خاطره آیتالله هاشمی از بازداشت پسر نماینده آیت الله بروجردی
ظهر، آقای صابری همدانی آمد. قبلاً نماینده آقای آیتالله بروجردی در ترکیه بوده است. پسرشان در اسپانیا به اتهام نادرست شرکت در باند تروریستی ایرانی دستگیر شده؛ برای استخلاص او کمک میخواست. مدتی است چند نفر از جوانان ایرانی به این اتهام، در آنجا بازداشتند.
در این مطلب بخشی از خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی در ۲۷ آذر ماه سالهای ۶۲ و۶۳ را میخوانید.
آیت الله هاشمی رفسنجانی، در خاطرات خود در تاریخ ۲۷ آذر سال ۱۳۶۲ در کتاب «آرامش و چالش» نوشت:
صبح زود به مجلس رفتم. گزارشهای رسیده را دیدم و به جلسه علنی مجلس رفتم. سخنان دیروز امام، همه چیز را تحتالشعاع قرار داده بود. عدهای از نمایندگان، سئوالات خود از وزرا را پس میگرفتند. جمعی برای نامهای با عنوان "لبیک به اظهارات امام" امضاء میگرفتند. در آن نامه اظهارات آقای منتظری هم در کنار اظهارات امام آمده بود. بعضیها مخالفت میکردند و میگفتند، انتقادات اخیر آقای منتظری، خود مشمول انتقادات امام است و درست نیست که ما این گونه محتوای حرفهای امام را مسخ کنیم. گرچه حق با اینها بود، ولی حفظ اعتبار آقای منتظری هم لازم است.
من هم نظرم این بود که فقط اسم امام باشد که همه امضاء کنند و این بحثها هم خاتمه پیدا کند. این نظر، باعث رنجش عدهای شد. به آقای منتظری هم اطلاع داده بودند. ایشان را هم رنجانده بودند. همه وقت مجلس، صرف طرح نظام وظیفه شد. نامه هم با یکصد و پنجاه امضاء اعلام شد.
عصر با جمعی از فرماندهان بخشهای مختلف سپاه ملاقات داشتم و برای آنها صحبت کردم. شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی]برای [بحث درباره]انتخابات آینده جلسه داشت. اکثریت آرای شورای مرکزی از آن - به اصطلاح - محافظهکاران است و تندروها در اقلیتاند. شب، شورای داوری حزب هم جلسه داشت. بحثهای متفرقهای در اطراف وضع بیت آقای منتظری و لزوم تفاهم بیشتر بین ایشان و حزب و جلوگیری از تأثیر سمپاشیها - که برای تفرقه میشود - و ملاقات آقای ربانی [املشی]با امام و چیزهای دیگر داشتیم.
بازداشت پسر نماینده آیت الله بروجردی به اتهام شرکت در باند تروریستی
همچنین در کتاب «به سوی سرنوشت» در تاریخ ۲۷ آذر سال ۱۳۶۳ آمده است:
تا ساعت هشت صبح، در دفترم کار کردم. گزارش مهمی نداشتیم. در جلسه علنی، لایحه مالیاتها مطرح بود. چون لایحه، مهم و مفصل است و موافق و مخالف زیادی ثبت نام کردهاند، تمام وقت را گرفت و باز هم برای ادامه بحث، وقت را تمدید کردیم.
ظهر، آقای صابری همدانی آمد. قبلاً نماینده آقای آیتالله بروجردی در ترکیه بوده است. پسرشان در اسپانیا به اتهام نادرست شرکت در باند تروریستی ایرانی دستگیر شده؛ برای استخلاص او کمک میخواست. مدتی است چند نفر از جوانان ایرانی به این اتهام، در آنجا بازداشتند.
عصر، ملاقاتی با شورای سرپرستی زندانیان و انجمن حمایت از خانوادههای زندانیان داشتم. گزارش دادند که حدود هشتاد هزار زندانی داریم. از کمبود جا و کمبودهای دیگر گله داشتند. پیشنهاداتی برای تحسین وضع آنها و کار مطرح شد. از جمله ساختن زندان، توسط نیروی کار خود زندانیان بود. سپس ملاقاتی با شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی]اصفهان داشتم که از انزوای حزب در اصفهان و از تصرف پستها و مقامها توسط طرفداران آقای طاهری که مخالف حزباند، گفتند. به آنها گفتم برای جبران دوباره، با ایشان رفاقت برقرار کنند.
شب، اولین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، در دفتر رئیس جمهور تشکیل شد. آیتالله خامنهای به عنوان رئیس [شورای عالی انقلاب فرهنگی]انتخاب شدند. قرار شد محدوده کار شورا، در سیاستگزاری و تصویب برنامهها باشد و در مسایل اجرایی دخالت نکنیم.