آیا مدرسه ما، خانه ماست؟


آیا مدرسه ما، خانه ماست؟

مدرسه واقعا خانۀ دوم ما بوده و است و این را باید به فرزندان‌مان هم یاد دهیم؛ قطعا با این رویکرد حس‌وحال‌شان به مدرسه عوض می‌شود و هر روز شادتر و رشدیافته‌تر به خانه برمی‌گردند. کتاب «مدرسه‌ی ما، خانه‌ی ماست!» پیشنهاد مطالعه خوبی برای این‌روزهاست؛ زیرا درست است که حضور بچه‌ها در مدارس تمام شده یا رو به اتمام است؛ اما همین پایان‌یافتن بهترین زمان برای صحبت با کودکان درباره مدرسه است.

آیا مدرسه ما، خانه ماست؟
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، هر کس از مدرسه تعریف و ذهنیتی دارد که مالِ خودش است؛ زیرا تجربه‌های حضور در مدرسه، کلاس درس، تعامل با هم‌کلاسی‌ها و معلم و بقیه مسئولان مدرسه برای هر نفر با دیگری متفاوت است. دختربچه یا پسربچه‌ای ممکن است به دلایل مختلف اصولی و غیراصولی توجه بیشتری را در مدرسه به خود جلب کند و دانش‌آموزی دیگر به‌خاطر کمبود توجه از طرف معلم یا هم‌کلاسی‌ها، منزوی و گوشه‌گیر شود.
مدرسه در ذهن بچه‌ای بازیگوش دو حالت دارد؛ اگر به بازیگوشی‌هایش فرصت بروز بدهند پس مدرسه جای هیجان‌انگیز و خوش‌حال‌کننده‌ای است و اگر شیطنت‌ها و فعالیت‌های غیردرسی‌اش سرکوب شود، مدرسه مکانی اذیت‌کننده برایش خواهد بود.
برای هر بچه‌ای با هر ویژگی‌ای مدرسه تعاریف و حالت‌های مختلف خواهد داشت و نمی‌توان تعریفی واحد را به همه دانش‌آموزان جهان تحمیل کرد؛ اما شاید بتوانیم با بررسی مسئله‌ای مهم حس‌وحال دانش‌آموزان را به مدرسه بهتر کنیم. چه مسئلۀ مهمی؟
دانش‌آموزان چقدر از زمان خود را در مدرسه سپری می‌کنند؟ اگر با انجام تکالیف و فکروخیال‌های فرعی بخواهیم این زمان را بررسی کنیم، احتمالا می‌توانیم بگوییم که مدرسه نیمی از شبانه‌روز یک کودک یا نوجوان را به خود اختصاص می‌دهد؛ بنابراین بعد از محیط خانواده، مدرسه مهم‌ترین مکان و فضا برای زندگی بچه‌هاست. آیا حالا نمی‌توانیم بگوییم که مدرسه واقعا خیلی خیلی مهم است و هر کنش و واکنشی در آن می‌تواند تأثیرات چشمگیری در زندگی فرد بگذارد؟
خب، حالا که فهمیدیم نمی‌توانیم اهمیت مسئله مدرسه را در زندگی کودک یا نوجوان‌مان منکر شویم و نادیده بگیریم، پس بهتر است با روش‌های مختلف مدرسه را برایشان جای بهتری کنیم. این وظیفه بر دوش همه ماست: از معلم و مدیر و مسئولان مدرسه گرفته تا خانواده و هم‌کلاسی‌ و حتی خودِ بچه‌ها. حالا بیایید برویم به ادامه مطلب که قرار است یک کتاب جالب را به شما معرفی کنیم:

شانون اولسن می‌گوید «مدرسه‌ی ما، خانه‌ی ماست!». احتمالا شبیه این جمله را بارها شنیده‌اید: مثلا شهر ما خانه‌ی ماست. چرا این‌قدر مهم است که بعضی محیط‌ها و فضاها را مثل خانه‌مان بدانیم؟ زیرا ما هر کاری را در خانه انجام نمی‌دهیم؛ چون باید خانه محلی امن برای آرامش و شادی ما باشد. ممکن است وقتی از بیرون برمی‌گردید جوراب و لباس‌های کثیف‌تان را دربیاورید و هر جایی از خانه بیندازید؛ اما آیا این کار درستی است؟ قطعا لباس کثیف و بدبو خانه تمیز و دنج‌تان را بدشکل و دوست‌نداشتنی می‌کند. ممکن است بعد خوردن بستنی یا پفک، بسته‌بندی‌اش را هر جایی از پیاده‌رو یا پارک بیندازید و هیچ توجهی به حضور سطل زباله در کنارتان نکنید؛ اما آیا این کار درستی است؟ قطعا این زباله‌ها تلنبار می‌شوند و هم به طبیعت آسیب می‌زنند و هم چهره آن محیط را زشت می‌کنند. حالا تصور کنید که کودک‌تان در مدرسه هر روز با هم‌کلاسی‌اش دعوا کند یا به حرف‌های معلم‌اش گوش ندهد و هر بار خاطره بدی از مدرسه در ذهنش درست کند؛ آیا او می‌تواند هم از نظر آموزشی و هم پرورشی رشد کند؟
واقعا باید مدرسه را خانه خود بدانیم و این را به فرزندان‌مان هم یاد دهیم؛ قطعا با این رویکرد حس‌وحال‌شان به مدرسه عوض می‌شود و هر روز شادتر و رشدیافته‌تر به خانه برمی‌گردند.
کتاب «مدرسه‌ی ما، خانه‌ی ماست!» پیشنهاد مطالعه خوبی برای این‌روزهاست. درست است که حضور بچه‌ها در مدارس تمام شده یا رو به اتمام است؛ اما همین پایان‌یافتن بهترین زمان برای صحبت با کودکان درباره مدرسه است. با آنها باید درباره اینکه در این یک سال چه چیزهایی در مدرسه یاد گرفته‌اند صحبت کنیم، درباره اینکه در چه درس‌هایی مشکل دارند یا چه درس‌هایی را خیلی خوب می‌فهمند، درباره اینکه با کدام هم‌کلاسی‌هایشان رابطه خوبی دارند و از کدام هم‌کلاسی‌شان دلخورند، درباره اینکه چرا فلان معلم را دوست دارند و معلمی دیگر را نه؟ و درباره خیلی چیزهای دیگر که در مدرسه می‌گذرد و بر روح‌وروان کودک اثر می‌گذارد.
کتاب «مدرسه‌ی ما، خانه‌ی ماست!» با ۲۴ صفحه مصور رنگی کمک‌حال مادرها و پدرهاست که در تابستان پیشِ رو، ذهن کودک‌شان را پرورش دهند تا با شوق بیشتری منتظر فرا رسیدن سال تحصیلی بعدی در مدرسه باشد. این کتاب به کودک می‌گوید بهتر است کاری کند که مدرسه هم شبیه خانۀ خودش شود: با احترام گذاشتن به هم‌کلاسی‌ها و مهربان بودن با آنها با وجود هر تفاوتی که با او دارند، با شناخت علایق مشترک و صحبت درباره آنها، با اینکه نباید از اشتباه کردن در مدرسه و کلاس درس نگران باشند، با بیان این مسئله که تمرین کردن همه‌چیز را حل می‌کند و با رجوع به معلم هنگام رخ دادن اتفاق‌های بد.
برای مثال در بخشی از متن کتاب نوشته شده است: «گاهی‌وقت‌ها ممکن است ناراحت باشیم یا غصه بخوریم، اما معلم همیشه کنار ما است و هوای ما را دارد. وقتی شما دلتان بخواهد با بقیه دوست بشوید، حتما دوست‌های خوبی پیدا می‌کنید و ما همیشه‌ی خدا توی مدرسه در کنار هم هستیم...هوای همدیگر را داریم و یک‌عالمه چیز جدید از هم یاد می‌گیریم.».
این کتاب را سندی اسنوک تصویرگری، سیده‌سودابه احمدی ترجمه و انتشارات مهرسا برای کودکان بالاتر از ۶ سال منتشر کرده است. بهای این کتاب ۳۲ هزار تومان است و می‌تواند قدمی رو به جلو برای تغییر احساس دانش‌آموز به مدرسه باشد.

روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

دانلود آهنگ علی زند وکیلی غمگین ترین آهنگ