نگاهی بر اقتضائات حکمرانی سایبری و نیاز این عرصه به نگرش متعالی و آیندهنگرانه
کیانخواه گفت: جنس حکمرانی، سایبری شده و اقتضائات سایبری دارد. به عبارت دیگر مدل اداره کشور سایبری شده و تغییر کرده است. باید نگاهی به اقتضائات حکمرانی سایبری و نیاز آن به نگرش متعالی و آیندهنگرانه داشته باشیم.
به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: نشست «ارزشیابی لایحه برنامه هفتم از منظر حکمرانی سایبری» به میزبانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد. در ادامه گزیدهای از این نشست را می خوانید:
بر پایه این گزارش: دکتر «احسان کیانخواه» طی سخنانی با بیان اینکه اساسا برنامه توسعه برای تحقق امر مشخصی و یا اهداف متمایزی طراحی میشود، اظهار کرد: قرار است شاکلهای متمایزی برای کشور محقق شود. قبل از انقلاب تجربهای شش دوره برنامهی توسعه از سال 1328 تا 1356 وجود داشته است و از شروع دولت آقای هاشمی رفسنجانی (دوران سازندگی)، تاکنون 6 برنامه توسعه تدوین و اجرا شده است. برنامههای توسعه کشور عجین شده با چشمانداز ۱۴۰۴ پیش میرفت، اما به مرور بهنظر میرسد برنامه توسعه از جایگاه اصلی خود خارج شده و قرار نیست محقق کننده بخشی از کلان هدف کشور باشد و بودجهریزی کشور را جهت بدهد.
رییس مرکز مطالعات فضای مجازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: برنامهها با تاخیر نوشته میشود و بین برنامهها فاصله میافتد و عملاً برنامه در بودجهریزی موثر نیست و ارتباط جدی وجود ندارد. یکی از نمایندگان مجلس گفته است، حدود سی درصد از برنامه ششم توسعه محقق شده که بهنظر خیلی خوشبینانه است. بهعبارت دیگر مدل اداره کشور با برنامههای توسعه پیش نمیرود و سطح برنامهیریزی مقطعی و اقتضایی است. در دهه گذشته تاکید بر بودجهریزی عملیاتی بود، یعنی برنامهمحور شدن و تخصیص بودجه، مبتنی بر دستیابی به شاخصهایی از تحقق برنامه؛ اما اثرات حقیقی این روش نیز دیده نشده است. شاید مشکلی در دانش برنامهریزی و مدیریت برنامه و کنترل برنامه وجود دارد. در هر صورت این مشکلی جدی برنامهمحوری است که باید فکر چاره کرد.
وی ادامه داد: عجیننشدن برنامه با بودجهریزی یعنی هم منجر به محققنشدن برنامهها میشود و هم دستگاهها بیضابطه بودجه را مصرف میکنند. سوال اینجاست که پس از شش دوره برنامه توسعه چه اهدافی دنبال و چه تصویری محقق شده است. باید نهاد مشخصی در کشور به امر برنامهریزی و کنترل برنامه بپردازد و توازن در برنامه و توجه به آمایش سرزمینی و طراحی گامهایی برای تحقق افق مشخص، هدف کلیدی برنامهنویسیهاست. این شاید به نداشتن نظریه مشخصی در برنامهریزی برگردد و اینکه هنوز شاکلهی سازمان برنامه نسبت به قبل از انقلاب تغییر نکرده است.
این پژوهشگر گفت: موضوع جلسه «ارزشیابی لایحه برنامه هفتم از منظر حکمرانی سایبری» است؛ حکمرانی که شیوه اداره کشور مبتنی بر اقتضائات خاصی است، اولین حلقه برای اداره کشور نیست. قبل از حکمرانی اهداف قرار دارد، اهداف تابع سیاستهاست و سیاستهای از نظریهی مبنایی آن عرصه و نحوهی داخله حاکمیت در آن موضوع تبعیت میکند. این ترتّب و سیر نزول از نظریه تا حکمرانی همراستایی حکمرانی با کلان اهداف و انگیزهها را تضمین میکند. وقتی از حکمرانی سایبری صحبت میشود نیاز به تبیین دو مسئله است. اول اینکه حکمرانی سایبر با حکمرانی سایبری متفاوت است. وقتی فضایی را تصور کنیم که فناورانه ساخته شده و امتداد اجتماعی دارد، که بعضا به آن فضای مجازی یا فضای سایبر اطلاق میشود، نیازمند روشی برای مدیریت، مقررهگذاری و سیاستگذاری و اجرا و کنترل است. این حکمرانی سایبر یا حکمرانی فضای مجازی است. اما در یک نگرش متعالی و آیندهنگرانه حکمرانی، سایبری میشود و شده است. یعنی جنس حکمرانی، سایبری شده و اقتضائات سایبری دارد. به عبارت دیگر مدل اداره کشور سایبری شده و تغییر کرده است، مخصوصا وقتی در افق پنجساله نگریسته شود.
کیانخواه با بیان اینکه گسترش هوش مصنوعی و بهویژه هوش مصنوعی مولد، نیازمند برنامهی منسجی برای همگرایی و همافزایی همهی ظرفیتها است،تصریح کرد: اینکه مقام معظم رهبری در 14 خرداد امسال یا پیشتر در جلسه شورای عالی فضای مجازی سال ۹۵ فرمودند مدل حکمرانی در حال تغییر است و هوش مصنوعی، کوانتوم و اینترنت ابزار ادارهی کشور را تغییر داده و تغییر میدهد لزوم برداشتن گامهایی استوارتر در برنامهریزی را میطلبد؛ بهنظر میرسد دولت و برنامهریزان این سند باید پنج سال آینده را ببینند و عملاً مسیر تحقق تحولات آینده را با برنامهها فراهم کنند؛ اما متاسفانه در برنامه هفتم توسعه حکمرانی سایبری کشور پذیرفته نشده است. یعنی برنامه بهصورت کلنگرانه شاکله اداره کشور از اقتصاد و آب و امنیت و حوزه فرهنگ و حوزه سبک زندگی و همهی مقولهها را بهصورت سایبری نپذیرفته است. مفهوم قدرت سایبری به رسمیت شناخته نشده و اساسا درست فهم نشده است. این چالش جدی برنامه است. یعنی برنامه نسبت به تحولات آینده که ملموس است واکنش و فیگور (figure) منسجم ندارد. برنامه تحول دیجیتال را بهصورت بخشی دیده است، وزارت ارشاد، وزارت بهداشت، وزارت علوم و وزارتخانههای مختلف هر کدام بهصورت مجزا به دیجیتالیشدن توجه کردهاند، در حالیکه وقتی از آینده و حکمرانی نوین حرف زده میشود؛ یعنی نیازمند انسجام در مدل تحولی کشور است. بازسازی ساختارهای کشور مبتنی بر نظریهای فناورانه که براساس اقتضائات ایران اسلامی شکل یافته است شکل دهندهی نقشهی راه این تحول خواهد بود.
وی گفت: نکته دوم بحث، حضور جریان استارتاپی است. استارتاپی رویکردی تهاجمی و خلاقانه در حل مسائل است و میتوانند فارغ از دغدغههای بیمورد بخشی برای چالشها و مسائل راهکارها نوآورانه ارائه کنند. استارتاپها از رویکردهای عمدتا B2C و B2B درحال شیفت به سمت B2G و حل مسائل حاکمیت هستند. برای حل این دست مسائل حاکمیت نیازمند سازوکارهایی و برای حضور فرصتساز و کاهش آسیبپذیریها است. جمعبندی این بخش اینکه ساختار برنامه خیلی آیندهنگرانه و تحولی نیست.
همچنین در ادامه دکتر «عباس آسوشه» در ابتدای بحث اظهار کرد: وقتی میخواستم برای این جلسه آماده شوم، غیر از مباحث نظری که درست، ضروری و اساسی است و عدم توجه به آن موجب عدم موفقیت جدی برنامه خواهد شد، بهنظرم باید برای برنامه موجود که روی میز است کاری انجام داد. تجربه این بیست سی سال اخیر به ما نشان داده است که هر تاخیری منافعش حتما کمتر از مزایایش است. یادم میآید در یک جلسه شورای عالی فضای مجازی که در سال 1394 در حضور مقام معظم ره بری تشکیل شده بود، آنجا ایشان فرمودند که اگر نجنبیم و تکان نخوریم، حتی ترافیک توی خیابانهای ما را هم آنها کنترل و برنامهریزی میکنند. بنابراین عقب افتادن با هر بهانه و دلیلی خیلی مفید نخواهد بود.
معاون سابق مرکز ملی فضای مجازی ادامه داد: در ده سال اخیر مصوبات شورای عالی فضای مجازی که توسط رهبر معظم تایید شدهاند در برنامه هفتم بهکارگیری نشده است. بهرغم کمکاریها و عدم توفیق مرکز در انجام وظایف، ولی کارهایی انجام شده و نمیشود بیانصافی کرد و گفت که هیچ اتفاقی نیفتاده، اتفاقهای خوبی هم افتاده است. بنابراین جهت صحبتم را اینگونه ادامه میدهم که با توجه به صحبتهای نظری و بنیادی که آقای دکتر فرمودند که همهی آنها را قبول دارم اما حل این مسائل زمان زیادی لازم دارد و یک برنامهریزی بلندمدت لازم است، اما برای اینکه بشود برنامه را درست کرد و بدون برنامهنویسی دوباره، باید نقاط اساسی را حل کرد. اگر در یک منطقه زلزلهزده وارد شویم، خیلی مساله برای حلکردن هست، اما اولویتبندی جزء مسائل اساسی و حیاتی است. برویم به سمت کارهایی که با منابع موجود سریعتر میشود به نتیجه رسید و نتیجه دادن آن میتواند در رفاه مردم، مسایل فرهنگی ـ اجتماعی مردم، سهولت زندگی و به امنیت و آرامش رسیدن مردم اثر داشته باشد.
وی افزود: حکمرانی فضای مجازی شامل ده ـ دوازده محور است که به شکلی در برنامههای راهبردی فضای مجازی هم به آن اشاره شده است. که شامل بخش اقتصاد، فناوری، مدیریت، فرهنگ و اجتماع، آموزش میشود. وقتی فضای مجازی میگویم منظور همهی اینها نیست. سعی میکنم با ارائه شواهد در بحث نشان بدهم که این نکتهای را که اشاره میکنم واقعا وجود دارد؛ بحث اول اینکه در فضای مجازی چیزی باب شده از سالهای قبل که Readiness یا آمادگی گفته میشود. این آمادگی از وجوه مختلف فنی، زیرساختی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی و اینگونه مباحث است، با نبود این آمادگیها نمیشود انتظار داشت که اهداف بهدست آید. بحث آمادگی را در جایجای برنامه به این ترتیب میبینم که متاسفانه فلان دستگاه لازم است تا فلان سامانه را طی سال اول برنامه، سال دوم برنامه یا تا انتهای برنامه انجام بدهد، فلان دستگاه و فلان دستگاه هم باید زیرساختهای لازم برای این کار را انجام بدهند. منابع انسانی و نیروی انسانی ماهر برای این کار هم فلانجا و فلانجا بیایند ایجاد کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد: بحث بعدی، تعیین اولویت است. در جای جای برنامه یکسری شاخصهای عملکردی گذاشتهاند که کار خوبی است. یکسری سنجههایی گذاشتهاند که قابل اندازهگیری باشند. روش اندازهگیری آنها چیست؟ با این مواجه نشویم که در یک مملکت در یکی از دولتها گفتند که بحث اشتغال حل شده و تکرقمی شده؛ دیدیم که چطور حل شده این همه بیکار، گفتند که ما تعریف را عوض کردیم! هر کسی در هفته یک ساعت هم مشغول است او شاغل است. بنابراین یک دفعه پنج میلیون بیکار تبدیل شد به سیصدهزار! خب بالاخره در هفته یک ساعت کار را انجام میداد و یک پولی در بیاید و یک ارزشی را در زندگی خود ایجاد کند. این شکلی نشود قضیه ما. ما یکسری سنجههایی را گذاشتهایم بدون اینکه مشخص کنیم این سنجهها را چهطور تعیین کنیم و تحت چه شرایطی اندازه میگیریم. اصلا سنجه درست، وضع موجود ما در این سنجه چند است که شما وضع مقصود را نظر به آن تعیین کردید. فردا میخواهیم اندازهگیری کنیم.
این محقق تصریح کرد: از برنامه چهارم ما شبکه ملی اطلاعات داشتیم بهعنوان اینترنت ملی، بعد برنامه پنجم، برنامه ششم و امروز برنامه هفتم هستیم. بهزعم وزیر ارتباطات، شصت درصد جلو رفتهایم. البته در سال 98 گفته شده بود که هشتاد درصد، من عقبگرد نخواهم کرد و اصلا دوست ندارم بحث را سیاسی کنم چراکه آدم سیاسی نیستم. شصت درصد را پذیرفتیم. در این برنامه، شبکه ملی اطلاعات، بند 65 است. گفته شده است که در انتهای برنامه شصت میشود 99درصد. چرا 99 درصد چون میگویند شبکه یک موجود زنده است و مرتب باید رشد کند، مثل انسان. انسان نمیتواند هیچگاه بگوید که من از رشد متوقف شدهام تا زمانی که از این دنیا برود. البته حرف بدی نیست، اما شاید این طور نشان دادن آن منطقی نبود. برنامه را نگاه کنید ببینید در شبکه ملی اطلاعات چیزهایی که ما از جهت برنامه راهبردی روی زمین داریم، یک سند راهبردی فضای مجازی داریم، مصوب شورای عالی است و ابلاغشده توسط رئیسجمهور. در همین برنامهها در جایجای آن اشاره شده که طبق سند راهبردی فضای مجازی. آنجا میگوید که اولویتهای شبکه ملی اطلاعات پیامرسانهای اجتماعی است. قبول است، بهرغم اجباری که به مردم کردیم، و هنوز خیلیها در تلگرام و واتساپ و امثالهم حضور دارند و ما این حضور را نمیبینیم، چون نمیخواهیم ببینیم، خیلیها اجبارا در پیامرسانهای داخلی آمدند، یعنی در پیامرسانهای داخلی ما کار میکنند.
وی افزود: چه درصدی و با چه شرایطی، راجع به آن امروز بحث نمیکنم. من خیلی سادهانگارانه و خیلی خوشبینانه به مسئله نگاه میکنم. همانجا گفته شده که شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای اجتماعی. خوب داریم و جلو میرویم. اما کنار این گفته شده است که، در شبکه ملی اطلاعات چیزی دیگری داریم به نام خدمات مراکز داده. خدماتی که لازم است مراکز داده ما که الان در وزارت ارتباطات بهعنوان مراکز داده قطب روی آن بحث میکنند. روی این هم برنامهریزی کردید؟ خیلی خوب است اما چرا در برنامه نیست؟ چون در آخر این برنامه در بند 117 یا 118 نوشته شده که خارج از برنامه هر اتفاقی، هر موضوعی بخواهد بیاید، یا باید مراحل قانونی مجلس و غیره را طی کند، یعنی برود بالا با برف سال بعد پایین بیاید، یا اینکه محکوم است به توقف. هر چیزی که در برنامه نیامده، راجع به آن حرف نخواهیم زد. مراکز داده و خدمات مراکز داده، مباحث اصلی ما در شبکه ملی اطلاعات است. به قول یکی از دوستان که ایجادکننده یکی از مراکز داده است، مراکز داده ما در اصل موتور تولید محتوا هستند. بهترین محتواها را شما تولید کنید، اگر مراکز داده لازم را نداشته باشید که نگهداری کند و به راحتی در اختیار بگذارد و با سهولت انتشار دهد، نزدیک مشتری باشد، هیچ اتفاقی در آنجا نخواهد افتاد. شما هر چه را هم تولید کنید مانند غذایی است که در آشپزخانه آماده شده و عالی است و اما مسیر لازم برای این که برسانید روی میز سرو ندارید. آدمی که این کار را بکند ندارید و آدمهایی که گرسنهاند و پشت میز نشستهاند، پشت دستگاه و موبایلشان نشستهاند و منتظر این محتوا هستند، به آن دسترسی پیدا نمیکنند.
آسوشه اظهار کرد: بحث بعدی از دستور کار خارجکردن مجموعههای مصوب است؛ مثل شورای عالی فضای مجازی، مثل مرکز ملی فضای مجازی. در اقتصاد رقومی که ماده 66 در بند اول باز کرده است، گفته شده که وزارت ارتباطات، سند ملی هوش مصنوعی را ایجاد میکند در شش ماه اول و به هیئت وزیران میبرد که تصویب شود. برنامه راهبردی فضای مجازی نوشته که نظام هوشمندی را گذاشته را نه سند ملی، که این دو با یکدیگر تفاوت دارند،نهایتا نکته آخر اینکه در جایجای برنامه، یکسری جزیرههایی در دستگاههای مختلف ایجاد کردیم که خوشحالکننده است. برنامه در جاهای مختلفش نقطه گذاشته است برای بحث. اما این نقطهها وقتی مؤثر واقع میشوند که یک نخ تسبیح اینها را به هم وصل کند.