متن سخنرانی وزیر خارجه روسیه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد


سرگئی لاوروف وزیر خارجه فدراسیون روسیه روز شنبه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سخنانی مواضع مسکو را در خصوص موضوعات روز جهان بیان و خواستار پایبندی همه اعضا به منشور سازمان ملل متحد و معیارهای حقوقی و قانونی این نهاد شد.

در ذیل متن کامل سخنان رئیس هیات روسیه در هفتاد و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد بیان شده است:
جناب آقای رئیس
جناب آقای دبیرکل
خانم ها و آقایان
در صحبت های سخنرانان پیش از من ایده اینکه سیاره مشترک ما در حال روبرویی با تغییرات غیر قابل برگشتی می باشد. ددر برابر چشمان ما نظم جدید جهانی متولد می شود. مرزهای آینده در مبارزه بین اکثریت جهانی که خواهان تقسیم عادلانه تر موهبت های جهانی و تنوع متمدن می باشند، و بین آن تعداد محدودی که روش های استعمارگرانه به اطاعت در آوردن را بکار می برند تا تسلط گریزان خود را حفظ کنند، می باشد.

عدم پذیرش اصل برابری و توافق ناپذیری کلی مدتهاست که "کارت ویزیت" نوعی غرب جمعی شده است. آمریکایی ها و اروپایی که که عادت کرده اند از بالا به سایر جهان نگاه کنند به شکل مطلق و کنار هم قول هایی می دهند، تعهداتی بر عهده می گیرند، از جمله الزامات کتبی و حقوقی و بعد از آن آنها را به راحتی اجرا نمی کنند. بنا به گفته رئیس جمهور ولادیمیر پوتین غرب خود را به واقعی ترین "امپراتوری دروغ" تبدیل کرده است.

روسیه همچون بسیاری از کشورهای دیگر نه بواسطه شنیده ها از دیگران از این موضوع مطلع می باشد. در سال 1945، زمانی که ما با واشنگتن و لندن با هم دشمن را در جبهه های جنگ جهانی دوم به شکل نهایی کشتیم، متحدان ما در ائتلاف ضد هیتلری برنامه هایی را عملیات نظامی "غیر قابل تصوری" بر علیه شوروی آماده می کردند. و با گذشت چهار سال در سال 1949، آمریکایی ها عملیات "دراپ شات" را برای انجام حملات هسته ای گسترده به شوروی طراحی کردند.
این افکار دیوانه وار در نهایت تنها روی کاغذ هم باقی ماندند. اتحاد جماهیر شوروی اسلحه تلافی خود را تولید کرد. هر چند که بحران کارائیب در سال 1962 با ایجاد توازن در مرز جنگ هسته ای نیاز شد تا ایده شروع و توهم پیروزی در آن دیگر ایده اصلی برنامه ریزی ایالات متحده نباشد.

شوروی در لحظه پایان "جنگ سرد" نقش تعیین کننده ای را در متحد کردن آلمان و هماهنگ سازی بندهای معماری جدید امنیت در اروپا، بازی کرد. در عین حال به مقامات شوروی و بعد از آن روسیه اطمینان های مشخصی را در مورد عدم گسترده شدن پیمان نظامی ناتو به سمت شرق داده شد. متون ثبت شده مذاکرات مربوط در بایگانی های ما و غربی ها وجود دارد. اما این اطمینان بخشی های رهبران غربی حرف پوچ شدند، آنها تصمیم هم نداشتند که اینها( قول ها) را اجرا کنند. در عین حال این امر که آنها با نزدیک شدن ناتو به مرزهای روسیه به شدت تعهداتی پذیرفته در سطح عالی رسمی از مسیر سازمان همکاری و امنیت اروپا در خصوص تقویت نکردن امنیت خود بواسطه ناامنی دیگران و جلوگیری تسلط سیاسی – نظامی در اروپا توسط هر کشوری، یا گروهی از کشورها و یا سازمانی، را نقض می کند، رهبران غربی را ناراحت نمی کرد.

در سال 2021 به شکل متکبرانه ای پیشنهادات ما برای انعقاد توافقات در زمینه ضمانت های متقابل امنیت در اروپا بدون تغییر جایگاه عدم قرار گرفتن اوکراین در پیمان، رد شدند. غرب به اجرای طبق برنامه مسلح سازی روس هراسانه رژیم کی یف که در نتیجه کودتای دولتی خونین به قدرت رسید و برای آماده سازی شروع جنگ ترکیبی علیه کشور ما استفاده شد، ادامه داد.

مجموعه مانور های مشترک ایالات متحده آمریکا و متحدان اروپایی در ناتو و از جمله با تمرین سناریوی استفاده از سلاح هسته ای بر علیه خاک فدراسیون روسیه، از زمان پایان "جنگ سرد" بی سابقه بود. هدف اعلام شده تحمیل "شکست راهبردی" به روسیه به شکل نهایی چشمان سیاستمداران غیر مسئولی که تحت تاثیر بی مجازات ماندن خود هستند و حس اولیه حفظ جان خود را از دست داده اند، را بسته است.

کشورهای ناتو که تحت رهبری آمریکا می باشند نه تنها توانایی های تهاجمی خود را توسعه و به روز می کنند، بلکه تلاش می کنند تسلیحات تقابلی را به فضا و محیط خبری منتقل کنند. تلاش ها برای توسعه حوزه اختیارات این پیمان در تمامی نیمه شرقی کره زمین تحت شعار فریبنده "جدایی ناپذیری امنیت اروپا- آتلانتیک و منطقه هند - اقیانوس آرام"، بروز جدید و خطرناکی از توسعه طلبی ناتو می باشد. واشنگتن تحت این هدف پیمان های کوچک نظامی- سیاسی تحت کنترل خود همچون AKUS، "سه گانه" ایالات متحده- ژاپن- کره جنوبی، "چهارگانه" توکیو- سئول-کانبرا- ولینگتن را با کشاندن اعضای آن به مشارکت عملی با ناتو، را ایجاد می کند که زیرساخت های خود را در تئاتر اقیانوس آرام ایجاد نماید. جهت گیری پنهان نشدنی چنین تلاش هایی بر علیه روسیه و چین و فروپاشی معماری فراگیر منطقه ای حول "آسه آن"، خطرات بروز یک جرقه انفجاری جدید تنش ژئوپلتیکی را در کنار منشا(تنش) بیش از حد شعله ور شده اروپایی، ایجاد می نماید.

تصور مستحکمی ایجاد می شود که ایالات متحده آمریکا و "غرب جمعی" که کاملا تحت فرمان آن می باشند، تصمیم گرفته اند که برای "دکترین مونرو" طرح جهانی تعریف نمایند. این نیات همانقدر توهم آمیز هستند که خطرناک می باشند، اما این امر طراحان ایدئولوژی ساختار جدید"Pax American" را متوقف نمی نماید.

اکثریت جهانی با تمام توان تلاش می کند مسیر واحد امور را متوقف نماید. در بیانیه ویلنیوس پیمان آتلانتیک شمالی، "شراکت بسیار مستحکم بین روسیه و چین" بعنوان "تهدید برای ناتو" تعریف می شود. رئیس جمهور امانوئل مکرون چندی پیش در سخنرانی خود برای سفرای خود در خارج از کشور نگرانی صادقانه خود در مورد توسعه بریکس، را با ارزیابی این اتفاق بعنوان مدرک "سخت شدن شرایط در عرصه بین المللی که خطر تضعیف غرب را بویژه اروپا را به همراه دارد، بیان کرد... بازنگری نظم جهانی، اصول آن، اشکال مختلف سازمان آن که در آنها غرب موضع مسلط را در اختیار داشت و دارد، در جریان است". چنین افشاگری هایی: اگر کسی در جایی بدون ما جمع شود، بدون ما یا بدون اجازه ما دوستی کند، بعنوان تهدیدی برای سلطه ما می باشد؛ توسعه ناتو در منطقه آسیا اقیانوسیه خیر است اما گسترش بریکس خطرناک است.

با این حال منطق روند تاریخی غیر قابل انکار است. تلاش دولت های اکثریت جهانی برای تحکیم استقلال و پافشاری بر منافع ملی، سنن، فرهنگ و مدل زندگی تبدیل به روند اصلی شده است. آنها دیگر نمی خواهند که تحت سلطه کسی باشند، می خواهند بین هم دوستی و تجارت کنند، همین طور با سایر جهان – تنها بر مبنای سود برابر و متقابل. اتحادیه هایی همچون بریکس و سازمان همکاری های شانگهای که توسط کشورهای جنوب جهانی امکان توسعه مشترک و پافشاری بر جایگاه شایسته خود در معماری چند قطبی که به شکل عینی در حال شکل گیری می باشد، در حال افزایش می باشند.
احتمالا برای اولین بار بعد از سال 1945، زمانی که سازمان ملل متحد تاسیس شد، فرصت برای دموکراسی سازی واقعی در امور بین المللی پدید آمده است. این مهم بذر خوش بینی را در بین تمامی کسانی که به در راس بودن حقوق بین الملل معتقد می باشد و خواهان تولد مجدد سازمان ملل متحد بعنوان سازمانی مرکزی هماهنگ سازی سیاست جهانی می باشد، جایی که در مورد این توافق می کنند که به چه نحو مشکلات را با هم و بر مبنای توازن صادقانه منافع حل کنند، می کارد.

برای روسیه روشن است که مسیر دیگری وجود ندارد. این درحالیست که ایالات متحده آمریکا و "غرب جمعی" تابع آن به ایجاد درگیری هایی که به شکل مصنوعی بشریت را در بلوک های متخاصم تقسیم می کنند و مانع دستیابی به اهداف مشترک می باشند، ادامه می دهند. آنها دست به هر کاری می زنند تا از شکل گیری نظم جهانی واقعا چند قطبی و عادلانه جلوگیری کنند. تلاش می کنند تا جهان را به بازی در قالب "قواعد" محدود خودخواهانه خود مجبور سازند.

مایلم تا سیاستمداران و دیپلمات های غربی را بار دیگر به خواندن با دقت منشور سازمان ملل متحد فرا بخوانم. سنگ بنای نظم جهانی که در نتیجه جنگ جهانی دوم ایجاد شد، اصل دموکراتیک برابری مستقل دولت ها – بزرگ و کوچک، بدون وابستگی به نوع زمامداری، ساختار سیاسی داخلی با اجتماعی- اقتصادی – می باشد.

این در حالیست که غرب همچون گذشته خود را بالاتر از مابقی بشریت می داند – همچون اظهارات ژوزف بورل رئیس دیپلماسی اتحادیه اروپا در مورد اینکه "اروپا باغی شکوفا است و همه دیگران حول آن – جنگل می باشد". این باعث ناراحتی او نمی شود که در این باغ – گسترش اسلام هراسی و انواع دیگر بی تحملی نسبت به ارزش های سنتی تمامی ادیان صورت می گیرد. موارد سوزاندن قرآن، هتک حرمت تورات، تحت تعقیب قرار دادن کشیشان اورتدکس و دیگر اقدامات تحقیر کننده احساسات مومنین، به معنای واقعی کلمه در اروپا شیوع می یابد.

بکارگیری اقدامات محدود کننده یکجانبه توسط غرب، نقض فاحش اصل برابری حاکمیتی دولت ها می باشد. در کشورهایی که قربانی تحریم های غیر قانونی شده اند (که همه روزه بیشتر هم می شوند)، به خوبی می دانند که محدودیت ها در وهله اول به اقشار آسیب پذیر تر ضربه می زند. محرک پدیده های بحرانی در بازارهای مواد غذایی و انرژی می شوند.

بر پافشاری روی توقف بی درنگ و کامل محاصره مالی و تجاری – اقتصادی هاوانا از جانب ایالات متحده آمریکا که در غیر انسانی بودن خود بی همتا است و لغو تصمیم پوچ در خصوص اعلام کوبا بعنوان کشور حامی تروریست، ادامه می دهیم. واشنگتن می بایست بدون هر شرط ابتدایی که می تواند باشد، از سیاست خفه کردن اقتصادی ونزوئلا دست بردارد. خواهان رفع تحریم های یکجانبه ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا بر علیه جمهوری عربی سوریه می باشیم که به وضوح به حق رشد آن آسیب می رساند. هر گونه اقدام قهری که با دور زدن شورای امنیت سازمان ملل صورت می گیرد، دقیقا مثل تجریه سوءاستفاده از سیاست تحریمی شورا برای اعمال فشار بر آنهایی که باب میل نمی باشند، که توسط غرب بعنوان سلاح بکار گرفته می شود، می بایست پایان داده شود.

تلاش های تحمیلی "اوکراینی کردن" دستور العمل روز مباحث بین المللی با پس زدن یکسری از بحران های منطقه ای حل نشده که بسیاری از آنها سال های زیادی است و حتی دهه هاست که به درازا کشیده اند، تبدیل به پدیده واضح خودپرستی اقلیت غربی شده است.

عادی سازی تمام و کمال شرایط در خاور میلنه بدون حل مسئله اصلی یعنی حل و فصل درگیری فلسطین و اسرائیل که به دراز کشیده است، بر مبنای قطعنامه های سازمان ملل متحد و ابتکار صلح عربی، غیر قابل دستیابی می باشد. فلسطینی ها بیش از 70 سال منتظر دولتی که بطور رسمی به آنها وعده داده شده است، می باشند؛ در حالی که آمریکایی هایی که روند میانجیگری را تک قطبی کرده اند، هر کاری می کنند که جلوی آنرا بگیرند. همه را فرا می خوانیم تا تلاش های کشورهای مسئول را با هدف ایجاد شرایط برای از سرگیری گفتگوهای مستقیم فلسطینی –اسرائیلی، متحد سازیم.

باعث شعف است که اتحادیه کشورهای عرب جان دوباره ای پیدا کرده و نقش خود را در امور منطقه فعال می سازد. از بازگشت جمهوری عربی سوریه به خانواده عربی و نیز روند آغاز شده عادی سازی روابط بین دمشق و آنکارا که ما به همراه همکاران ایرانی به آن کمک می کنیم، استقبال می نماییم. این پیشرفت های مثبت تلاش های "فرمت آستانه" برای پیشبرد حل و فصل سوری بر مبنای بازسازی حاکمیت جمهوری عربی سوریه را تقویت می نمایند.

امیدواریم که با مساعدت سازمان ملل متحد، لیبیایی ها بتوانند به شکل کیفی انتخابات سراسری در کشور خود که بسیار آسیب دیده و بیش از ده سال است که نمی تواند از تبعات تخاصم ناتو که دولت لیبی را نابود و دروازه ها را برای گسترش تروریسم در منطقه صحرا – ساحل و موج مهاجران غیر قانونی به اروپا و سایر بخش های جهان باز کرد، عبور نماید. تحلیلگران تاکید می کنند: بلافاصله بعد از اینکه معمر قزافی از برنامه نظامی هسته ای چشم پوشی کرد، آنرا نابود کردند. غرب به همین واسطه ریسک های خطرناکی را برای تمامی حالت عدم اشاعه ایجاد کرد.

تشدید تشنج نظامی توسط واشنگتن و متحدان آسیایی آن در شبه جزیره کره، جایی که ظرفیت راهبردی ایالات متحده آمریکا در حال تجمیع می باشد، باعث نگرانی می باشد. ابتکارات روسی – چینی برای بررسی بعنوان وظایف دارای اولویت بشردوستانه و سیاسی، رد می شوند.

پیشبرد فاجعه آمیز شرایط در سودان – چیزی جز نتیجه دیگری از آزمایش های شکست خورده غرب با صادرات جزمات لیبرال دموکراتیک به این کشور، نیست. از ابتکارات سازنده در راستای حل و فصل هر چه سریعتر درگیری داخلی سودان و قبل از هر چیز از مسیر ارائه کمک به گفتگوی مستقیم بین طرفین درگیر، حمایت می نماییم.

با تعقیب روابطه عصبی غرب نسبت به حوادث اخیر در آفریقا و بویژه در نیجر و گابن، نمی توان به یاد نیاورد که واشنگتن و بروکسل چگونه نسبت به کودتای دولتی خونین در اوکراین در فوریه 2014 – یک روز بعد از دستیابی به توافق برای حل و فصل تحت ضمانت اتحادیه اروپا، که اپوزسیون آنرا به راحتی لگد مال کرد- عکس العمل نشان دادند. ایالات متحده آمریکا و متحدان آن از این کودتای دولتی با استقبال از آن بعنوان "پدیدار شدن دموکراسی"، حمایت کردند.

ادامه تخریب شرایط در بخش صربستانی کوزوو نمی تواند باعث نگرانی نشود. ارسال تسلیحات به کوزوویی ها و مساعدت به آنها در زمینه ایجاد ارتش از جانب ناتو، به وضوح قطعنامه بنیادین 1244 شورای امنیت سازمان ملل متحد را نقض می نماید. تمامی دنیا می بیند که چطور در بالکان تاریخ حزن انگیز توافقات مینسک در مورد اوکراین که دربرگیرنده جایگاه ویژه جمهوری های دانباس بود که کی یف بی پروا با حمایت غرب در آن خرابکاری می کرد، تکرار می شود. اتحادیه اروپا الان هم همین طور نمی خواهد که کوزوویی های تحت حمایت خود را مجبور کند تا توافقات بلگراد و پریشتین سال 2013 در مورد ایجاد جامعه شهرهای صرب کوزوو که دارای قواعد ویژه به زبان خود و سنت های خود باشند، را اجرا نماید. در هر دو مورد اتحادیه اروپا ضامن توافقات بود و از قرار معلوم سرنوشت آنها یکسان است. هر طوری که "حامی مالی" باشد، نتیجه هم همانطور می شود. اینک بروکسل "خدمات میانجیگرانه" خود را با وارد کردن بی ثباتی به قفقاز جنوبی به همراه واشنگتن، به آذربایجان و ارمنستان تحمیل می کند.

در خصوص تصمیمات جامعه جهانی که روی کاغذ باقی می مانند، خواستار این هستیم که در نهایت روند استعمارزدایی در چارچول قطعنامه های مجمع عمومی به پایان رسیده و توقف اقدامات استعمارگرایانه و استعمارگری نوین محقق گردد.

تصویر واضح آن "قوانینی" که غرب می خواهد کل جهان با آن زندگی کند، سرنوشت تعهداتی که آنها در سال 2009 برای ارائه 100 میلیارد دلار به کشورهای درحال توسعه برای سرمایه گذاری در برنامه ها در حوزه سازگاری با تغییرات آب و هوایی بر عهده گرفتند، می باشد. سرونوشت این قول های عملی نشده را با آن مبالغی مقایسه کنید که ایالات متحده آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا برای حمایت از رژیم نژاد پرست در کی یف هزینه کرده است – بنا بر ارزیابی ها، تا 170 میلیارد دلار از فوریه 2022 – و شما رابطه "دموکراسی های غربی شکوفا" با "ارزش های" بدنامشان را نسبت به خودتان را درک خواهید کرد.

در مجموع زمان شکل دهی هرچه سریعتر معماری موجود رهبری جهانی فرا رسیده است. این موضوع مدت هاست که پاسخگوی اقتضائات دوران نمی باشد. ایالات متحده آمریکا و متحدان آن می بایست از مهار مصنوعی تقسیم مجدد سهمیه های دارای حق رای در بانک جهانی و صندوق بین المللی پول با به رسمیت شناختن وزن واقعی اقتصادی و مالی کشورهای جنوب جهانی، دست بردارند. همچنین لازم است تا فعالیت ارگان حل و فصل اختلافات سازمان تجارت جهانی بی درنگ رفع محدودیت شود.

توسعه شورای امنیت نیز بیش از پیش مورد نیاز می گردد – صرفا از طریق رفع کمبود حضور کشورهای جامعه جهانی در ترکیب آن – آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین. مهم است که اعضای جدید شورای امنیت – چه دائم و چه موقت – دارای جایگاه رهبری هم در منطقه خود و هم سازمان های فراگیر جهانی، همچون جنبش عدم تعهد، "گروه 77"، سازمان همکاری های اسلامی باشند.

وقت آن رسیده تا روش های عادلانه تر شکل گیری دبیرخانه سازمان ملل متحد نیز بررسی شود. معیار های موجود طی سالیان دراز، بازتاب دهنده وزن واقعی دولت ها در امور جهانی نبوده و به شکل مصنوعی سلطه بیش از حد شهروندان کشورهای ناتو و اتحادیه اروپا را تامین می نمایند. این عدم تعادل ها بیش از پیش در قدرت سیستم قراردادهای دائمی که صاحبان آن را به موضع کشورهای مالک مقر سازمان های بین المللی که اکثریت قریب به اتفاق آنها در پایتخت هایی قرار دارند که سیاست غرب را اجرا می کنند، پیوند می دهند.

متحد سازی نوع جدیدی که در آن پیشرو و رانده، مربی و شاگرد وجود ندارد و تمامی مسائل در اساس اتفاق نظری که بازتاب دهنده توازن منافع می باشد، اصلاحات سازمان ملل متحد را تقویت می نماید. این قبل از هر چیز بریکس است که به شکل قابل توجهی جایگاه رهبری خود را در نتیجه نشست ژوهانسبورگ توسعه داد و به واقع نفوذی جهانی را بدست آورد.
در سطح منطقه ای رونسانس سازمان هایی مثل اتحادیه آفریقا، جامعه کشورهای آمریکای لاتین و دریای کارائیب، اتحادیه عرب، شورای همکاری کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و سایر ساختار ها وجود دارد. در اوراسیا هماهنگ سازی روندهای همگرایی در قالب سازمان همکاری های شانگهای، آسه آن، سازمان امنیت دسته جمعی، اتحادیه اقتصادی اوراسیایی، سازمان جمهوری های سابق شوروی، پروژه چینی "کمربندها و مسیرها" در حال شدت گیری می باشند. شکل گیری طبیعی شراکت بزرگ اوراسیایی که برای مشارکت بدون استثنای اتحادیه ها و کشورهای منطقه نزدیک به ما آماده می باشد، در حال صورت گرفتن است.

تلاش های غرب برای حفظ سلطه در سیاست، اقتصاد و سرمایه گذاری های جهانی که دائما خصمانه تر می شوندف با روندهای مثبت در تضاد می باشند. اجتناب از تکه تکه سازی جهان به بلوک های تجاری محاصره شده و مناطق عمده در راستای منافع مشترک قرار دارند. اما اگر ایالات متحده و متحدان آن نمی خواهند در مورد دادن ویژگی عادلانه بودن و داشتن حقوق برابر به روندهای جهانی سازی توافق کنند، دیگران مجبور خواهند شد تا نتیجه گیری خود را صورت داده و به قدم هایی فکر کنند که به چشم انداز های توسعه اجتماعی – اقتصادی و فناوری خود بدون وابستگی به انستیتوهای استعمارگری نو کلان شهر های سابق، کمک نماید.

مشکل اصلی دقیقا در غرب می باشد، زیرا کشورهای در حال توسعه آماده توافق و از جمله در عرصه "گروه بیست" می باشند، همانطور که نشست چندی پیش این اتحادیه در هند آن را نشان داد. نتیجه گیری اصلی نتایج آن این است که "گروه بیست" را می بایست از سیاسی زدگی رها کرد و به آن امکان رسیدن به آن چیزی که برای آن ساخته شده است، را داد: انتخاب اقدامات کلی قابل پذیرش مدیریت اقتصاد جهانی و سرمایه ها. امکانات برای گفتگو و توافقات موجود هستند. مهم است که لحظه را از دست نداد.
تمامی این روند ها را دبیرخانه سازمان ملل متحد که وظیفه منشوری آن – خدمت به جستجوی توافق تمامی دولت های عضو زیر سقف سازمان ملل متحد می باشد و نه در جای دیگر - می بایست به شکل کامل در کار خود مد نظر قرار دهد.

سازمان ملل متحد در نتیجه جنگ جهانی دوم تاسیس شد و هرگونه تلاشی برای بازبینی نتایج آن به مبانی این سازمان جهانی آسیب می زند. بعنوان نماینده کشوری که سهم تعیین کننده ای را در سرنگونی فاشیسم و نظامی گری ژاپنی داشت، مایلم توجهات را به چنین پدیده آشکاری چون بازپروری نازی ها و همدستان آنها در برخی کشورهای اروپایی و قبل از هر چیز در اوکراین و منطقه حاشیه دریای بالتیک، جلب نمایم. بصورت خاص این مهم که سال گذشته برای اولین بار آلمان، ایتالیا و ژاپن بر علیه قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در خصوص جلوگیری از قهرمان سازی نازیسم رای دادند، باعث نگرانی می باشد. این واقعیت حزن انگیز صادقانه بودن توبه دولت های مورد اشاره برای جنایات دسته جمعی علیه بشریت در سالهای جنگ جهانی دوم را با شک روبرو کرده و با شرایطی که ایشان طبق آن در سازمان ملل متحد بعنوان اعضای کامل پذیرفته شدند، در تضاد می باشد. مصرانه می خواهم که توجه ویژه ای را به این "دگردیسی ها" که بر خلاف موضع اکثریت جهانی و اصول منشور سازمان ملل متحد می باشند، اختصاص دهید.

امروزه بشریت بار دیگر همچون دفعات زیادی در گذشته در دوراهی قرار دارد. اینکه تاریخ به چه شکل پیش برود تنها به ما بستگی دارد. در راستای منافع مشترک است که از سوق داده شدن به سمت جنگ بزرگ و سقوط قطعی مکانیزم های همکاری های بین المللی که توسط نسل های قبلی ایجاد شده اند، جلوگیری شود. دبیرکل ابتکا برگزاری "نشست آینده" در سال بعد را مطرح کرد. موفقیت این آغاز می تواند صرفا از مسیر ایجاد توازن صادقانه منافع تمامی کشورهای عضو با پایبندی به ویژگی بین دولتی سازمان ما تامین شود. اعضای "گروه دوستان حامی منشور سازمان ملل متحد" در دیدار 21 سپتامبر خود توافق کردند که به شکل فعال به دستیابی به چنین نتیجه ای کمک کنند.

همانطور که آنتونیو گوترش در کنفرانس مطبوعاتی خود در آستانه این مجمع اعلام کرد: "اگر ما خواهان صلح و شکوفایی هستیم که بر پایه برابری و همبستگی ایجاد شده است، مسئولیت ویژه ای برای دستیابی به مصالحه در طراحی آینده مشترک ما و برای مصلحت عمومی بر عهده رهبران قرار دارد". پاسخی خوب به آنهایی که جهان را به "دموکراسی" و "خودکامگی" تقسیم می کنند و تنها "قواعد" استعمارگری نوین خود را به همه دیکته می کنند.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

حبس کودک 3 ساله داخل کشو از زمان تولد توسط مادرش