بررسی سیر تحول و گسترش دانش در مواجهه جامعه علمی ایران با آموزههای تمدنی اسلام
کتاب «از جندیشاپور تا دانشگاه تهران؛ در آمدی بر آموزش عالی در ایران» تالیف دکتر «سیداحمدرضا خضری» ضمن بررسی درخشش جامعه علمی ایران در ادوار تاریخی، به دستاورد مواجهه ایرانیان با آموزههای تمدنی اسلام و گسترش دانش ذیل این مواجهه پرداخته است.
به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: سرزمین ایران به عنوان یکی از کانونهای مهم فرهنگی و تمدنی، در طول سدههای گذشته زمینههای لازم و بسترهای مناسب را برای ایجاد و راهاندازی مراکز علمی و آموزشی فراهم ساخته است. از این رو ایران از جمله سرزمینهایی است که در کنار ایجاد موسسات تمدنی گوناگونش، به برپایی دانشگاه به عنوان مهمترین نماد آموزش عالی، مفتخر بوده است. بارزترین اقدام ایرانیان در این زمینه، تاسیس بیمارستان و دانشگاه جندیشاپور حدود 1700 سال پیش است. آنان با این اقدام، گوی سبقت را در زمینه تاسیس مراکز آموزش عالی از دیگران ربودند. این دانشگاه که در شهری به همین نام پدید آمد، در دوران ساسانیان با فراز و فرود به فعالیت علمی و آموزشی خود در زمینههای پزشکی، داروسازی، گیاهشناسی، ستارهشناسی، ریاضیات، حکمت و فلسفه ادامه داد و به این ترتیب افزون بر گسترش مرزهای دانش در حوزههای یاد شده، با ارایه خدمات عامالمنفعه در حوزه پزشکی و تندرستی، نقش ماندگار خود را در سطح ملی و بینالمللی بر جای نهاد.
جملات فوق بخشهایی از کتاب تازه منتشر شده دکتر «سیداحمدرضا خضری» استاد دانشگاه تهران است که با عنوان «از جندیشاپور تا دانشگاه تهران؛ در آمدی بر آموزش عالی در ایران» به بررسی ابعاد مختلف از سیر تحولی مساله آموزش و دانشگاه در ایرانزمین در گستره تاریخی مشخصی پرداخته است.
در این اثر که اولین چاپ خود را در سال 1402 به همت انتشارات دانشگاه تهران تجربه کرده است، وقایع تاریخی با تمرکز بر تاثیر آنها بر وضعیت علم و دانش در ایران به ویژه پس از ورود اعراب مسلمان به ایران بررسی شده است.
نویسنده این کتاب تحولاتی را که برای جندیشاپور رخ داد به خوبی موشکافی کرده است؛ وقایعی که به سبب آن موجب شد میراث این دانشگاه بزرگ ایرانی طی چند مرحله به بغداد نوبنیاد منتقل شود و بعدها منجر به این شود که اندوختههای علمی و دستاوردهای تمدنی جهان ایرانی به جهان اسلامی منتقل شود. او با اشاره به تاثیرپذیری ایرانیان از آموزههای تمدن اسلام مینویسد که آنها با شور و شوق فراوان در جستوجوی انواع دانش بر آمدند و ضمن نگاهبانی از میراث گذشته، مرزهای هریک از دانشهای قبلی را گسترش دادند و دستاوردهای جدید خود را در هر زمینه ارایه کردند که حاصل آن ایجاد دهها مرکز علمی و آموزشی و تربیت صدها دانشمند برجسته بود.
«سیداحمد رضا خضری» در بخش دیگری از درآمد این کتاب مینویسد:
با ظهور اسلام و پس از رحلت پیامبر رحمت (ص)، عربهای مسلمان به بهانه گسترش اسلام در دیگر سرزمینها، چونان توفانی سهمگین مناطق و شهرهای گوناگون ایران را درنوردیدند و بسیاری از آنها را خواسته یا ناخواسته به زیر فرمان خود درآوردند. آنان پس از فتح قادسیه، مدائن و اُبُلّه در میانه سالهای 17 تا 19 هجری به فرماندهی ابوموسی اشعری به خوزستان رسیدند و شهرها و مناطق این ایالت راهبردی را یکی پس از دیگری به تصرف در آوردند. بر خلاف شهرهایی مانند اهواز، دزفول، شوش و شوشتر که به دلیل پایداری در برابر عربان، ناچار به تحمیل هزینههای سنگینی شده و بهای مقاومت خود را با کشتار و چپاول پرداختند، جندیشاپور اما با تدبیر یکی از اهالی آنجا که پیشتر اسلام را پذیرفته و اکنون در خدمت سپاه عرب بود، بدون مقاومت تن به قرارداد صلحی با فاتحان داد و خود را تسلیم آنان کرد.
به گفته مورخان، ابوموسی اشعری در سال هفده هجری یکی از زیردستان خود به نام ابوسبره را با سپاهی به سوی جندیشاپور فرستاد. ابوسبره شهر را به محاصره گرفت. در همین حال یکی از ایرانیان نومسلمان که به عنوان بنده در خدمت عربان بود، برای نجات شهر، تدبیری زیرکانه به کاربست و شبانه اماننامهای از سوی سپاه عرب از روی باروی شهر به درون آن پرتاب کرد. صبحگاهان نگهبانان به اعتماد آن اماننامه، دروازهها را گشودند و سپاه عرب را به شهر راه دادند. ابوسبره ماجرا را به خلیفه دوم اطلاع داد که وی نیز بر آن اماننامه مهر تایید نهاد و به این ترتیب با تدبیر این غلام ایرانی، جندیشاپور از خطر کشتار و غارت در امان ماند.
پس از این رویداد، جندیشاپور از کانون توجه حکمرانان تازه، کنار ماند و دورهای نسبتا طولانی از گمنامی را که بیش از یک سده به درازا کشید، پست سر نهاد. در این مدت، فعالیتهای گسترده جندیشاپور به انجام امور آموزشی و ارایه خدمات درمانی در بیمارستان شهر محدود شد و این بخش از دانشگاه به دور از درگیریهای نظامی و هیاهوهای سیاسی سرگرم انجام خدمات عامالمنفعه بود تا آنکه پس از روی کارآمدن عباسیان و به دلیل گرایشهای آشکار آنان به دستاوردهای علمی و تمدنی ایران، میراث علمی جندیشاپور طی چند مرحله به شهر نوبنیاد بغداد انتقال داده شد و از آن پس در قالب تمدن نوینی که در جهان اسلام شکل گرفته بود، تداوم یافت. در واقع میتوان جندیشاپور را پلی دانست که اندوختههای علمی و دستاوردهای تمدنی جهان ایرانی را به جهان اسلامی منتقل کرد. درست در همین زمان بود که آیین اسلام به طور گسترده از سوی ایرانیان پذیرش شد و اکنون ایرانیان خود به بخشی از جهان اسلام تبدیل شده و در کنار دیگر اقوام و ملتها پیریزی، ایجاد و گسترش تمدنی که در این جهان تازه پدید آمده بود، تلاش میکردند.
آنان که میراثدار تمدنی درخشان بودند، تحت تاثیر آموزههای تمدنساز اسلام با شور و شوق فراوان در جستوجوی انواع دانش بر آمدند و ضمن نگاهبانی از میراث گذشته، مرزهای هریک از دانشهای قبلی را گسترش دادند و دستاوردهای جدید خود را در هر زمینه ارایه کردند که حاصل آن ایجاد دهها مرکز علمی و آموزشی و تربیت صدها دانشمند برجسته بود. این تحول بزرگ که تحت عنوان تمدن اسلامی شکل گرفت، میراث ارزشمندی بود که طی صدها سال در میان نسلها دست به دست شده و هر بار یکی از مراکز علمی و تمدنی به ثمر مینشست، یکبار در بیتالحکمه بار دیگر در مدارس نظامیه، دیگر بار در ربع رشیدی و چندی بعد در مدرسه دارالفنون.
گفتنی است: علاقهمندان میتوانند کتاب «از جندیشاپور تا دانشگاه تهران؛ در آمدی بر آموزش عالی در ایران» را به بهای دو میلیون و چهارصدهزار ریال از انتشارات دانشگاه تهران تهیه و مطالعه کنند.
پایان پیام/248