درباره کتاب «کنسول افتخاری»؛ راه صحیح دروغ گفتن است
مثل باقی کارهای گرین، اینجا هم بر بستر یک داستان ماجراجویانه جاسوسی، پلیسی همه چیز به درون انسانها برمیگردد
به مناسبت ۵۰ سالگی کتاب «کنسول افتخاری» گراهام گرین
گراهام گرین در طول زندگی پرماجرایش چیزهای عجیبی بود؛ کشیش، جاسوس، کمونیست، شورشی، بیخدا و خیلی چیزهای دیگر. یکی از این خیلی چیزها نماینده مالی کلیسای کاتولیک در مکزیک بود. بعدتر، وقتی که دیگر نه کلیسای کاتولیک علاقهای به گرین داشت و نه برعکس، گرین باز هم به آمریکای لاتین سفرهای طولانی کرد. آمریکای لاتین بخش مهمی از زندگی گرین بود. و تنها جایی که «کنسول افتخاری» میتوانست اتفاق بیفتد.
رمان بر پایه یک سوءتفاهم عمیقا لاتینی بنا شده است. گروهی زندانی سیاسی فراری از پاراگوئه، برای آنکه صدایشان به جایی برسد، تصمیم میگیرند سفیر آمریکا در آرژانتین را گروگان بگیرند. اما از آنجایی که هر کس در شهری کوچک در آرژانتین انگلیسی حرف بزند، بالقوه سفیر آمریکاست، به اشتباه کنسول افتخاری بیارزش انگلستان را اسیر میکنند.
ماچیسمو
یکی از مفاهیم اساسی کتاب کنسول افتخاری «ماچیسمو» است. شکلی از مردانگی یا مردسالاری (بستگی دارد از کجا به قضیه نگاه کنید)، یا بهتر است بگوییم فرهنگ مردانه اسپانیایی که به آمریکای لاتین منتقل شده است. تقریبا همه اتفاقات رمان به خاطر ماچیسمو رخ میدهد. کسی حاضر نیست از کاری که کرده، عذرخواهی کند، و البته کسی هم حاضر نیست ناجوانمردانه کاری کند. کسی کوتاه نمیآید، و البته فداکاری هم ممکن است.
مثل باقی کارهای گرین، اینجا هم بر بستر یک داستان ماجراجویانه جاسوسی، پلیسی همه چیز به درون انسانها برمیگردد. دکتر پلار که برای مداوای کنسول افتخاری انتخاب شده است، روابطی با همسر او داشته و درواقع بخش عمده داستان، فلاشبکهایی است که گذشته روابط میان آنها را روایت میکند. و حالا پلار باید با ماچیسمو یا بدون ماچیسمو انتخاب کند که چه اتفاقی برای او، کلارا، همسر کنسول، و خود کنسول عادلانهتر است.
از جهت شکل روابط انسانی و درنهایت لحظه تصمیم نهایی در کتاب «کنسول افتخاری» معمولا آن را با «پایان رابطه» داستان دیگری از خود گرین مقایسه میکنند. در «کنسول…» تصمیم آخر تصمیمی مردانه است و در «پایان…» تصمیمی زنانه. منتقدانی هستند که معتقدند از آنجا که خود گرین هم مبتلا به نوعی ماچیسمو بود، تصمیم مردانه را بهتر منتقل کرده است.
اقتباس از کتاب «کنسول افتخاری»
از کتاب «کنسول افتخاری» اقتباسهای سینمایی و رادیویی متعددی صورت گرفته است. شاید ادعای عجیبی باشد، ولی یکی از بهترین این اقتباسها، به زبان فارسی انجام شده است. محمد یعقوبی از روی این رمان نمایشنامه «ماچیسمو» را نوشت و اجرا کرد. برای کسانی که حوصله خواندن رمان را ندارند، خواندن نمایشنامه یعقوبی میتواند راه فرار خوبی باشد.
ترجمه فارسی
«کنسول افتخاری» را سالها قبل، احمد میرعلایی با کیفیتی فوقالعاده به فارسی برگرداند و نشر زمان آن را منتشر کرد. علیرغم انقراض انتشارات خوشنام زمان، همین ترجمه را نشری دیگر بهتازگی چاپ کرده است.
هفتهنامه چلچراغ، شماره ۸۹۲