موقع خوردن قرمهسبزی جمیله شیخی با آتیلا پسیانی دوست شدم
بهزاد فراهانی درباره آشناییاش با آتیلا پسیانی میگوید اولین آشنایی ما در خانه مادر آتیلا رخ داد، خانم شیخی معتقد بود که بهترین قرمهسبزی را میپزد و من را هم دعوت کرده بودند تا یک روز ناهار در خانه آنها قرمهسبزی بخورم و به نظرم حرف خانم شیخی درست بود یکی از خوشمزهترین قرمهسبزیها بود و همانجا هم با آتیلا دوست شدم.
مرور کارهای او بر صحنه تئاتر از تاثیرگذارترین آثار تجربی تئاتر در ایران است، درباره آتیلا پسیانی صحبت میکنیم، هنرمندی که ۱۴ مهر پس از تحمل یک دوره بیماری درگذشت. او و یار دیرینش محمد چرمشیر، هر دو آثاری را خلق کردند. بازیگری که بیش از ۴۵ سال از عمر خود را صرف فعالیتهای حرفهای کرد و خیلی زود توانست ظرفیتهای فراوان خود در بازیگری را برای نویسندگان و کارگردانان نمایان کند. پسیانی در نیمه دوم دهه ۵۰ و نیمه ابتدایی دهه ۶۰، به چهره مورد وثوق بسیاری از جریانهای فکری حاضر در هنر کشور تبدیل شد و به همین دلیل، از همان زمان تا پیش از زمانی که بیماریاش اوج گیرد، همواره روی صحنه حاضر بوده است. کارنامه او امروز شامل بیش از ۴۰ نمایش، حدود ۸۰ فیلم سینمایی و بیش از ۷۰ سریال و مجموعه میشود که سب شده تا این بازیگر بهعنوان یکی از فعالترین هنرمندان کشور در ۵ دهه اخیر به شمار آید.
به بهانه درگذشت این هنرمند به گفتگو با بهزاد فراهانی، دوست دیرینه این هنرمند پرداختیم که در ادامه میخوانید.
آتیلا پسیانی را چگونه هنرمندی توصیف میکنید؟
به نظر من آتیلا هنرمند شجاعی بود و حیف شد که رفت، من به فاطمه، همسرش، ستاره دخترش و خسرو پسرش صمیمانه تسلیت میگویم و امیدوارم که بتوانند غم نبود او را تحمل کنند و این را فراموش نکنیم که همه ما مسافریم برخی زود چمدان سفر را میبندند و برخی دیر، اما مهم این است که همه ما سفر خواهیم کرد. آتیلا انسان بزرگ، شریف و ارزشمندی بود و یکی از ارزشهای والای او داشتن مادری همچون خانم جمیله شیخی بود. خانم شیخی یکی از آدمهای بسیار بزرگی بود که هرگز نون به نرخ روز نخورد و سعی کرد که روی پسرش تاثیرات مثبت بگذارد و این کار را هم انجام داد، آتیلا از کارگردانهای جوانی بود که بی مهبا دست به کسب تجربه میزد و هیچ ترس و خوفی هم نداشت که تجربیاتش به دل مینشیند یا خیر، صرفا دوست داشت تجربیات خودش را به نمایش بگذارد و این نوعی از نگاه به هنر است، شاید بتوان کارهای آتیلا را به دو بخش تقسیم کرد یک بخش که تلاش کرد در کارهایش آوانگارد باشد و محصولات نو بیاورد و نو هم درو کند و در این عرصه هم نگاهی داشت به مادرش، آتیلا دوست داشت که هر از گاهی به تئاتر ملی هم نیم نگاهی داشته باشد.
اولین برخورد و آشنایی شما با آتیلا پسیانی چه زمانی بود؟
اولین آشنایی ما در خانه مادر آتیلا رخ داد، خانم شیخی معتقد بود که بهترین قرمهسبزی را میپزد و من را هم دعوت کرده بودند تا یک روز ناهار در خانه آنها قرمهسبزی بخورم و به نظرم حرف خانم شیخی درست بود یکی از خوشمزهترین قرمهسبزیها بود و همانجا هم با آتیلا دوست شدم. چون من یک آشنایی با پسیانی بزرگ یعنی پدر آتیلا داشتم و صحبت کردن از ایشان باعث خوشحالی خانم شیخی شد و از آنجا دوستی بین ما رخ نشان داد و بعد هم در خانه تئاتر باهم بودیم، در هیئت مدیره انجمن بازیگران هم باهم بودیم و رفاقت بینمان هم پر رنگتر میشد.
سبک کاری آتیلا پسیانی در تئاتر بهگونهای بود که مخالفان زیادی داشت، آن سبک کاری آقای پسیانی تا چه اندازه توانست روی پیشرفت و شکوفایی تئاتر ما تاثیرگذار باشد؟
اگر میخواهید من را وادار کنید که بیدلیل از آتیلا تعریف کنم، این کار را انجام نمیدهم، چون کار آقای پسیانی کار طبیعی و نرمالی نبود که با روند طبیعی تئاتر ملی و مسلط ما هماهنگ باشد و خودش هم بر این موضوع تاکید داشت که کاری انجام دهد که چندان مورد پسند عامه مردم قرار نگیرد و این موضوع در کار آتیلا وجود داشت و گاهی اوقات هم کاری را انجام میداد که با رسم و رسوم تئاتر عادی ایران هماهنگ نبود و طبیعتا این ماجرا با عکسالعمل تماشاگران زیادی مواجه میشد.
آتیلا پسیانی پیش از اینکه بیماریاش به این مرحله برسد حضور کمتری در عرصه هنری داشت، به جز ایشان هنرمندان پیشکسوت دیگری هم این مسیر را پیش گرفتهاند، دلیل این ماجرا چیست؟
در گام اول آتیلا بیمار شده بود، اما اصل ماجرا این است که دولتها در ایران تئاتر ملی و مردمی را بر نمیتابند و من این جمله را از چند وزیر هم شنیدهام که میگویند ما پول نمیدهیم که شما علیه ما کار روی صحنه ببرید، تئاتر اگر آزاد باشد، منتقد شرایط اجتماعی، شرایط روحی روانی مردم، وضعیت ارتباط مردم با حاکمیت و این موارد را در بر میگیرد، اما وقتی این نوع از نگاه تئاتر را بر نمیتابند طبیعتا مشکل ایجاد میشود. برخی با این شرایط کنار میآیند برخی به کار دیگر میپردازند، اما در نهایت هنرمند خسته و آزرده میشود. متاسفانه این وضعیت وجود دارد، اما من خسته نمیشوم.
این را هم به عنوان نکته پایانی میگویم که رفتن آتیلا برای همه ما تلخ و آزار دهنده بود به خصوص اینکه این مریضی بسیار او را آزار داد.