کیمیاگری در مدارس فوتبال/ آرزوهایی که در زمین خاکی سبز می‌شوند


کیمیاگری در مدارس فوتبال/ آرزوهایی که در زمین خاکی سبز می‌شوند

اردبیل - زمانی که در و دیوار شهر جولانگاه تبلیغات رنگارنگ و شعارهای دهن پرکن مدارس فوتبال می‌شود، این سؤال پیش می‌آید که خروجی چنین مدارسی به کجا ختم شده و در دل آن چه اتفاقاتی رقم می‌خورد.

خبرگزاری مهر -گروه استان‌ها؛ حامد مصطفائی آگاه: با گرم‌تر شدن هوا بازار کاسبی از عشق کودکان داغ‌تر از همیشه می‌شود. زنگ مدارس فوتبال که به صدا در می‌آید شمار زیادی از عاشقان کم سن و سال فوتبال را با لبخندهای کم جانی می‌بینیم که شاید هدف داشته باشند ولی برنامه نه. کودکانی که معصومیت از چهره شأن می‌بارد رویاهایشان را با قِل خوردن توپ فوتبال در زمین‌های خاکی می‌بافند تا در همین زمین‌های خاکی آرزوهایشان سبز شده و فقر بیش از این بر صورتشان چنگ نزند.

برای جثه‌های نحیفی که حتی روی آسفالت داغ خوش رقصی و جادو با توپ گرد را بلدند، فوتبال زیباترین بهانه برای نفس کشیدن است و دل کندن از این رشته سخت‌تر از کوه کندن.

دنبال توپ دویدن برای پسربچه‌های شیفته فوتبال حسی شبیه به پرواز می‌دهد و همین بهانه کافی است تا شکستن قلک‌هایشان برای تأمین وسایل ورزشی را بر خرید خوراکی‌های رنگارنگ و کیف و مداد و دفترهای خوشرنگ ارجح بدانند.

برخی از این کودکان تاوان فقر خانواده خود را نیز به دوش می‌کشند. آنها برای اینکه شلاق زندگی، تن رنجور و ضعیفشان را زخم نکرده و مرهمی بر رنج نداری والدینشان بگذارند مجبور به کار کردن می‌شوند. برای این گروه فاصله گرفتن از فوتبال به معنای پیاده شدن از اسب آرزوهاست. پا گذاشتن روی میل و علاقه قلبی هر چند سخت و زجرآور است اما گاهی مقابل تقدیر راهی جز کرنش و تسلیم نیست.

پناه بردن کودکان به مدارس فوتبال نیز گاه برای درامان ماندن از این فاصله ناخواسته است ولی صد افسوس که در این مدارس بازار و شرایط آشفته‌ای حاکم است. زمانی که در و دیوار شهر جولانگاه تبلیغات رنگارنگ و شعارهای دهن پرکن مدارس فوتبال می‌شود این سوال پیش می‌آید که خروجی چنین مدارسی به کجا ختم می‌شود؟ هر سال از دل مدارس فوتبال چند فوق ستاره به سطح اول ورزش کشور معرفی می‌شود؟ و در این اماکن تا چه اندازه آموزش‌های اصولی و امکانات سخت افزاری مناسب حاکم است؟

مدارس فوتبال و امیدهایی که نباید ناامید شوند

همزمان با تمرین کودکان در یکی از مدارس فوتبال توجهم به سمت مادری دلسوز جلب می‌شود. حتی برای ثانیه‌ای چشم از فرزندش بر نمی‌داشت و با هر تشویق مربی، قطره امید بر گونه‌هایش می‌غلتید. این مادر که صدای تشویق و مراقب باش‌هایش فضای تمرین را پر کرده می‌گوید: پسر ۱۲ ساله او با فوتبال روزش را به شب رسانده و عشق، آینده و هدف خود را تنها در ورزش یافته است. این مادر معتقد است مدارس فوتبال، خانه امید آنها برای چهره شدن فرزندشان است. همچنین به تنها پسرش علیرضا ایمان دارد که بتواند اسم و رسمی برای خود به پا کرده و راهی در این ورزش باز کند.

با این وجود تردید از اینکه امکانات اردبیل جوابگوی رشد حرفه‌ای فرزندش نباشد مثل خوره به جانش افتاده بود. چشمانش با امید به آینده برق می‌زد و نمی‌توانست لرزش دستان خود از استرس و هیجان را پنهان کند. مادر علیرضا حرف‌هایش بیشتر بوی درد دل می‌دهد. همسرش مخالف مهاجرت به تهران برای پیگیری تمرینات فرزندش است و از سویی دیگر دل جدا شدن از جگر گوشه خود و راهی کردنش به شهر دیگر را ندارد تا در دو راهی بزرگی گرفتار شود. او در فضای مجازی فیلم‌هایی از مدارس فوتبال دیگر شهرها را دیده و متوجه فاصله زیاد امکانات و زیرساخت‌های اردبیل با استانداردهای جهانی است. به این دلیل بیم آن را دارد که حضور در مدارس فوتبال به فرصت‌سوزی منجر شده و عایدی آنها از این تلاش صرفاً به سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت محدود شود.

غم نان جای ورزش را گرفته است

پای صحبت یکی دیگر از والدینی که از زمین و زمان گلایه دارد؛ می‌نشینم. پدری ۵۰ ساله با چهره‌ای شکسته و قامتی خم گشته که باغ سبز آرزوهایش را خزان شده می‌پندارد، وقتی با او دست می‌دهم شرمسار دست‌های پینه بسته‌اش که شاید با آن‌ها می‌خواست آینده فرزندانش را بسازد می‌شوم. پیش‌تر از هر حرفی شرط ادامه گفتگو را نبردن اسمی از او در گزارش تعیین می‌کند. او که اصرارهای پسرش را عامل ثبت نام فرزندش در مدرسه فوتبال می‌داند، می‌گوید: در هنگام ثبت نام در این مدارس، هیچ گونه تحقیقی انجام نداده و بی‌تفاوت نسبت به کیفیت محیط آموزشی، تنها به شهریه پایین آن توجه داشته است.

این پدر هزینه ورزش را در چنین شرایط اقتصادی سرسام آور دانسته و افزود: وقتی دخل و خرجم با هم همخوانی ندارد و غم نان و دغدغه فردا دارم، صحبت از فوتبال برایم چیزی شبیه شوخی است. چگونه می‌توانم از آینده صحبت کنم وقتی از هر جهت در منگنه قرار گرفته و نای ایستادن ندارم.

به گفته وی در حالی که کمر مردم زیر بار تورم و گرانی شکسته، گفتار درمانی‌ها برایشان آب و نان نخواهد شد و رفته رفته فوتبال نیز در حال تبدیل شدن به ورزش مرفهان بی درد جامعه است.

کیمیاگری در مدارس فوتبال/ آرزوهایی که در زمین خاکی سبز می‌شوند

مشکل این پدر شاید برای مربیان فعال در محیط‌های ورزشی چیزی غریب و تازه نباشد. کودکان چنین خانواده‌هایی که شمارشان اندک نیست باید زیر چتر حمایت قرار بگیرند تا بچه‌های معصوم قربانی جبر فقر نشده و از فرصت برابر با دیگر همسالان خود برخوردار شوند. شناسایی خانواده‌های نیازمند و گرفتن پر و بال کودکان دارای استعداد یک ضرورت است تا مسائل مالی خللی در پیگیری تمرینات این افراد ایجاد نکند.

همچنین والدین به مشاوره و توجیه کافی در خصوص اهداف ورزش و چرایی سرمایه گذاری در این حوزه نیاز دارند. امروزه فوتبال نوین تبدیل به یک علم شده و همسو با اجرای برنامه‌های تمرینی، باید خانواده‌ها نیز از نظر ذهنی بستر آرامی برای رشد فرزندانشان فراهم کنند. کاشتن لبخند در چهره این کودکان به همراه شدن خانواده‌ها وابسته است تا جای زخم‌هایشان جوانه‌ای سبزه زده و دل‌هایشان با گوهر امید سیراب شود.

تجربه‌هایی که عصای دست بازیکنان می‌شود

به سراغ شهرام نوعی مربی پایه فوتبال اردبیل می‌روم. چشمان نگرانی دارد و نصف بیشتر حواسش به بچه‌هایی است که اکنون موعد تمرینشان فرا رسیده؛ دوست ندارد هیچ یک از توصیه‌هایش توسط شاگردان زیر پا گذاشته شود. او می‌گوید: اگر به دنبال شناخت استعداد از دل مدارس فوتبال هستیم بایستی برگزاری کیفی مسابقات در رده‌های سنی پایه را در اولویت قرار دهیم. بازیکنان نونهال و نوجوان در صورت قرار گرفتن در کوران مسابقات پخته‌تر شده و تجربه اندوزی می‌کنند تا روزگاری همین تجارب عصای دستشان شود.

نوعی تأکید کرد: چنانچه مسابقات انگشت شماری برای بازیکنان برنامه ریزی شود در عمل نمی‌توان نسل قدرتمند فوتبالی پرورش داد. متولیان امر بایستی بازنگری در برنامه ریزی مسابقات مدارس فوتبال داشته باشند تا تیم‌ها تنها با یک یا دو شکست از دور مسابقات کنار گذاشته نشوند.

نوعی می‌گوید: در طول سال تعدادی از بازیکنان دارای استعداد اردبیلی مورد توجه تیم‌های مطرح پایتخت قرار می‌گیرند. این باشگاه‌ها بعد از ارائه درخواست خود فقط تعهد ارائه خوابگاه و امکانات تمرینی را به ورزشکار می‌دهند که این دو به تنهایی برای مجاب کردن خانواده‌ها کافی نیست تا اغلب والدین به دلیل شرایط مالی و عاطفی با ادامه فوتبال حرفه‌ای فرزندشان در شهری دیگر موافقت نکنند.

راه اندازی آکادمی فوتبال برای رسیدن به استانداردهای جهانی

برای حرکت به سمت استانداردهای جهانی نیازمند راه اندازی آکادمی فوتبال هستیم. معدود استعدادهایی که از فوتبال اردبیل در سطح ملی معرفی می‌شود نباید تنها به دلیل ویژگی مادرزادی یا مسائلی همچون اتفاق و شانس سر از باشگاه‌های حرفه‌ای در بیاورند.

برای این منظور شهروز شیرین از مربیان فعال فوتبال پایه در اردبیل تاکید ویژه‌ای برای راه اندازی آکادمی فوتبال دارد. چرا که تلفیق علم با ورزش می‌تواند به خروجی بسیار مثبت و سازنده‌ای ختم شود. کاری که در کشورهای صاحب سبک فوتبال اروپا و جهان به آن توجه شده و آکادمی‌های فوتبال به صورت جدی حمایت می‌شوند. نتیجه آن نیز در معرفی ستارگان بزرگ که در عرصه ملی خود را نشان می‌دهند مشخص است.

وی همچنین پیشنهاد می‌دهد رقابت‌های فوتبال در سنین پایه از اواسط زمستان شروع شده و در فصل تابستان نیز به اتمام برسند تا بازیکنان بیش از ۶ ماه درگیر مسابقات شده و در چالش قرار بگیرند. چرا که چنین آزمون‌های سختی می‌تواند خاک را هم تبدیل به کیمیا کند.

کیمیاگری در مدارس فوتبال/ آرزوهایی که در زمین خاکی سبز می‌شوند

چالش فوتبال پایه و مضیغه زیرساخت‌ها

زیرساخت‌ها اساس توسعه هستند و فوتبال پایه اردبیل نیز از این حیث در چالش است. کم بودن سرانه فضای ورزشی و بالا بودن هزینه تأمین امکانات تمرین منجر به پذیرش زیاد ورزشکاران در مدارس فوتبال می‌شود که به این موضوع می‌توان شهریه بالای برخی باشگاه‌ها را نیز اضافه کرد.

شهروز شیرین تأکید دارد: فرم استاندارد حضور بازیکنان در زمین‌های تمرینی مدارس فوتبال بین ۱۲ تا ۱۶ نفر است تا آموزش و کنترل ورزشکاران به طرز ایده‌آل انجام پذیرد. ولی این قاعده به دلیل ناکافی بودن زیرساخت‌ها و هزینه بالای تمرینات زیر پا گذاشته می‌شود.

به گفته وی تنها ورزشگاهی که کارایی مفید برای برگزاری تمرین و مسابقات فوتبال در شهرستان اردبیل را دارد، ورزشگاه تختی است که به تنهایی نمی‌تواند جوابگوی حجم گسترده برنامه‌ها باشد. تمامی متولیان فوتبال از جمله هیئت فوتبال و اداره ورزش و جوانان نیز بایستی در برنامه‌ریزی‌های ورزشی خود همسو با یکدیگر عمل کنند چرا که دود هر گونه اختلاف به چشم ورزشکاران خواهد رفت.

خانواده‌ها ورزش را هزینه می‌دانند

برخی خانواده‌ها ورزش را هزینه دانسته و معتقدند مدارس فوتبال نمی‌تواند هیچ خروجی داشته باشد. همچنین بخش دیگری از والدین نیز فقط به دنبال رفع فقر حرکتی فرزندان خود هستند. تا زمانی که چنین نگرش‌هایی حاکم باشد تغییر رویه سخت خواهد بود.

شهروز شیرین در این خصوص می‌گوید: برخی از مربیان متعهد فوتبال از جیب خود هزینه می‌کنند تا به خانواده بازیکنان مستعد ثابت کنند فرزندشان می‌تواند تبدیل به ستاره شود. همه این کارها نیز فقط به این دلیل است که والدین مانع حضور فرزند خود در برنامه‌های تمرینی نشده و باعث پر پر شدن استعدادهای آنان نشوند.

عشق لازمه فعالیت مربیانی است که الفبای ورزش را برای کودکان مشق می‌کنند. در این عرصه اگر سایه تأمین منافع بر اصل ستاره‌سازی افتاده و کرکره مدارس فوتبال صرفاً برای درآمدزایی بالا برده شود؛ خروجی مدارس فوتبال به صفر خواهد رسید. همچنین برای همراه شدن با سمفونی زیبا و پر راز و رمز فوتبال که می‌تواند قلب‌ها را به هم نزدیک کند؛ حمایت عملی خانواده‌ها مورد نیاز است.

فوتبال برای برخی شاید دویدن ۱۱ نفر به دنبال یک توپ باشد اما در اصل بهانه‌ای برای فراموشی طعم گَس فقر و شستن گَرد غم پاشیده شده بر چهره زندگی است. کودکان در مدارس فوتبال توقعی جز حمایت اصولی ندارند تا رسیدن به آرزوهایشان به درازا نکشیده و فقط در ایستگاه موفقیت توقف کنند.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

قتل خونین همسر با دستور زن خیانتکار+گفتگو با متهم