گفت‌و‌گوی جالب با کشف تازه سروش صحت


گفت‌و‌گوی جالب با کشف تازه سروش صحت

مجید یوسفی نیز همچون دیگر بازیگرانی که سروش صحت آن‌ها را از صحنه تئاتر برکشید و به یک چهره شناخته شده سینمایی بدل کرد از جمله بازیگران خلاق و پرتوان تئاتری است.

مجید یوسفی بازیگر نقش نیما در سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» کشف تازه سروش صحت است که برای نخستین بار در یک سریال کمدی جلوی دوربین این کارگردان رفته و ایفاگر یکی از نقش‌های اصلی است.

یوسفی نیز همچون دیگر بازیگرانی که سروش صحت آن‌ها را از صحنه تئاتر برکشید و به یک چهره شناخته شده سینمایی بدل کرد از جمله بازیگران خلاق و پرتوان تئاتری است که به قولی خاک صحنه خورده و در نمایش‌های بسیاری در طول دهه ۹۰ روی صحنه رفته است.

نقش‌آفرینی او در یکی از این نمایش‌ها (لانچر پنج) از نگاه تیزبین سروش صحت که از تماشاگران وفادار تئاتر است، دور نماند و بعد از مدتی تأمل و کلنجار رفتن، سرانجام او را همان بازیگری یافت که برای نخستین سریالش در شبکه نمایش خانگی جستجو می‌کرد. این بازیگر جوان آرزو می‌کند که هر بازیگری کارش را با سروش صحت شروع کند چرا که نکات بسیاری را از همکاری با او می‌آموزد.

یوسفی یکی از چالش‌هایش را برای ایفای نقش نیما متفاوت بودن این کارکتر با همه کاراکتر‌ها در دیگر آثار این کارگردان ذکر می‌کند و بر این نکته تأکید دارد که بازی در نقش‌های متفاوت را دوست دارد و دلش نمی‌خواهد نقش نیما را در آثار دیگری تکرار کند. او معتقد است که بازیگری در نقش‌های کمدی مثل راه رفتن روی لبه پرتگاه است و اگر این نقش کمدی جذابیت نداشته باشد و مردم نتوانند با او ارتباط برقرار کنند، دیگر کار آن بازیگر تمام است.

به بهانه حضور او در سریال تازه سروش صحت با او گفت‌وگویی کرده‌ایم که می‌خوانید:

شما از جمله بازیگرانی هستید که با وجود سال‌ها کار کردن در تئاتر برای نخستین بار است که در سریال و در یک نقش اصلی ایفای نقش می‌کنید. چطور برای نقش نیما انتخاب شدید؟

در نمایشی به نام «لانچر پنج» اجرا داشتم و آقای سروش صحت این نمایش را چند بار دیدند. یک روز از من خواستند که به دفترشان بروم و متنی را بخوانم و زمانی که متن را خواندم به نظرشان خیلی خوب آمد و بعد از آن هم چندین بار دیگر حدود ۷ یا ۸ بار به دفترشان رفتم و متن‌های مورد نظرشان را می‌خواندم. علاوه بر آن یک ویدیوی ۲ دقیقه‌ای هم برایشان خواندم و فرستادم و در نهایت من برای نقش نیما انتخاب شدم.

نقش نیما از همان ابتدا برای شما درنظر گرفته شده بود؟

خیر. روز اولی که به دفتر آقای صحت رفتم برای این بود که بدانند من برای چه نقشی مناسب هستم و زمانی که چهره‌ام را با ریش بلند دیدند به نظرشان خوب و جالب آمد. از ابتدا قرار بود نقش کوچک‌تری را بازی کنم، اما وقتی متن‌ها را خواندم به من گفتند چقدر خوب خواندی! طوری که یکی از حاضران پرسید این نقش را برای ایشان نوشتید؟ آقای صحت پاسخ دادند نه اولین بار است این متن‌ها را می‌خواند.

بعد از آن بود که اسم من را در میان گزینه‌های اصلی بازیگران این سریال قرار دادند. بعد از چندین بار رفت و آمد به دفتر ایشان وخواندن متن‌ها سرانجام به من گفتند من برای نقش نیما مردد هستم که این نقش را به شما بدهم یا به یک نفر دیگر و سرانجام بعد از مدتی من را برای این نقش انتخاب کردند.

برای ایفای نقش نیما چه چالش‌هایی داشتید؟

من خودم را کاملا به دست آقای صحت سپردم و ایشان هم خیلی به من کمک کرد. اوایل کار شناخت چندانی نداشتم و نمی‌دانستم این شخصیت چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد، چون فیلمنامه حدود ۳۰ قسمت بود و ما درباره همه قسمت‌ها شناخت و اطلاعات کافی نداشتیم، اما در روند اجرای کار به این نقش نزدیک شدم.

شاید بتوان گفت یکی از چالش‌هایی که برای ایفای نقش نیما داشتم این بود که نمی‌خواستم این نقش شبیه کارکتر‌های آثار قبلی ایشان شود و این کارم را سخت‌تر می‌کرد، چون قابلیت شبیه شدن را داشت و من تلاش کردم نیما متفاوت از دیگر کاراکتر‌ها باشد.

کمی هم درباره خودتان بگویید و این که کار بازیگری را از کی شروع کردید؟

من متولد سال ۱۳۶۹ هستم و در رشته طراحی صحنه از دانشکده سوره فارغ‌التحصیل شدم. اولین کار سینمایی‌ام را در زمینه طراحی صحنه در سن ۲۴ سالگی برای فیلم تمارض انجام دادم که با این کار تجربه‌های بسیاری کسب کردم و یاد گرفتم و بعد از آن در سال ۹۹ برای فیلم زمستان بود طراحی کردم.

بازیگری را از سن ۱۴ سالگی به همراه امیر نوروزی شروع کردیم و بعد با هم کلاس تئاتر رفتیم و کار کردیم تا به دوران دانشگاه رسیدیم. از سال ۸۹ در دانشگاه سوره تئاتر خواندم و، چون رشته بازیگری نداشت من به ناچار طراحی صحنه را انتخاب کردم.

از سال ۹۱ هم در سالن‌های تئاتر اجرای عمومی داشته‌ام و در سال ۹۲ نیز در جشنواره تئاتر دانشگاهی برای بازی در نمایش جشن بی خودی جایزه بهترین بازیگر را دریافت کردم. پس از آن هر سال تئاتر کار کرده‌ام که نمایش‌های نسل آخر، بعد از اتفاق، فرق از وسط، پذیرایی، لانچر پنج از آن جمله است.

اولین حضور سینمایی شما چطور اتفاق افتاد؟

نخستین حضور من در سینما به فیلم تمارض به کارگردانی عبد آبست بازمی‌گردد که برای این فیلم به عنوان بازیگر قرارداد همکاری بسته بودم و بعد که متوجه شدند من طراحی صحنه کار کرده‌ام از من خواستند برای این فیلم اتود بزنم.

من اتود زدم و ماکت آن را ساختم و بعد از من خواسته شد که علاوه بر بازیگری کار طراحی صحنه این فیلم را هم من بر عهده بگیرم. بعد از این فیلم شهرام مکری برای فیلم هجوم به من پیشنهاد بازی داد که در این فیلم هم حضور داشتم.

آقای صحت معمولا در سریال‌هایش از بازیگران تئاتری ناشناخته، اما بااستعداد و توانمند استفاده می‌کند و این بار شما کشف تازه ایشان بودید. درباره این ویژگی اقای صحت نظرتان چیست و فکر می‌کنید انتخاب شما در نقش اصلی این سریال از سر اتفاق و بخت و اقبال بود که توانمندی شما در بازیگری دیده شد یا فکر می‌کنید مسیر رشد و پیشرفت برای هر بازیگر بااستعدادی باز و هموار است؟

این ویژگی آقای صحت بی‌نظیر است و من آرزو می‌کنم که هر بازیگری بتواند کارش را با سروش صحت شروع کند. او نه تنها هنرمندی بی‌نظیر بلکه انسان عجیبی هم است که حتی از نگاه کردن به او هم می‌توانید خیلی چیز‌ها را یاد بگیرید.

به نظر من شانس در دیده شدن بازیگران دخیل است. به این دلیل که ما بازیگران خوب و مستعد بسیاری در تئاتر داریم که فرصت و شانسی به آن‌ها داده نمی‌شود. شاید اگر آقای صحت کار من را روی صحنه تئاتر نمی‌دیدند من شانس انتخاب شدن برای نقش نیما را نداشتم. همچنین من در شرایطی به دیدن آقای صحت رفتم که مادرم را تازه از دست داده بودم و اصلا حال خوبی نداشتم، ریش هم گذاشته بودم که آقای صحت حتی ریش من هم به نظرشان خوب و جالب آمد و نقش نیما را هم با همین ریش بازی کردم؛ بنابراین شاید ریش گذاشتن من هم به صورت شانسی در انتخاب من دخیل بود. با این حال، فکر می‌کنم اگر هر بازیگر بااستعدادی بتواند در فضای حرفه‌ای خود بماند سرانجام در جایی دیده می‌شود. زمان آن معلوم نیست، اما دیر یا زود اتفاق می‌افتد و زمان این اتفاق بستگی به شانس دارد.

نظرتان درباره اولین حضور حرفه‌ای در مقابل دوربین در یک اثر کمدی و با یک نقش کمدی چه بود؟

من کار کمدی بسیار دوست دارم و در تئاتر هم کمدی زیاد بازی کرده‌ام، اما این سریال اولین حضور من در نقش کمدی در قاب تصویر بود. فکر می‌کنم بازی در نقش‌های کمدی کار به مراتب سخت‌تری نسبت به نقش‌های جدی است، چون در کار‌های کمدی همه چیز اندازه دارد و باید این اندازه را نگه داری. کمدی مرزی دارد که اگر از آن عبور کنی کارتان تمام است.

یعنی کار کمدی درست مثل لبه پرتگاه است که اگر این نقش نگیرد، لوس به نظر برسد و مخاطب با آن ارتباط برقرار نکند برای یک بازیگر می‌تواند اتفاق ترسناکی باشد. اما در کار‌های جدی اگر نقش‌تان را به اندازه کافی خوب بازی نکنید شاید باز هم فرصت بازی در آثار دیگر برای شما فراهم شود.

بازخورد‌هایی که تاکنون از مخاطبان گرفته‌اید رضایت بخش بود؟

بازخورد‌ها خیلی خوب بود و با وجود آن که دنبال کننده زیادی در فضای مجازی ندارم، اما فکر می‌کنم بسیاری از مردم، نیما را در این سریال دوست داشتند و روزی که این سریال پخش می‌شود حدود ۱۰۰ نفر برایم عکس و فیلم درباره این سریال می‌فرستند و در دایرکت صفحه‌ام حدود ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ نفر برایم پیام‌های مثبت و دلگرم کننده ارسال می‌کنند و فقط تعداد اندکی با آن ارتباط برقرار نکرده‌اند.

تکیه کلام نیما را که «همین یه بار» است مردم تکرار می‌کنند و این برایم جالب است که مردم خوب با آن ارتباط برقرار کرده‌اند و فکر می‌کنم از قسمت ششم به بعد این سریال بهتر و بیشتر دیده خواهد شد.

اگر بخواهید یک ویژگی برای آثار سروش صحت ذکر کنید به چه ویژگی کار‌های ایشان اشاره می‌کنید؟

آثار ایشان سرشار از حس زندگی و حال خوب است و این حال خوب را به همه آدم‌ها و کار‌های دیگر هم تزریق می‌کند.

به یاد ماندنی‌ترین، سخت‌ترین یا جالب‌ترین سکانسی که در این سریال بازی کردید کدام بود؟

سخت‌ترین سکانس ما در جزیره هنگام بود که به دلیل گرمای عجیب این منطقه و فشار زمانی روز سختی برای کل پروژه بود و شیرین‌ترین سکانس‌ها هم برای من مربوط به سکانس‌های بیمارستان، میهمانی و همچنین سکانس‌های مربوط به قشم است که بسیار جالب بودند.

چه ویژگی‌هایی را در فیلمنامه این اثر دیدید؟

فیلمنامه را تا جایی که نوشته شده بود خواندم و کارکتر نیما، فضای سریال و این جنس از کمدی را هم خیلی دوست داشتم. فکر می‌کنم کار نویی است که آقای صحت برای تک تک پلان‌ها، موسیقی‌ها، قاب‌ها، دکوپاژ، فیلمنامه و دیگر بخش‌ها فکر کرده است.

فیلمنامه این سریال حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد و برای هر مخاطبی نکاتی دارد و فکر می‌کنم هر مخاطبی به سهم خود از این سریال برداشت می‌کند. آقای صحت روی همه جزییات این سریال و از جمله فیلمنامه بسیار دقت نظر داشتند برای همین من حتی یک جمله بداهه هم نگفتم و همه دیالوگ‌ها کلمه به کلمه بر اساس متن پیش رفت.

این حساسیت به گونه‌ای بود که گاهی اگر کلمه‌ای را در یک دیالوگ اشتباه می‌گفتم از روی آهنگ جمله متوجه این اشتباه می‌شدند و دوباره به متن مراجعه می‌شد که دقیقا همان کلمه گفته شود.

فکر می‌کنید این سریال که از فیلیمو پخش می‌شود مثل سایر آثار تلویزیونی آقای صحت می‌تواند پرمخاطب باشد؟

مخاطبانی که با دقت و تمرکز بیشتری سریال را تماشا می‌کنند به خوبی با آن ارتباط می‌گیرند. به ویژه مخاطبانی که اهل موسیقی، نقاشی و فیلم دیدن هستند بهتر می‌توانند ارجاعات سریال را درک کنند و ارتباط بهتری هم برقرار می‌کنند، اما با این حال ما مخاطبان بسیاری داریم که حتی در سنین بالا تماشاگر این سریال هستند و آن را دوست دارند.

به نظر من سریال مگه تموم عمر. سریال سرحال و بانشاطی است که حتی مخاطبانی که اهل فیلم دیدن هم نیستند باز طور دیگری با آن ارتباط برقرار می‌کنند و کار را دوست دارند. هر کس به سهم خود از آن برداشت می‌کند و آقای صحت برای هر قشری از مخاطبان جذابیت‌هایی در کارش دارد.

بعد از این دوست دارید در چه نقش‌ها و در چه آثاری بازی کنید؟

فیلمنامه اگر خوب باشد برایم تفاوتی ندارد که کار کمدی بازی کنم یا جدی. هر نقش جدید و متفاوتی را دوست دارم بازی کنم و دلم نمی‌خواهد که باز شبیه همین نقش نیما را در یک اثر دیگر تکرار کنم.

سخن آخر؟

دوست دارم مردم کار را دنبال کنند و حتما آن را تماشا کنند. به مخاطبانی که فقط یکی دو قسمت آن را دیده‌اند و ادامه آن را تماشا نکرده‌اند قول می‌دهم که در قسمت‌های بعدی حتما این سریال را دوست خواهند داشت.

درباره زمان پخش این سریال هم فکر می‌کنم که اگر تعداد پخش قسمت‌های این سریال در طول یک هفته بیشتر باشد بهتر است و مخاطبان ارتباط بهتری با این سریال و کارکتر‌های آن برقرار می‌کنند. در پایان باید از آقای صحت تشکر کنم که به من اعتماد کردند و نقش نیما را به من دادند. من خیلی دوست داشتم با آقای صحت کار کنم و تا زنده‌ام قدردان ایشان هستم و سپاسگزارم که برای دیدن تئاتر وقت می‌گذارد و برای کار بچه‌های تئاتر ارزش قائل است.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

(عکس) «سوسانو و بانو یوها» سریال جومونگ بعد 18 سال