بررسی ابعاد و موانع موفقیت زنان
یکی از موانع بزرگ پیشرفت زنان در مسـیر تحقـق اهـداف شـغلی خـود نبـود حمایت مالی و بهرهمندی از امکانات مالی به ویژه از سوی خانواده است ضعف نظام آموزش در یادگیریهای عملی و مهارتی هم به منزله یکی از موانع...
یکی از موانع بزرگ پیشرفت زنان در مسـیر تحقـق اهـداف شـغلی خـود نبـود حمایت مالی و بهرهمندی از امکانات مالی به ویژه از سوی خانواده است ضعف نظام آموزش در یادگیریهای عملی و مهارتی هم به منزله یکی از موانع مهـم پیشـرفت زنـان است .حجم سنگین مسئولیتهای خانوادگی هم به منزله یکـی از موانع بزرگ پیش روی زنان برای دستیابی به موفقیت و تحقق اهداف شخصی و شغلی عمل میکند.با وجودی که فقط پنجاه سال است تفکرات به نقش زنان در جامعه تغییر کرده، امروزه اجماع عمومی جهانی وجود دارد که توانمندسازی زنان «اقتصادی هوشمندانه» است و برابری جنسیتی در ابعاد مختلف اجتماعی-اقتصادی تاثیری مثبت بر رشد و توسعه انسانی دارد.
زنان از نیروهای مهم تغییر در جهان معاصرند، به طوریکه موفقیت و شکستشان بسیاری از ابعاد زندگی خود، خانواده و جوامع معاصر را تحت تاثیر قرار میدهد. در دهههای اخیر در ایران، با وجود تغییر نقشهای سنتی و به تبع آن افزایش تقاضای زنان برای تحصیلات عالی که میتواند مقدمهای برای ارتقا و موفقیتهای بعدی محسوب شود، سایر پیشرفتهای زنان با موفقیتهای تحصیلی آنان متناسب نبوده است. بدین معنا که به لحاظ کیفی و به ویژه در زمینه شغلی و موفقیتهای اجتماعی، به عنوان یکی از مظاهر مهم موفقیت در جهان امـروز، فعالیـتهـای زنـان فقـط بـه دو حـوزه آمـوزش و بهداشت محدود بوده و بخشهای دیگر نه تنها رشد درخور ملاحظهای نداشـته، بلکـه در برخـی دورهها نیز کاهش یافته است.
بر این اساس، «عفت برنا و همکارانش» در پژوهشی با عنوان «درک زنان از موانع و تسهیلکنندههای موفقیت» به برخی از این موانع و محدودیتها در قالب پژوهشی کیفی با روش نظریه «داده بنیاد» توجه کرده و به اهم آنها در مطالعه خود پرداختهاند که از جمله آنها جامعهپذیری تک بعدی و محدودسازی بیرونی، محدودیت چشم انداز شغلی، نبود حمایت مالی و خانوادگی، کمبود آموزشهای مهارت محور و فشار نقش خانهداری است که در ادامه به آنها اشاره میشود.
جامعهپذیری تک بعدی و محدودسازی بیرونی
جامعهپذیری تکبعدی به این موضوع اشاره دارد که چگونگی تعریف زنان از موفقیـت به طور عمومی از سوی والدین به صورت محدود و با تأکید بر موفقیت تحصیلی تعیین میشود. بهعـلاوه، کنتـرل شدید تعاملات اجتماعی فرزندان دختر، که از سوی خانواده در دور نوجـوانی و جـوانی صـورت میگیرد، از یک سو مانع رشد هوش اجتماعی و مهارتهای ارتباطی دختران میشـود و از سـوی دیگر از شناخت علایق و استعدادهای آنان جلوگیری میکنـد.
«کنتـرل شـدید و محدودسـازی تعاملات بیرونی» و «تصمیمگیریهای والدین برای فرزندان دختر» به منزله دو عامل درهم تنیده سبب میشود آنان هرگز مجالی برای اندیشیدن به علایـق، ظرفیـتهـا و توانمنـدیهـای خـود نیابند و از قوتها و ضعفهای خـود آگـاه نشـوند.
جامعهپذیری تک بعدی و محدودسازی بیرونی
جامعهپذیری تکبعدی به این موضوع اشاره دارد که چگونگی تعریف زنان از موفقیـت به طور عمومی از سوی والدین به صورت محدود و با تأکید بر موفقیت تحصیلی تعیین میشود. بهعـلاوه، کنتـرل شدید تعاملات اجتماعی فرزندان دختر، که از سوی خانواده در دور نوجـوانی و جـوانی صـورت میگیرد، از یک سو مانع رشد هوش اجتماعی و مهارتهای ارتباطی دختران میشـود و از سـوی دیگر از شناخت علایق و استعدادهای آنان جلوگیری میکنـد.
«کنتـرل شـدید و محدودسـازی تعاملات بیرونی» و «تصمیمگیریهای والدین برای فرزندان دختر» به منزله دو عامل درهم تنیده سبب میشود آنان هرگز مجالی برای اندیشیدن به علایـق، ظرفیـتهـا و توانمنـدیهـای خـود نیابند و از قوتها و ضعفهای خـود آگـاه نشـوند.
نبود حمایتهای مالی و خانوادگی
یکی دیگر از موانع بزرگ پیشرفت زنان در مسـیر تحقـق اهـداف شـغلی خـود نبـود حمایت مالی و بهرهمندی از امکانات مالی به ویژه از سوی خانواده است. در چنین وضعیتی، تنها راه کسب درآمد برای زنان، کار کردن برای کارفرمایان و صاحبان سرمایه در بخش خصوصی یـا مؤسسات و سازمانهای دولتـی اسـت کـه مـیتوانـد بسـیاری از بـی عـدالتیهـا، تبعـیضهـا و سوءاستفادهها را در پی داشته باشد و تعداد بیشماری از زنان را به خانهنشینی تشویق کند.
کمبود آموزشهای مهارت محور
ضعف نظام آموزش در یادگیریهای عملی و مهارتی به منزله یکی از موانع مهـم پیشـرفت زنـان است. به منظور بهره بردن از یک زندگی همـراه بـا سـلامت جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی، در وهله اول، آموزش و پـرورش وظیفـه دارد مهـارتهـای زندگی و سطحی از مهارتهای فنی را به دانش آموزان، اعـم از دختـر و پسـر، بـه طـور یکسـان، آموزش دهد و در وهله دوم، آموزش عالی ایـن قابلیـت را باید داشـته باشـد تـا افـرادی توانمنـد در سطوح بالای علمی تخصصی تربیت کند. از آنجا که تنها گزینهای که از سوی جامعه و به ویـژه خانوادهها برای پیشرفت زنان در نظر گرفته شده تحصیلات تا حد امکان بالاتر است، ضعفهـای موجود در نظام آموزش و آموزش عالی در زمینه یـاددهی مهـارتهـای زنـدگی و مهـارتهـای شغلی بر آینده و سرنوشت زنان بـیش از مـردان تـاثیرات منفـی داشـته اسـت.
نتیجه اینکه این آموزشهای نظری و دانشگاهی، بدون ارائه مهارتهای فنی و تخصصی، زنـان را مجبور میکند به امید کسب موقعیت اجتماعی و شغلی بـه بـالاترین سـطح تحصـیلات ممکـن بیندیشند. در حالی است که برخلاف بسیاری از جوامع نه تنهـا تحصـیلات قـدرتی را بـرای زنان به همراه نمیآورد، بلکه آنچنان کـه در مقدمـه ذکـر شـد، آمارهـا نشـان مـیدهـد زنـان تحصیلکرده تر در شغلیابی با مشکلات بیشتری روبهرو میشوند.
فشار نقش خانهداری
حجم سنگین مسئولیتهای خانوادگی به منزله یکـی از موانع بزرگ پیش روی زنان برای دستیابی به موفقیت و تحقق اهداف شخصی و شغلی عمل میکند. در بسیاری از خانوادهها، حتی با وجود تمایل همسران به اشتغال زنان و با سـاعات کـار برابر و شغل یکسان، مسئولیتهای مربوط به خانه و خانواده همچنان بر دوش زنان بـاقی مانـده است و در نتیجه فشار و نگرانی حاصل از ایفای نقشهای مادری، همسر و مسئولیتهای خانوادگی موجـب کاهش اعتمادبه نفـس و بـه ویـژه بـیعلاقگـی بـه پـذیرش موقعیـتهـای اجتمـاعی مـیشـود.
جمعبندی
در مجموع، میتوان گفت مشکلاتی مانند انباشتگی وظایف خانهداری، تبعیض و تعصبهای خانواده به فرزند دختر و محدودکردن آنان به گزینههای خاص جهت موفق شدن که در خانواده وجود دارد، نه تنها موجب میشود زنان در زندگی شخصی و اجتماعی خـود را موفـق ارزیابی نکنند، بلکه عاملی برای ایجاد مشکلات دیگر برای آنان در جامعه میشود.
در چنین موقعیتی، زنان خواسته یا ناخواسته و بدون اینکه چشمانداز روشن و مشخصی از آینده خود داشته باشند، فقط به تحصیل دل میبندنـد و در صـورت امکـان بـالاترین سـطح تحصیلات دانشگاهی را نشانه میگیرند و برای رسیدن به آن تلاش میکنند تا از طریق آن بتوانند به شغل مطلوب دست یابند حال آنکه دانش صرف نیز چندان نمیتواند خواستههای آنها را به لحاظ شغلی تامین نماید.
با این حال نظر بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که با وجود انواع موانع و چالشهای پیش روی زنان در دستیابی به موفقیت، امکانات بهرهمندی از فضای مجازی حاصل پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی در سالهای اخیر فرصتهای متنـوعی را برای موفقیت زنان فراهم کرده است.
ظهور انواع مشاغل خانگی برای زنان به برکت برخـورداری از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نقطه عطفـی در مسـیر موفقیت زنان در دنیای امروز محسوب میشود؛ به طوریکه زنان نه تنها در محدوده محل زندگی خود، بلکه در گستره ملی و حتی بین المللی به ارائه کالاها و خدمات خود میپردازند.
زنان از نیروهای مهم تغییر در جهان معاصرند، به طوریکه موفقیت و شکستشان بسیاری از ابعاد زندگی خود، خانواده و جوامع معاصر را تحت تاثیر قرار میدهد. در دهههای اخیر در ایران، با وجود تغییر نقشهای سنتی و به تبع آن افزایش تقاضای زنان برای تحصیلات عالی که میتواند مقدمهای برای ارتقا و موفقیتهای بعدی محسوب شود، سایر پیشرفتهای زنان با موفقیتهای تحصیلی آنان متناسب نبوده است. بدین معنا که به لحاظ کیفی و به ویژه در زمینه شغلی و موفقیتهای اجتماعی، به عنوان یکی از مظاهر مهم موفقیت در جهان امـروز، فعالیـتهـای زنـان فقـط بـه دو حـوزه آمـوزش و بهداشت محدود بوده و بخشهای دیگر نه تنها رشد درخور ملاحظهای نداشـته، بلکـه در برخـی دورهها نیز کاهش یافته است.
بر این اساس، «عفت برنا و همکارانش» در پژوهشی با عنوان «درک زنان از موانع و تسهیلکنندههای موفقیت» به برخی از این موانع و محدودیتها در قالب پژوهشی کیفی با روش نظریه «داده بنیاد» توجه کرده و به اهم آنها در مطالعه خود پرداختهاند که از جمله آنها جامعهپذیری تک بعدی و محدودسازی بیرونی، محدودیت چشم انداز شغلی، نبود حمایت مالی و خانوادگی، کمبود آموزشهای مهارت محور و فشار نقش خانهداری است که در ادامه به آنها اشاره میشود.
جامعهپذیری تک بعدی و محدودسازی بیرونی
جامعهپذیری تکبعدی به این موضوع اشاره دارد که چگونگی تعریف زنان از موفقیـت به طور عمومی از سوی والدین به صورت محدود و با تأکید بر موفقیت تحصیلی تعیین میشود. بهعـلاوه، کنتـرل شدید تعاملات اجتماعی فرزندان دختر، که از سوی خانواده در دور نوجـوانی و جـوانی صـورت میگیرد، از یک سو مانع رشد هوش اجتماعی و مهارتهای ارتباطی دختران میشـود و از سـوی دیگر از شناخت علایق و استعدادهای آنان جلوگیری میکنـد.
«کنتـرل شـدید و محدودسـازی تعاملات بیرونی» و «تصمیمگیریهای والدین برای فرزندان دختر» به منزله دو عامل درهم تنیده سبب میشود آنان هرگز مجالی برای اندیشیدن به علایـق، ظرفیـتهـا و توانمنـدیهـای خـود نیابند و از قوتها و ضعفهای خـود آگـاه نشـوند.
جامعهپذیری تک بعدی و محدودسازی بیرونی
جامعهپذیری تکبعدی به این موضوع اشاره دارد که چگونگی تعریف زنان از موفقیـت به طور عمومی از سوی والدین به صورت محدود و با تأکید بر موفقیت تحصیلی تعیین میشود. بهعـلاوه، کنتـرل شدید تعاملات اجتماعی فرزندان دختر، که از سوی خانواده در دور نوجـوانی و جـوانی صـورت میگیرد، از یک سو مانع رشد هوش اجتماعی و مهارتهای ارتباطی دختران میشـود و از سـوی دیگر از شناخت علایق و استعدادهای آنان جلوگیری میکنـد.
«کنتـرل شـدید و محدودسـازی تعاملات بیرونی» و «تصمیمگیریهای والدین برای فرزندان دختر» به منزله دو عامل درهم تنیده سبب میشود آنان هرگز مجالی برای اندیشیدن به علایـق، ظرفیـتهـا و توانمنـدیهـای خـود نیابند و از قوتها و ضعفهای خـود آگـاه نشـوند.
نبود حمایتهای مالی و خانوادگی
یکی دیگر از موانع بزرگ پیشرفت زنان در مسـیر تحقـق اهـداف شـغلی خـود نبـود حمایت مالی و بهرهمندی از امکانات مالی به ویژه از سوی خانواده است. در چنین وضعیتی، تنها راه کسب درآمد برای زنان، کار کردن برای کارفرمایان و صاحبان سرمایه در بخش خصوصی یـا مؤسسات و سازمانهای دولتـی اسـت کـه مـیتوانـد بسـیاری از بـی عـدالتیهـا، تبعـیضهـا و سوءاستفادهها را در پی داشته باشد و تعداد بیشماری از زنان را به خانهنشینی تشویق کند.
کمبود آموزشهای مهارت محور
ضعف نظام آموزش در یادگیریهای عملی و مهارتی به منزله یکی از موانع مهـم پیشـرفت زنـان است. به منظور بهره بردن از یک زندگی همـراه بـا سـلامت جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی، در وهله اول، آموزش و پـرورش وظیفـه دارد مهـارتهـای زندگی و سطحی از مهارتهای فنی را به دانش آموزان، اعـم از دختـر و پسـر، بـه طـور یکسـان، آموزش دهد و در وهله دوم، آموزش عالی ایـن قابلیـت را باید داشـته باشـد تـا افـرادی توانمنـد در سطوح بالای علمی تخصصی تربیت کند. از آنجا که تنها گزینهای که از سوی جامعه و به ویـژه خانوادهها برای پیشرفت زنان در نظر گرفته شده تحصیلات تا حد امکان بالاتر است، ضعفهـای موجود در نظام آموزش و آموزش عالی در زمینه یـاددهی مهـارتهـای زنـدگی و مهـارتهـای شغلی بر آینده و سرنوشت زنان بـیش از مـردان تـاثیرات منفـی داشـته اسـت.
نتیجه اینکه این آموزشهای نظری و دانشگاهی، بدون ارائه مهارتهای فنی و تخصصی، زنـان را مجبور میکند به امید کسب موقعیت اجتماعی و شغلی بـه بـالاترین سـطح تحصـیلات ممکـن بیندیشند. در حالی است که برخلاف بسیاری از جوامع نه تنهـا تحصـیلات قـدرتی را بـرای زنان به همراه نمیآورد، بلکه آنچنان کـه در مقدمـه ذکـر شـد، آمارهـا نشـان مـیدهـد زنـان تحصیلکرده تر در شغلیابی با مشکلات بیشتری روبهرو میشوند.
فشار نقش خانهداری
حجم سنگین مسئولیتهای خانوادگی به منزله یکـی از موانع بزرگ پیش روی زنان برای دستیابی به موفقیت و تحقق اهداف شخصی و شغلی عمل میکند. در بسیاری از خانوادهها، حتی با وجود تمایل همسران به اشتغال زنان و با سـاعات کـار برابر و شغل یکسان، مسئولیتهای مربوط به خانه و خانواده همچنان بر دوش زنان بـاقی مانـده است و در نتیجه فشار و نگرانی حاصل از ایفای نقشهای مادری، همسر و مسئولیتهای خانوادگی موجـب کاهش اعتمادبه نفـس و بـه ویـژه بـیعلاقگـی بـه پـذیرش موقعیـتهـای اجتمـاعی مـیشـود.
جمعبندی
در مجموع، میتوان گفت مشکلاتی مانند انباشتگی وظایف خانهداری، تبعیض و تعصبهای خانواده به فرزند دختر و محدودکردن آنان به گزینههای خاص جهت موفق شدن که در خانواده وجود دارد، نه تنها موجب میشود زنان در زندگی شخصی و اجتماعی خـود را موفـق ارزیابی نکنند، بلکه عاملی برای ایجاد مشکلات دیگر برای آنان در جامعه میشود.
در چنین موقعیتی، زنان خواسته یا ناخواسته و بدون اینکه چشمانداز روشن و مشخصی از آینده خود داشته باشند، فقط به تحصیل دل میبندنـد و در صـورت امکـان بـالاترین سـطح تحصیلات دانشگاهی را نشانه میگیرند و برای رسیدن به آن تلاش میکنند تا از طریق آن بتوانند به شغل مطلوب دست یابند حال آنکه دانش صرف نیز چندان نمیتواند خواستههای آنها را به لحاظ شغلی تامین نماید.
با این حال نظر بسیاری از کارشناسان بر این باور هستند که با وجود انواع موانع و چالشهای پیش روی زنان در دستیابی به موفقیت، امکانات بهرهمندی از فضای مجازی حاصل پیشرفت تکنولوژیهای ارتباطی در سالهای اخیر فرصتهای متنـوعی را برای موفقیت زنان فراهم کرده است.
ظهور انواع مشاغل خانگی برای زنان به برکت برخـورداری از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نقطه عطفـی در مسـیر موفقیت زنان در دنیای امروز محسوب میشود؛ به طوریکه زنان نه تنها در محدوده محل زندگی خود، بلکه در گستره ملی و حتی بین المللی به ارائه کالاها و خدمات خود میپردازند.