد، ارتش ندارد، دستگاه سیاسی ندارد، اموال ندارد، یک ملّت بزرگ و مجاهد ندارد، فرق میکند با آن اسلامی که همه اینها را دارد. جمهوری اسلامی سرزمین وسیع، ملّت مجاهد، مردم جوان، پرانگیزه، مؤمن، معادن سرشار، استعداد برتر از متوسّط دنیا و حرکت به سمت علم و پیشرفت [دارد]. البتّه چنین ایرانی برای آنها مایه خطر است؛ [چون] الگو درست میشود در مقابل ملّتهای مسلمان؛ با این دشمنند. اگر ادّعای نرمش هم یک وقتی بکنند، دروغ است؛ باطن کارشان خشونت است. باید اینها را فهمید، باید اینها را شناخت؛ برای مواجهه با این دشمن -دشمنی که نه اخلاق دارد، نه دین دارد، نه انصاف دارد؛ ظاهر را آراسته میکند، [امّا] در باطن، یک وحشیِ بهتماممعنا است- ملّتها باید آماده باشند.
وجود مقدّس پیامبر اعظم، نقطه کانونیِ توجّه محبّتها و علائق آحاد ملّتهای مسلمان است
به نظر ما مهمترین آمادگی امروز، عبارت است از اتّحاد بین مسلمین. برحذر باشند مسلمانها از ایجاد اختلاف؛ فرقی نمیکند، همه فِرَق، شیعه و سنّی ندارد. همه فِرَق اسلامی باید سعی کنند در اینکه اختلافات فکری خودشان را در زیر مشترکات فراوانی که وجود دارد، مورد اغماض قرار بدهند و از آن اغماض کنند. وجود مقدّس پیامبر اعظم، نقطه کانونیِ توجّه محبّتها و علائق آحاد ملّتهای مسلمان است. همه عشق میورزند به پیغمبر؛ این نقطهی کانونی است، این نقطهی اصلی است. قرآن محلّ توجّه و اعتقاد همه مسلمانان است؛ کعبه شریف همینجور؛ چقدر مشترکات بین مسلمانها زیاد است! این مشترکات را مورد توجّه قرار بدهند؛ عوامل دشمنان را، عوامل استکبار را در منطقه بشناسند. متأسّفانه آن دشمنِ صریح، میآید میگوید «شماها با هم دشمنید، این کشور تهدید شما است»، یعنی شما دشمن آنها هستید، آنها هم دشمن شما هستند! او دشمن است که این حرف را میزند، خب واضح است؛ آنهایی که میشنوند حرف او را -[آنها] که در ظاهرِ اسلامی و با نام اسلامی دارند زندگی میکنند و حکومت میکنند- چرا باید از او قبول کنند؟ چرا باید حرف او را تصدیق کنند؟ چرا باید ممشای بعضی از دولتهای منطقه، متأسّفانه ممشای پیروی از دشمنان صریح اسلام و دشمنان صریح امّت اسلامی باشد؟ (۱۳۹۵/۰۹/۲۷)
پایان پیام/