حنیف قریشی را می‌شناسید؟ / مردی که هرگز لبخند نمی‌زند!


حنیف قریشی را می‌شناسید؟ / مردی که هرگز لبخند نمی‌زند!

حنیف قریشی نویسنده و فیلمنامه‌نویس شناخته‌شده می‌گوید پس از حادثه تلخی که سال گذشته برایش رخ داده باید خود را با «یکی دیگر شدن» وفق دهد.

حنیف قریشی را می‌شناسید؟ / مردی که هرگز لبخند نمی‌زند!

به گزارش راهبرد معاصر؛ این نویسنده بریتانیایی-پاکستانی سال گذشته هنگام پیاده‌روی در شهر رم ایتالیا زمین خورد و حالا در نخستین مصاحبه خود صراحتاً درباره این‌که دیگر توانایی استفاده از دست‌ها، بازو‌ها یا پاهایش را ندارد و حس استقلالش نابوده شده، صحبت کرده است.

او هنوز قادر به استفاده از اعضای بدن خود نیست و سال گذشته را در پنج بیمارستان مختلف گذرانده است.

قریشی با بیان این‌که از زمان حادثه احساس می‌کرده به یک «نمایشگاه» تبدیل شده که توسط پزشکان محاصره شده است، می‌گوید: «در ابتدا این موضوع تحقیرآمیز است و بعد متوجه شدم که واقعاً مهم نیست. خیلی سریع متوجه می‌شوی که بدنت دیگر متعلق به تو نیست... و مدام توسط پرستاران و پزشکان مختلف‌تر و خشک می‌شوی. در این شرایط شما هر گونه احساس حریم خصوصی را کنار می‌گذارید: از بدن خود، از ذهن خود، از روح خود، از هر چیزی که در مورد شما وجود دارد».

حنیف قریشی امسال قبل از روز کریسمس پس از سپری کردن حدود یک سال در بیمارستان به خانه بازگشت.

او در این باره می‌گوید: «باید خود را با تبدیل شدن به یک فرد دیگر، با روابط متفاوت، با افراد مختلف وفق دهم. باید راهی برای زندگی در این شرایط پیدا کنم. وحشتناک است، من نمی‌خواهم این کار را انجام دهم، اما باید هر روز کار‌هایی را انجام دهم که واقعاً نمی‌خواهم انجام دهم».

او درباره اتفاقی که سال گذشته در ایتالیا برایش رخ داد نیز توضیح می‌دهد: «مُردن به این شکل احمقانه بود و در حالی که منتظر آمبولانس بودند می‌خواستم از طریق تلفن با دوستانم خداحافظی کنم، با این حال، شریک همسرم مرا منصرف کرد، زیرا مردم از دیدن یک مرد در حال مرگ در تلفن‌هایشان بسیار شوکه می‌شوند».

قریشی می‌افزاید: در آن لحظه به ذهنم رسید که همه می‌میرند و همه آن لحظه را خواهند داشت و فکر کردم، خب، این لحظه من است و نسبتاً غیرمنتظره است؛ با این حال فکر کردم کارم هنوز تمام نشده، چیز‌های زیادی وجود دارد که واقعا می‌خواهم انجام دهم و هنوز برای مردن آماده نیستم».

این نویسنده می‌گوید پس از وقوع این حادثه حس شوخ‌طبعی خود را از دست داده و یکی از پرستاران به او لقب «مردی که هرگز لبخند نمی‌زند» داده است.

او همچنین درباره این‌که دیگر حتی نمی‌تواند به موسیقی گوش دهد نیز می‌گوید: «طاقت شنیدن آن را ندارم. فکر می‌کنم خیلی تکان‌دهنده و ناراحت‌کننده است. نسبت به خودم احساس وحشتناکی دارم و نسبت به موقعیتم بسیار افسرده می‌شوم».

قریشی در گفتگو با بی‌بی‌سی همچنین بیان می‌کند: «در حالی که جهان بسیار تاریک‌تر از گذشته به نظر می‌رسد، اما حالا احساس می‌کنم «بسیار به واقعیت نزدیک‌ترم» و درک بیشتری از این‌که مردم چقدر می‌توانند سخاوتمند باشند، دارم. باید یک راه کاملاً جدید برای نوشتن پیدا کنم. دیگر نمی‌توانم ساعت‌ها پشت میزم بنشینم ... نمی‌توانم از دستانم استفاده کنم، نمی‌توانم از خودکار استفاده کنم؛ بنابراین فقط باید حرف‌هایم را روایت کنم».

«حنیف قریشی نخستین بار در سال ۱۹۸۵ برای فیلمنامه نامزد اسکار فیلم «رختشویخانه زیبای من» به کارگردانی «استیون فریرز» که درباره یک مرد جوان پاکستانی-بریتانیایی است، مورد تحسین بین‌المللی قرار گرفت.

او نگارش چند رمان شامل «بودای حومه‌نشینان» برنده جایزه ادبی ویتبرد، «عشق سال‌های غم»، «وطن من کجاست؟»، «نزدیکی»، «انت‌های خط زندگی»، «جذب کردن حرارت»، «سرزمین مادری»، «حومه» و «خط مرزی» و همچنین تعدادی داستان کوتاه، مقاله، نمایشنامه و فیلمنامه را در کارنامه دارد. / ایسنا


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

قتل خونین همسر با دستور زن خیانتکار+گفتگو با متهم