تهدید سلامت روانی کودکان در برنامههای استعدادیابی ورزشی
با توجه به سودی که ورزشکاران برتر از موفقیت کسب میکنند، جای تعجب نیست که زمان، تحقیق و پول قابل توجهی در برنامههایی سرمایهگذاری شود که هدف آنها شناسایی و توسعه ورزشکاران نخبه آینده است. وبگاه (conversation) در این رابطه با...
با توجه به سودی که ورزشکاران برتر از موفقیت کسب میکنند، جای تعجب نیست که زمان، تحقیق و پول قابل توجهی در برنامههایی سرمایهگذاری شود که هدف آنها شناسایی و توسعه ورزشکاران نخبه آینده است.
وبگاه (conversation) در این رابطه با ارائه گزارشی نوشت: برنامههای استعدادیابی به دنبال کشف جوانانی است که استعداد را در ورزش دارند و با انجام یک رشده تستهای فیزیکی، فنی و روانی استعدادها کشف میشوند؛ اما سن کم افرادی که این برنامهها را شروع میکنند، نگرانیهایی را در مورد تأثیر بالقوه بلندمدت آنها بر سلامت روانی کودکان ایجاد کرده است.
برخی از مربیان، والدین و مدیران ورزشی تصور میکنند که تخصص در یک ورزش خاص در اوایل کودکی برای دستیابی به سطوح برتر موفقیت ضروری است. به همین دلیل است که برخی از برنامههای استعدادیابی، کودک را در سنین کم در یک ورزش خاص «گاهی در سنین شش یا هفت سالگی» قرار میدهند. بسته به اینکه چقدر زود باید یک تعهد شدید انجام شود، برنامهها به تخصصهای «زودتر از موعد» یا «دیرتر از موعد» تقسیم میشوند. در بسیاری از ورزشها مانند راگبی، اوج عملکرد معمولاً بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی رخ میدهد. در ورزشهایی مانند ژیمناستیک و شیرجه، سنی که ورزشکار به اوج میرسد زودتر رخ میدهد (معمولاً در اواخر نوجوانی یا اوایل دهه ۲۰)؛ بنابراین ممکن است ورزشکاران در سن بسیار پایین نیاز به تخصص در این ورزشها داشته باشند.
با این حال، انتخاب تخصص در یک ورزش بهندرت تنها توسط کودک تصمیم می گیرد. غالباً تحت تأثیر والدین و مربیانی قرار میگیرد که کودک را تشویق میکنند تا زودتر صاحب مهارت شود و معتقد است که این بهترین مسیر برای موفقیت است. مهارت اولیه خطر بیشتری را برای ورزشکاران به همراه دارد که به فرسودگی شغلی، آسیب و ترک تحصیل مرتبط است. سرمایهگذاری شدید در ورزش در سنین پایین نیز ممکن است بر رشد هویت کودک تأثیر بگذارد، که بخشی کلیدی از رشد روانشناختی آنها در زمان رشد است. برای مثال، اگر کودک سرگرمیهای دیگری نداشته باشد یا فعالیتهای جدیدی را امتحان نکند، میتواند باعث شود که احساس کند هویت او صرفاً به ورزشی که در آن تخصص دارد گره خورده است.
اگر هویت فرد جوان به یک ادراک محدود و منفرد از خود گره خورده باشد، در هنگام به چالش کشیدن این هویت مثلاً از طریق آسیب، عملکرد ضعیف، یا بازنشستگی، در معرض خطر مختل شدن احساس خود از خود قرار میگیرد. این میتواند پیامدهای قابل توجهی بر اعتماد به نفس، سلامت روان و رفاه آنها داشته باشد. به طور خلاصه، داشتن مهارت زودهنگام یک کودک در یک ورزش میتواند رشد هویت آنها را محدود کند و متعاقباً منجر به رفاه روانی ضعیف شود. به همین دلیل است که اخیراً درخواستهایی مبنی بر تعلیق کامل برنامههای استعدادیابی یا حداقل تا سنین نوجوانی به تعویق افتاده است. این تأخیر به یک ورزشکار جوان زمان بیشتری میدهد تا هویت خود را خارج از ورزش خود توسعه دهد. همچنین تصور میشود یک رویکرد تأخیری و متنوع که در آن ورزشکاران جوان میتوانند طیفی از ورزشهای مختلف را امتحان کنند، احتمال بیشتری دارد در درازمدت ورزشکاران نخبهای تولید کند.
برخی از مربیان، والدین و مدیران ورزشی تصور میکنند که تخصص در یک ورزش خاص در اوایل کودکی برای دستیابی به سطوح برتر موفقیت ضروری است. به همین دلیل است که برخی از برنامههای استعدادیابی، کودک را در سنین کم در یک ورزش خاص «گاهی در سنین شش یا هفت سالگی» قرار میدهند. بسته به اینکه چقدر زود باید یک تعهد شدید انجام شود، برنامهها به تخصصهای «زودتر از موعد» یا «دیرتر از موعد» تقسیم میشوند. در بسیاری از ورزشها مانند راگبی، اوج عملکرد معمولاً بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی رخ میدهد. در ورزشهایی مانند ژیمناستیک و شیرجه، سنی که ورزشکار به اوج میرسد زودتر رخ میدهد (معمولاً در اواخر نوجوانی یا اوایل دهه ۲۰)؛ بنابراین ممکن است ورزشکاران در سن بسیار پایین نیاز به تخصص در این ورزشها داشته باشند.
با این حال، انتخاب تخصص در یک ورزش بهندرت تنها توسط کودک تصمیم می گیرد. غالباً تحت تأثیر والدین و مربیانی قرار میگیرد که کودک را تشویق میکنند تا زودتر صاحب مهارت شود و معتقد است که این بهترین مسیر برای موفقیت است. مهارت اولیه خطر بیشتری را برای ورزشکاران به همراه دارد که به فرسودگی شغلی، آسیب و ترک تحصیل مرتبط است. سرمایهگذاری شدید در ورزش در سنین پایین نیز ممکن است بر رشد هویت کودک تأثیر بگذارد، که بخشی کلیدی از رشد روانشناختی آنها در زمان رشد است. برای مثال، اگر کودک سرگرمیهای دیگری نداشته باشد یا فعالیتهای جدیدی را امتحان نکند، میتواند باعث شود که احساس کند هویت او صرفاً به ورزشی که در آن تخصص دارد گره خورده است.
اگر هویت فرد جوان به یک ادراک محدود و منفرد از خود گره خورده باشد، در هنگام به چالش کشیدن این هویت مثلاً از طریق آسیب، عملکرد ضعیف، یا بازنشستگی، در معرض خطر مختل شدن احساس خود از خود قرار میگیرد. این میتواند پیامدهای قابل توجهی بر اعتماد به نفس، سلامت روان و رفاه آنها داشته باشد. به طور خلاصه، داشتن مهارت زودهنگام یک کودک در یک ورزش میتواند رشد هویت آنها را محدود کند و متعاقباً منجر به رفاه روانی ضعیف شود. به همین دلیل است که اخیراً درخواستهایی مبنی بر تعلیق کامل برنامههای استعدادیابی یا حداقل تا سنین نوجوانی به تعویق افتاده است. این تأخیر به یک ورزشکار جوان زمان بیشتری میدهد تا هویت خود را خارج از ورزش خود توسعه دهد. همچنین تصور میشود یک رویکرد تأخیری و متنوع که در آن ورزشکاران جوان میتوانند طیفی از ورزشهای مختلف را امتحان کنند، احتمال بیشتری دارد در درازمدت ورزشکاران نخبهای تولید کند.
وظیفه مراقبت
اکنون، اتحادیه فوتبال راگبی کنترلهای شدیدی را تعیین کرده است تا مدت زمانی را که بازیکنان میتوانند در زمین بگذرانند بسته به سنشان و زمان شروع و پایان فصل محدود کند. این شرایط برای اطمینان از اینکه بازیکنان جوان زود تمرین نمیکنند یا بیش از حد رقابت نمیکنند، وضع شده است. این معیار کنترلی به بازیکنان در ماههای تابستان و زمان بیشتری در یک هفته برای شرکت در فعالیتهای دیگر میدهد اما ورزشهای بیشتری باید از این روند پیروی کنند.
گزارش وظیفه مراقبت در ورزش در سال ۲۰۱۷ که توسط دولت بریتانیا سفارش داده شد، از همه نهادهای حاکم ملی خواست تا یک سیاست مراقبتی را اتخاذ کنند. این گزارش توصیههایی را برای اطمینان از اینکه ورزشکاران در طول و بعد از حرفه خود حمایت میشوند، ارائه میکند. اینها شامل ارائه حمایت بیشتر از سلامت روان برای ورزشکاران در تمام سنین در طول دوران حرفهای و منتهی به بازنشستگی است اما اشاره خاصی به اخلاقیات پیرامون این برنامههای استعدادیابی نشده، همچنین نیاز به تشویق ورزشکاران جوان به نمونهبرداری از ورزشهای متعدد به جای تخصص، و اهمیت اجازه دادن به آنها برای انتقال به خارج از ورزش در صورت تمایل، مورد بحث قرار نمیگیرد. اینجاست که نهادهای حاکمیتی ملی باید برای آموزش مردم در مورد آسیبهای احتمالی برنامههای تخصصی اولیه کار بیشتری انجام دهند.
والدین و مربیان همچنین نقش مهمی در آینده ایفا خواهند کرد تا اطمینان حاصل شود که کودکان مجبور به تخصص نیستند و فضای لازم برای کشف سایر سرگرمیها، استعدادها و هویتها را دارند. علیرغم سرمایهگذاری قابل توجه در این برنامهها، به توافق بر سر مجموعهای از معیارهایی که ممکن است استعدادها را پیشبینی کنند، نزدیکتر نیستیم مانند اینکه کدام نوع بدن یا ویژگیهای روانی ممکن است موفقیت را پیشبینی کند. اگر قرار است این برنامهها ادامه پیدا کنند، باید توسط نهادهای ملی، مربیان و والدین انجام شود تا اطمینان حاصل شود که کودکان میتوانند در طول رشد بیش از یک هویت را کشف کنند تا بهزیستی روانشناختی درازمدت ارتقا یابد.
منبع: خبرگزاری آنا