روز همخوانی مردم با گلپا
دنیای اقتصاد : آیین تشییع پیکر اکبر گلپایگانی، خواننده مشهور و تاثیرگذار موسیقی ایران، صبح دیروز با حضور دوستداران این هنرمند برگزار شد و سپس پیکر او در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) آرام گرفت. در این مراسم مردم بارها ترانههای گلپا را همخوانی کردند.
در ابتدای این مراسم که اجرای آن را سیدعباس سجادی بر عهده داشت، فضلالله توکل، آهنگساز و از دوستان قدیمی گلپا، گفت: اکبر هنرمند بیجانشین و بیبدیل به سوی عرش کبریایی پرواز کرد. اولین بار او را وقتی دیدم که به همراه زندهیادان تجویدی و محجوبی به منزل پدر من آمدند. من ۱۵سالم بود و او ۲۴ساله و تازه یک مثنوی ترک جاویدان خوانده بود که همه سوال کردند این صدای کیست؟ ۶۶ سال افتخار دوستی با او را داشتم و آثار ماندگاری با هم خلق کردیم. تا ابد نامش در موسیقی فاخر ایران جاودان باشد.پس از آن حسین خواجهامیری (ایرج)، یکی دیگر از چهرههای سرشناس موسیقی ایران، پشت تریبون قرار گرفت و گفت: من و او ماندیم و خواندیم. من و اکبر جزو خوانندگانی بودیم که کارمان خوب بود. او خوانندهای بود که بسیار خوب میخواند و با صدای گرمی که داشت شعرهای خوبی را هم میخواند. من بسیار خوشحالم از دوستی با این هنرمند بزرگ. ایرج خواجهامیری در ادامه آوازی را با همراهی ساز نی به افتخار رفیق قدیمیاش اجرا کرد و مورد توجه مردم قرار گرفت.
نخبهگرا در آواز و مردمی در ترانه
علیرضا میرعلینقی، مورخ و پژوهشگر موسیقی، نیز در این مراسم گفت: او بی نیاز از لقب استاد بود. اکبر گلپا بزرگتر از یک خواننده و هنرمند خلاق محسوب میشد. او همیشه گفته بود، دوست دارم مراسم تشییع من مانند فردین و تختی باشد. او خود نیز شمایلی چون آنها داشت. او یک خواننده نخبهگرا در آواز و مردمی در ترانه محسوب میشد. کمتر خوانندهای داریم که هر دوی اینها را به اوج و کمال رسانده باشد. او ادامه داد: گلپا به گفته خودش از سادهترین طبقه اجتماع بالا آمد و با تکیه بر هوش و استعداد خود و عشق به مردم به این درجه رسید. او انسانی نیک بود و نام گلپا خود اعتبار است و هیچ لقب و پیوند و پیشوندی نمیخواهد. تعداد این افراد که این اندازه به موسیقی اعتبار میدهند، کم است. از یادمان نرود او سنت آواز را جاودانه کرد و ساختمانی دوباره ساخت. او سادهزیستی مردمدار بود و عشق به میهن در آثار او بسیار دیده میشد.
میرعلینقی تاکید کرد: گلپا با تمام احساسش میخواند و حتی یک واژه را بیتفاوت نخواند و در سراسر زندگی، عشق و احساس بود. سپس محمد معتمدی، خواننده، پشت تریبون قرار گرفت و در سخنان کوتاهی گفت: صحبت کردن درباره استاد گلپا به اندازه کافی انجام شده و به همین جهت خلاصه صحبت میکنم و اثری از او را به افتخار استاد توکل و یاد اکبر گلپایگانی به نام «بنویس عشق» برایتان میخوانم. سالار عقیلی نیز در این مراسم حضور داشت و یکی از تصنیفهای قدیمی خود را برای حاضران اجرا کرد. او در ابتدا با احترام به جایگاه اکبر گلپایگانی این بیت را خواند: بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی/ در سینههای مردم عارف مزار ماست.
مصطفی راغب، خواننده، نیز در این مراسم گفت: من از بزرگواری و بزرگمنشی و قلب بزرگ او هر چه بگویم کم گفتم. او دست جوانان زیادی را گرفت و تشویق میکرد. سعادت داشتم در محضر او باشم و کوهی از انسانیت را در او دیدم. در ادامه مردم یکی از قطعات قدیمی «گلپا» را با راغب همخوانی کردند.
ارادتمند مولا علی
گیتا گرایلی، برادرزاده همسر زندهیاد گلپایگانی، به نمایندگی از خانواده این هنرمند فقید، متنی را در تجلیل از دوستداران این خواننده قرائت کرد. حسن گلپایگانی، برادر گلپا، از کسانی که در مراسم حاضر شدند، تشکر کرد و قطعهای خواند و محمود گلپایگانی، برادر دیگر گلپا، گفت: دست کسانی را که به مراسم برادرم آمدند میبوسم. ما رسم داریم وقتی یکی از عزیزان خود را به خاک می سپاریم دو بیت آواز می خوانیم و اکنون برادرم محمد گلریز دو بیت آواز میخواند. سپس محمد گلریز برادر کوچک گلپا پشت تریبون قرار گرفت و گفت: فقط میخواهم بگویم برادرم یکی از ارادتمندان مولا علی (ع) بودند که درباره ایشان شعری را هم خواندهاند. من هم اکنون این شعر را برایتان میخوانم. اکبر گلپایگانی، که از او به عنوان «مرد حنجرهطلایی» موسیقی ایرانی یاد میشود، ۱۳ آبان بعد از مدتها بیماری در آستانه ۹۰سالگی دار فانی را وداع گفت. مراسم یادبود این هنرمند پنجشنبه ۱۸ آبان از ساعت ۱۷ تا ۱۹ در مسجد جامع شهرک غرب برگزار میشود.
عصای دست استاد برومند
حسامالدین سراج - خواننده: من از زمان نوجوانی از صدای ایشان خاطره دارم. در آن زمان خوانندههای بزرگی مثل استاد ایرج و استاد گلپا، استاد عبدالوهاب شهیدی، استاد محمودی خوانساری، استاد بنان و استاد شجریان، خوانندگان بزرگ آن دوره بودند که در برنامههای گلهای جاویدان، برگ سبز و سایر برنامههای آواز و موسیقی ایرانی که تهیه و پخش میشد، شرکت داشتند و همیشه برای نوجوانها و جوانهای علاقهمند به آواز الگو بودند. من از چند نفر از دوستان اهل موسیقی که با استاد نورعلی برومند ارتباط داشتند، شنیده بودم که استاد گلپایگانی عصای دست استاد برومند و دائما همراه ایشان بودند.
استاد گلپایگانی در یادگیری ردیف از استاد برومند کوشا بودند؛ به همین جهت بسیاری از علاقهمندان آواز اعتقاد داشتند که استاد گلپایگانی از سرآمدان ردیف در روزگار خود بود اما شیوه ایشان دقیقا شیوه منطبق بر «ردیف»، یعنی شیوهای که تقلید صرف از ردیف باشد، نبود و به سمت دیگری رفت. استاد گلپایگانی را شاید امروز بیشتر به واسطه ترانههای ایشان بشناسند اما او در آواز هم بسیار قوی بود و بعضی از آوازهایی که آن زمان از ایشان شنیده میشد، زمزمه مردم کوچه و بازار بود. بههرحال ملاحت صدای گلپا و قدرت آوازی ایشان و سلیقه خاص در انتخاب شعر و ترانهها در مجموع هویت پدیده آواز معاصر با عنوان اکبر گلپایگانی یا گلپا را میسازد. در نوجوانی و جوانی از صدایشان بهره میبردم ولی این اواخر توفیق داشتم که به اتفاق دوستان خدمتشان برسم. تواضع و مهربانی او واقعا زبانزد خاص و عام بود.
خوانشی دلنشین از آواز
رضا مهدوی - نوازنده و پژوهشگر موسیقی: بدون تردید مرحوم اکبر گلپایگانی و جناب حسین خواجهامیری (ایرج) نقش موثری در توسعه فرهنگ آوازی موسیقی ایرانی داشتند و دارند. جالب اینکه در آن دوران به فکر کسی هم خطور نمیکرد که دو فارغالتحصیل مدرسه نظام بتوانند تبدیل به دو هنرمند مهم، جریانساز و موثر در توسعه فرهنگ آوازی و ترانهخوانی شوند. هنرمندانی که بسیار بعید میدانم تا سالها بتوانیم همتای آنها را در موسیقی ایرانی داشته باشیم، زیرا این دو هنرمند به واسطه استعداد ذاتی، فراگیری درست موسیقی و بنیانهای قدرتمند آموزشی که در محضر استادان بزرگ موسیقی فرا گرفته بودند، توانستند در قالب رفیقان گرمابهوگلستان نقش کمنظیری را در موسیقی آوازی ایران ایفا کنند.
حضور مرحوم گلپایگانی در محضر استاد ارزندهای چون نورعلی برومند قطعا نقش غیرقابلانکاری در زندگی هنری او داشته است. اما خمیرمایه درونی این هنرمند در موسیقی، هوش سرشار، استعداد ذاتی و «گوش قوی» که برای شنیدن موسیقی داشت، او را تبدیل به هنرمندی جریانساز در عرصه موسیقی کرد که در زمانی احساس کرد باید در کنار مردم کوچه و خیابان به ارائه موسیقیاش بپردازد. او تبیینکننده جایگاه فرهنگ آوازی در میان عامه مردم بود و در زمانی که آواز ایرانی رو به انحطاط بود، گلپا و ایرج با هوشمندی متوجه شدند که باید آواز را «ترانهوار» سر داد. خوانشی که بهغایت دلنشین بود و موجب شد جای این دو هنرمند حتی در سینمای آن روزگار نیز باز شود.
هیچوقت نگفت چه بزن
میلاد کیایی: من تقریبا با اکثر خوانندگان ایران همکاری داشتهام اما باید واقعیتی را بگویم که در این سالها خوانندهای پُرقابلیتتر از اکبر گلپایگانی وجود نداشته است. البته بیان این حرف به آن معنا نیست که خوانندههای دیگر کمقابلیت هستند، منظورم از این سخن آن است که گلپایگانی از جهت صحنهآرایی و انتخاب شعر فوقالعاده بود. او بهدرستی میدانست مخاطب چه میخواهد و اجرایش بهنوعی واریته بود؛ یعنی شنونده را بههیچوجه خسته نمیکرد. برای مثال بخشهای تکراری یک تصنیف را که پنج تا شش دقیقه طول میکشید حذف میکرد. همان اوورتورش را که میخواند با آواز ادامه میداد.
آخرین اجرای مشترک ما حدود هشت سال پیش در رویال آلبرت هال لندن بود. از این اجرا بسیار استقبال شد. ما ارکستر نداشتیم؛ فقط من و گلپایگانی بودیم. گلپایگانی هیچوقت به نوازندهاش نگفت که چه بزن، از چه نتی بزن یا از کجا بنواز، چون من جای صدای ایشان را در خوانندگی میدانستم. این مساله بسیار اهمیت دارد. نوازندگان بسیاری هستند که خوب مینوازند اما بعضی مواقع در آن کوکی که خودشان احساس آرامش میکنند مینوازند اما من شرایط سنی گلپایگانی را همیشه مدنظر قرار میدادم.
به یاد دارم اولین بار وقتی دستگاه شور را با ایشان اجرا کردم «شور» را از نت «لا» که «گوشه حسینی» بود خواندند. انقلاب که شد یک پرده پایین آمدند و شد «سل»، آمریکا که رفتیم از «سل» هم یک پرده پایینتر آمدند و شد «فا»، کانادا رفتیم از «فا» هم یک پرده پایینتر آمدیم و... بههرحال میخواهم بگویم که من تمام این موضوعات را رعایت میکردم و طبیعی است که ایشان اشتیاق داشت که در برنامههای خارج از کشور فقط من همراهش باشم.