سیاهه – شخصیتهای کارمند در داستان
سه تا از مهمترین داستانهایی که در آن کارمندها به صرف کارمند بودنشان وارد داستان شدهاند
کارمندهای زیادی هستند که این بخت و اقبال را داشتهاند تا وارد دنیای ادبیات داستانی شوند، اما تعداد کمی از آنها هستند که خود کارمند بودنشان سوژه داستانشان شده باشد. در سیاهه این هفته سه تا از مهمترین داستانهایی را معرفی کردهایم که در آن کارمندها به صرف کارمند بودنشان وارد داستان شدهاند.
بارتلبی محرر / هرمان ملویل
بارتلبی یکی از عجیبترین کارمندهای تاریخ ادارت دولتی است. اصلا به همین خاطر است که داستان کوتاه هرمان ملویل این همه برای تاریخ ادبیات مهم است. بارتلبی برای رونویسی و تحریر نامهها و اوراق استخدام شده است، اما هر وقت از او میخواهند کاری انجام دهد، بدون اینکه حتی ذرهای گستاخی در صدایش باشد، انگار که حرفش کاملا طبیعی باشد، میگوید: «ترجیح میدهم نکنم!» بارتلبی چنین کارمند انقلابیای است.
مرگ یک کارمند/ آنتون چخوف
نظام کارمندی در روسیه تزاری به قدری خللناپذیر و شدید بود که تقریبا همه نویسندگان روس را وادار کرد تا درباره آنها بنویسند. «مرگ یک کارمند» درباره کارمند میانپایهای است که شبی در سالن تئاتر به عطسه میافتد و آب دهانش روی ژنرال مافوقش که در ردیف جلوی او نشسته است، میپاشد. این قضیه برای کارمند خیلی مهمتر است تا ژنرال و لابد از روی اسم داستان میتوانید حدس بزنید که چه میشود.
شنل/ نیکولای گوگول
چیزی که درباره روسیه گفتیم، درواقع توجیهی بود بر اینکه چرا دوسوم سیاهه ما روسی است. ولی بههرحال اسم نبردن از داستان «شنل» در حق آکاکی بینوا نامردی بزرگی بود. کارمندی که در آرزوی داشتن شنلی بدون سوراخ و سالم که گرمش کند، از دنیا رفت و روحش تا ابد یقه همه کسانی را میگیرد که بیدغدغه شنلهای گرم میپوشند.
متنی که خواندید بخشی از صفحههای «کاف کتاب» شماره ۸۶۸ مجله است. این شماره را میتوانید از لینک روبهرو تهیه کنید: نسخه الکترونیکی مجله چلچراغ ۸۶۸
نویسنده: ابراهیم قربانپور
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۸۶۸