غریبه و مه؛ یادآور سینمای پازولینی، تارکوفسکی و کوروساوا!


غریبه و مه؛ یادآور سینمای پازولینی، تارکوفسکی و کوروساوا!

جشنواره فیلم لندن یکشنبه ۱۵ اکتبر مصادف با ۲۳ مهر با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد. جشنواره لندن برخلاف دیگر جشنواره‌های رده الف و به شکل رقابتی برگزار نمی‌شود. مراسم اختتامیه ندارد و فقط اسامی فیلم‌های برگزیده را به صورت رسمی اعلام می‌کند.

شصت و هفتمین جشنواره فیلم لندن به پایان رسید، از نکات قابل توجه در جشنواره امسال چیدمان متنوع فیلم‌ها در جدول اکران بود. به این معنا که بیشتر فیلم‌های مهم که انتظار می‌رفت در کنار دیگر فیلم‌ها از بخش‌های مختلف اعم از مستند، کوتاه، بخش‌های جنبی و... مورد استقبال قرار بگیرند، به تناوب در روز‌های مختلف چیده شده بودند.

به گزارش اعتماد، بنابراین مخاطبان برای دیدن برخی از این فیلم‌ها تا روز‌های پایانی باید در جشنواره حضور می‌یافتند. با ذکر این نکته که بخش دیگری نیز در جشنواره لندن تدارک دیده شده به عنوان «کتابخانه» که امکان دیدن برخی فیلم‌ها را به صورت آنلاین برای اعضا و همچنین خبرنگاران فراهم می‌کند و این بخش تا پایان ماه اکتبر برقرار خواهد بود.

یکی از فیلم‌های مهم روز‌های پایانی فیلم منطقه مورد علاقه ساخته جاناتان گلیزر بود. این فیلم که پیش‌تر در جشنواره فیلم کن امسال مورد توجه قرار گرفته بود و برنده جایزه بزرگ جشنواره نیز شد، دارای رویکرد و داستان تازه نسبت به هولوکاست و اردوگاه‌های کار اجباری و کوره‌های آدم‌سوزی است، بدون اینکه لحظه‌ای از نزدیک و مستقیم وارد این فضا شود و آن را به تصویر بکشد.

در این فیلم که با الهام از رمانی نوشته مارتین امیس ساخته شده، همه چیز از دور و در لانگ‌شات و حتی در چشم‌اندازی زیبا از لحاظ بصری در اطراف اردوگاه‌ها آشوویتز به نمایش در می‌آید. ولی آوا‌ها و ناله‌هایی که از دوردست به گوش می‌رسند و دودی که شبانه‌روز از دودکش‌ها بیرون می‌آید در کنار این کنتراست تصویری و زندگی آرام خانواده‌ای که در نزدیکی این اردوگاه زندگی می‌کنند، ذره ذره رعب و وحشت را در فضای فیلم گسترده می‌کند.

به قول منتقد سینمایی پیتر برادشاو «تاکید بر زندگی روزمره خانواده فرمانده آشوویتس ممکن است فقط به‌طور غیرمستقیم وحشت را منعکس کند ولی فیلم با تمرکزی واضح ابتذال شر را به تصویر می‌کشد.» فیلم داستان خانواده پرجمعیت ولی در ظاهر راضی و خوشبخت یکی از فرماندهان آشوویتس است که در خانه‌ای زیبا و باغچه‌ای بزرگ با دیوار‌های بتنی و محاصره شده با سیم‌های خاردار در روستایی در حاشیه اردوگاه زندگی می‌کنند و همسر فرمانده مسوولیت نظارت بر امور در خانه را بر عهده دارد.

وجود آن دیوار‌ها و سیم‌های خاردار که خانواده را نسبت به واقعیت جاری که در چند صد متری خانه در حال رخ دادن است، بی‌تفاوت کرده یا این آرامش و زیبایی را محصور کرده، از زن تصویری از یک ملکه/فرمانده در خانه ساخته. جایی که دل کندن از آن برای او و اهالی خانه سخت است و این سختی زمانی خود را نشان می‌دهد که هوس (فرمانده) دستور می‌گیرد که برای پست معاونت به برلین بازگردد، اما هدویگ (همسرش) می‌خواهد که اجازه ماندن آن‌ها در محل سکونت‌شان داده شود، زیرا این بهترین مکان برای زندگی و بزرگ کردن فرزندان است.

فیلم بعدی که آن هم سوغات کن بوده، فیلم Kidnapped/ ربوده شده ساخته مارکو بلوکیو کارگردان ۸۳ ساله و شناخته شده ایتالیایی است که بر اساس یک داستان واقعی در یک دوره مهم تاریخی در ایتالیای قرن ۱۹ رخ می‌دهد و درباره پسربچه یهودی است که توسط کلیسا ربوده می‌شود و این اتفاق در نهایت به رویارویی قضایی بین کلیسا، ملی‌گرایان ضد پاپ و یهودیان تبدیل می‌شود. ملودرامی که استبداد، تعصب و سوءاستفاده از قدرت توسط کلیسای کاتولیک را با رگه‌هایی از Antisemitism یا یهودستیزی و آزار کودکان در آن دوران عیان می‌کند.

فیلم داستان ادگاردو مورتاراست که در شش سالگی او را از خانواده یهودی‌اش جدا کرده و تحویل کلیسا می‌دهند، چراکه پرستار کاتولیکش به این دلیل که ادگاردو در نوزادی بیمار بوده و بنا بر باور‌های خرافی مذهبی‌اش احتمال می‌داده، بمیرد و بعد از مرگ به برزخ برود او را غسل تعمید داده و به این ترتیب او حالا یک مسیحی است و بنا به گزارشی که به کلیسا داده، مقامات کلیسا با توجه به قدرتی که دارند او را از خانواده جدا کرده و در خدمت کلیسا و پاپ می‌گیرند. ولی آنچه در فیلم مشهود است ادگاردو تنها کودکی نیست که این‌گونه از خانواده جدا شده و در اختیار کلیسا قرار گرفته، بلکه کودکان زیادی در آنجا ذهن‌شویی شده و، چون سرباز پاپ به او خدمت می‌کنند.

و، اما در روز پایانی انتظار‌ها به سر می‌آید و فیلم تحسین شده امسال از جمله برنده شیر طلای جشنواره فیلم ونیز یعنی Poor things/چیز‌های ضعیف یا بیچاره از راه می‌رسد. یورگوس لانتیموس در این فیلم مانند فیلم قبلی‌اش یعنی سوگولی به دنیای عجیب و انتزاعی همیشگی‌اش وجوه باشکوه‌تری داده. فیلمی پر از نکات و جلوه‌های بصری و توامان پر از نکات انسانی یا در بخش‌های زیادی همراه با نقد‌های فمینیستی.

فیلم که اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته آلاستر‌گری نویسنده اسکاتلندی (۱۹۹۲) است، شاید فضایی گوتیک‌گونه داشته باشد یا در لندن قرن ۱۹بگذرد ولی در واقعیت بیشتر می‌شود آن را بی‌زمان و بی‌مکان دانست. در فیلم با دکتر گودوین باکستر (ویلم دفو) طرفیم که ظاهری فرانکنشتاینی دارد. (کمی هم آدم را یاد مرد فیل‌نمای دیوید لینچ می‌اندازد) در دانشگاه آناتومی و تشریح درس می‌دهد و در قامتی خدای‌گونه به خلق موجوداتی ترکیبی مثل حیواناتی نیمه سگ، نیمه اردک یا نیمه خوک و نیمه مرغ با اصواتی عجیب می‌پردازد و فراتر از آن‌ها حالا یک موجود انسانی خلق کرده.

بلا باکستر با بازی مثال‌زدنی، اما استون. زنی که دوباره بعد مرگ احیا شده و مغزش از جنین نارس داخل شکمش شکل گرفته! (به هر حال لانتیموس است دیگر) و حالا او مرحله به مرحله در حال رشد است. همچون کودکی در حال کشف خود و دنیایی که در آن زیست می‌کند، است.

از کشف زبان گرفته تا کشف بدن، [بدن به مثابه ابزار سوءاستفاده]رابطه، عشق، پول و ... در مناسبات جهان و همه این کشف‌ها گویی در فرآیند یک سفر برایش محقق می‌شود. بلایی که در ابعاد یک انسان بزرگ و مغز یک کودک نوپا کلمات را بریده بریده ادا می‌کرد در پایان در نبود دکتر باستر خودش امپراطریس آن خانه است در حالی که زبان فرانسه را به راحتی صحبت می‌کند و علاقه‌مند به دنیای پزشکی است. فیلم چیز‌های بیچاره از ماه دسامبر اکران رسمی و عمومی خود را در جهان آغاز خواهد کرد.

پیش از آنکه به اختتامیه و اعلام نتایج بپردازم باید به یک فیلم ویژه از سینمای ایران اشاره کنم که آن نسخه ترمیم شده فیلم «غریبه و مه» ساخته بهرام بیضایی است. این فیلم که منتخب بخش گنجینه جشنواره بود و یک روز پیش از پایان جشنواره به نمایش در آمد، همه بلیت‌های آن از پیش فروخته شد و پس از اکران بسیار مورد تشویق تماشاگران قرار گرفت. به گونه‌ای که تعدادی از تماشاگران ساعت‌ها درباره نماد‌ها و نکات فیلم با یکدیگر بحث می‌کردند.

یکی از منتقدان انگلیسی فیلم بسیار تحت تاثیر چهره و بازی پروانه معصومی قرار گرفته بود و در خاطر داشت که او در فیلم رگبار هم بازی کرده و خیلی کنجکاو سرنوشت این بازیگر در حال حاضر بود. در کاتالوگ جشنواره درباره فیلم این‌طور نوشته شده: غریبه و مه ساخته بهرام بیضایی یک فیلم از آثار موج نوی سینمای ایران اثری غریب، چالش‌برانگیز و به شدت سمبولیک است؛ فیلمی یادآور سینمای پازولینی، تارکوفسکی و کوروساوا.

جشنواره فیلم لندن یکشنبه ۱۵ اکتبر مصادف با ۲۳ مهر با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد. (با ذکر این نکته که فیلم اختتامیه را ندیدم) جشنواره لندن برخلاف دیگر جشنواره‌های رده الف و به شکل رقابتی برگزار نمی‌شود. مراسم اختتامیه ندارد و فقط اسامی فیلم‌های برگزیده را به صورت رسمی اعلام می‌کند.

و، اما برندگان این دوره:

بهترین فیلم در بخش اصلی: شیطان وجود ندارد، ریوسوکه هاماگوچی

هیات داوران در بخشی از بیانیه خود نوشتند: هیات داوران فیلم شیطان وجود ندارد را به عنوان بهترین فیلم جشنواره لندن در سال ۲۰۲۳ انتخاب کرد. فیلمی ظریف، سینمایی با بازی‌های تحقق یافته، این فیلم همچنین یک پرتره شاعرانه از خانواده و جامعه و هم بررسی اخلاقیات در حفظ و توسعه زمین است. در میان یک رقابت قوی هیات داوران به‌طور یکپارچه از تحسین و انتخاب این فیلم حمایت می‌کند.

بهترین فیلم اول: بهشت می‌سوزد، میکا گوستافسون

بهترین فیلم مستند: خداحافظ تیبریاس، میا ساولمن


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

نگاهی به فیلم «قطعه‌های یک زن»| دانه‌های سیبی که درونِ یک زن جوانه می‌زند