ارزش قصه در فرزند پروری و روانشناسی کودک
به گزارش میگنا کیفیت افزایی در عرصه یادگیری و تدریس از گذرگاههای بسیاری مانند تدریس مواد و متن های آموزشی مطلوب و برنامه ریزی درسی و آموزشی کارآمد عبور می کند در این میان نقش و جایگاه معلمان بی بدیل و...
دکترزهرا محبوبی نیه در ادامه اضافه میکند دانش آموزان برای رویارویی با تحولات شگفت انگیز هزاره سوم میلادی باید مهارتهای تفکر خود را به منظور تصمیم گیری مناسب و حل مسئله پیچیده جامعه بهبود بخشند نسخه برای دستیابی به این اهداف ها مسئولیت سنگین بر دوش مراکز آموزشی به ویژه آموزش و پرورش قرار می گیرد.
این مراکز از یکسو وظیفه آموزش دانشگاه ها و تجهیزات دانش آموزان به اطلاعات مورد نیاز آنان را بر عهده دارند و از سوی دیگر باید زمینه را فراهم سازند تا به رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری و استفاده صحیح و جهت دار از این استعداد و توانایی کمک کند.
بسیاری از صاحب نظران حیطه روانشناسی و آموزش و پرورش پرسش کردن را مولفه اساسی بر آینده یادگیری می دانند، مثلاً پیاژه معتقد بود تفکر منطقی که از طریق دستکاری اشتباه به وجود میآید را می توان به خوی پرسشگرانه نیز دست داد. بنا بر این ملاک سوال پرسیدن یک فرآیند آموزشی است که محور تعامل در کلاس درس به شمار می آید.
کارهایی که در عصر اطلاعات دانش آموزان باید داشته باشند حس پرسشگری و کنجکاوی است. کلیدی در فرایند یادگیری است که به فراگیران کمک می کند تا از طریق ترکیب دانش قبلی و اطلاعات جدید خود هدایت را به دست گیرند و نقش مهمی در یادگیری معنا و تاثیر زیادی بر آشکار نمودن کیفیت تفکر و چارچوب مفهومی آن دارد. به عبارت دیگر واضح نمودن کیفیت تفکر آدمی از طریق روحیه پرسشگری است و پرسش نقطه شروع و مبداء جهش فکری انسان ها می باشد.
یکی از روش های موثر و کارآمد برای افزایش مهارت پرسشگری، قصه گویی است.
زیرا قصه و قصه گویی به قدمت تاریخ بشر ریشه دارد، بهگونهای که زندگی خود را در چارچوب قصه ها به تصویر کشیده است. قصه ها بعنوان سازه های تخیلی و فرهنگی از نظر فردی و اجتماعی با معنا و در برگیرنده نکات برجسته ای هستند. قصه گویی یکی از روشهایی است که امکان تصویر سازی را برای کودک فراهم می سازد.
کودک با شنیدن قصه، صحنه ها و اعمال را خلق کرده و با شخصیت های داستان همانند سازی می کند. این چالش های ذهنی بر رشد شناختی و اجتماعی کودک تاثیر مثبتی دارند. قصه گویی می تواند به طور مستقیم به تقاضای مهارت های قرن ۲۱ خدمت کند و همچنین می تواند به عنوان یک راه موثر برای پرورش تفکر انتقادی برای معلم در قرن ۲۱ مورد توجه قرار گیرد.
قصه گویی با روش های مختلفی مانند قصه گویی حرکتی، قصه گویی تصویری و قصه گویی دیالکتیک یا تعاملی می تواند انجام پذیرد. منظور از قصه گویی دیالکتیکی یک ارتباط دوجانبه و متقابل بین قصهگو و شنونده است که قصه گو با بهره گیری از فنون قصه گویی و با تحریک قوه تخیل مخاطبان خویش و تاثیر متقابل، پیام خود را به شکل جدیدتری به شنوندگان انتقال می دهد.
قصه گویی تعاملی یا قصه گویی برمبنای دیالوگ نوعی قصه گویی است که با داشتن مزیت ایجاد مشارکت فعال، تعاملات کلامی و گفتگو کردن کودکان با یکدیگر به صورت گروهی و دریافت بازخورد و تشویق از فرد بزرگسال، به پرورش مهارتهای مختلف ذهنی آنها کمک می نماید. قصه گویی به روش دیالوگ به عنوان یک روش ارتباطی، ابتکاری در داستان سرایی از کودکان که مشکلات جدی در ارتباط دارند، حمایت می کند.
در کل، قصه گویی دیالکتیکی مبتنی بر سه اصل کلی است، اول اینکه کودک به مشارکت در طی قصهگویی تشویق می شود، دوم اینکه با بهره گیری از اطلاعات آموزنده به کودک باز خورد داده میشود، سوم اینکه سبک قصه خواندن با سطح توانایی زبانی کودک هماهنگ می گردد.
پژوهشی نشان داد که قصه گویی دیالکتیکی موجب پیشرفت تحصیلی، افزایش مهارتهای تفکر و همچنین افزایش انگیزه یادگیری در دانش آموزان دبیرستانی در یادگیری درس انگلیسی شده است.
این تحقیق توسط "یانگ، چایل و وو" و با حضور ۱۱۰ دانش آموز پایه دهم در دو کلاس انگلیسی انجام گرفت. همچنین" المونایر" در پژوهشی که بر روی کودکان مصری انجام شد، در یافت که قصه گویی به روش دیالوگ بر آگاهی واجی کودکان موثر است. محققین دیگری در پژوهشی اثربخشی قصه گویی تعاملی را راهبرد رسانهای غنی دانستند که قادر به حمایت از فرایند یادگیری پیچیده است.
این برنامه آموزشی میتواند موجب یادگیری کارآمد و بهینه شود. مطالعه و بررسی اثربخشی آموزش فلسفه به شیوه حلقه کند و کاو بر تفکر انتقادی دانش آموزان دوره ابتدایی نشان داد، در این برنامه آموزشی برای دانش آموزان داستان های فلسفی گفته می شد، نتایج تحقیق آن بوده است که دانش آموزانی که در یک دوره آموزشی بین ۹ تا ۱۵ هفته (هفته ای دوساعت) شرکت کرده بودند، در مصاحبه و پرسشنامه کوتاه مباحث فلسفی، در مقایسه با گروه کنترل در مهارتهای تفکر انتقادی عملکرد بهتری داشتند.
"ساریچا و اسلویل" در تحقیقی تحت عنوان تعیین تاثیر قصه پردازی دیجیتالی بر ظرفیت حافظه بصری و مهارت نوشتن دانش آموزان مقطع ابتدایی نشان دادند که قصه پردازی دیالکتیکی تفاوت قابل توجهی در مهارت نوشتن دانش آموزان ایجاد کرده است.
در مجموع می توان چنین بیان کرد که رشد وپیشرفت مهارت های تفکر از سالهای پیش دبستانی و دبستان، در همان سال های حساسی که توسعه اجتماعی، روانی و فیزیکی کودک به حداکثر خود میرسد شروع می شود.
در تحقیقاتی که در مورد قصه گویی انجام گرفته اند کاربردهای درمانی و همچنین تأثیر آن در تشویق به تفکر و یادگیری ماندگارتروهمچنین توسعه تاب آوری کودکان مورد تأیید واقع شده است. این پژوهش ها جنبه اثربخشی و کاربردی دارد و آموزش و پرورش، مدارس، مراکز مشاوره و روان درمانی و سازمانهای مربوطه میتوانند از نتایج مثبت این تحقیق بهرهمند شوند. با کمک گرفتن از روش قصه گویی می توان تغییرات شگرفی در زمینه یادگیری، سواد آموزی و همچنین مهارت های تفکر از جمله پرسشگری در کودکان ایجاد کرد.
از آنجا که قصه گویی دیالکتیکی مبتنی بر سه اصل تشویق مشارکت کودکان در طی قصه گویی، بازخورد اطلاعاتی به کودک و هماهنگی با سطح ذهنی کودک است پس می توان گفت این نوع قصه گویی باعث شده است تا دانش آموزان شیوه های پرسشگری، کنجکاوی و تفکر بدیع و خلاق را از قصه گو و همکلاسی ها یاد بگیرند و بازخوردهای ارائه شده از طرف قصه گو و طرح انواع سوالات چه کسی، کجا، چطور، چگونه و چرا و غیره... و تمرین آنها در تعاملات کلاسی مسیر مهارت پرسشگری و کنجکاوی را برای آنها هموار کرده است.
همچنین قصهگویی دیالکتیک به عنوان یک روش آموزشی در پرورش مهارت های تفکر از جمله مهارت های پرسشگری می تواند موجب توجه کارشناسان و برنامه ریزان آموزشی و معلمان ابتدایی قرار گیرد.