لیدرهای اغتشاشات، قبادلوها را به کشتن دادند
در اغتشاشات سال گذشته، لیدرها عمدتا لیدرهای مجازی بودند که جوانان را به آشوبهای خیابانی فرا میخواندند؛ درحالیکه خود لیدرها از آن سوی مرزها توییت تهییج احساسات و دعوت به خشونت منتشر میکردند.
حکم قصاص محمد قبادلو ، عامل قتل یک مامور نیروی انتظامی و جراحت پنج مامور دیگر در جریان اغتشاشات سال گذشته، پس از تایید در دیوان عالی کشور صبح دیروز اجرا شد. براساس گزارش نیروی انتظامی در تاریخ ۳۱ شهریورماه ۱۴۰۱ درحالیکه جمعی از عوامل نیروی انتظامی در سطح شهر پرند، درحال کنترل اغتشاشگران بودند، محمد قبادلو سوار یک خودروی پیکان سفیدرنگ بود و بهصورت عمدی با سرعت بالا به قصد قتل ماموران انتظامی که درحال انجام وظیفه بودند، ماشین خود را رانده است. قبادلو با این کار شش مامور سوار موتور نیروی انتظامی را زیر میگیرد و هر شش نفر دچار مصدومیت و شکستگی دست و پا میشوند. یکی از ماموران به نام فرید کرمپور بر اثر شدت جراحات به شهادت میرسد.
قوه قضائیه سال گذشته اعلامکرد محمد قبادلو، یکی از دستگیرشدگان ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ با حکم دادگاه انقلاب به اتهام «افساد فیالارض از طریق جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، تخریب و اقدام علیه امنیت ملی کشور که منجر به اخلال در نظم عمومی و ناامنی در کشور و وارد کردن خسارت به افراد و اموال عمومی» به اعدام محکوم شد. پس از آن دیوان عالی کشور اعلام کرد قرار توقف اجرای حکم محمد قبادلو یکی از محکومان اغتشاشات اخیر، در پی درخواست مجدد اعاده دادرسی وکیل نامبرده نسبت به رأی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب مبنیبر اعدام به جرم محاربه در اجرای تبصره ماده ۴۷۸ قانون آیین دادرسی کیفری تا حصول نتیجه در دیوان عالی کشور متوقف شد.
مدیر روابط عمومی دیوان عالی کشور در رابطه با پرونده محمد قبادلو گفته بود او دو پرونده داشت که یکی اتهام قتل عمدی شهید فرید کرمپور از پرسنل فراجا و محکومیت وی به قصاص نفس است. پرونده دیگر مربوط به جرم محاربه و محکومیت او به اعدام است. در هر دو پرونده تقاضای فرجامخواهی وکیل نامبرده در گذشته ابرام (تایید) شد و در هر دو پرونده وکیل مدافع او درخواست اعاده دادرسی مجدد در اجرای تبصره ماده ۴۷۴ قانون آیین دادرسی کیفری را داده است.
درخواست اعاده دادرسی او نسبت به جرم محاربه در دیوان عالی کشور تا مدت زمانی مفتوح بود و بررسی شد، ولی درخواست اعاده دادرسی این متهم درخصوص اتهام قتل عمدی شهید فرید کرمپور از پرسنل فراجا و محکومیت وی به قصاص نفس در دیوانعالی کشور رد شد. تا اینکه درنهایت حکم قصاص وی صبح روز گذشته اجرا شد.
در ناآرامیهای سال گذشته، لیدرها عمدتا لیدرهای مجازیای بودند که جوانان را به آشوبهای خیابانی فرا میخواندند. درحالیکه خود لیدرها از دبی و لندن و آن سوی مرزها توییت و استوری تهییج احساسات و دعوت به خشونت منتشر میکردند؛ جوانان ایرانی در شهرهای مختلف تحت تاثیر کلمات مسموم لیدرهای مجازی قرار میگرفتند، در خیابانها دست به خشونت میزدند و سر آخر خون بی گناه بر زمین ریخته میشد. پس از آن هم آنها بودند، جانهای رفته و جرمی که آیندهشان را تباه کرده بود. اما نهایت مشارکت این لیدرها چیست؟ سهمشان در این تباهی تنها هشتگهایی است که فاکتورش با جان جوانان پرداخت شده بود. آنچه در این بین باعث تاسف بوده این است که لیدرهای ناآرامیهای ۱۴۰۱ برایشان مهم نیست کدام طرف عزادار فرزند بوده و همین کافی است که خونی به ناحق روی زمین ریخته شده باشد.
نان و توییت در خون زدن!
علی کریمی ازجمله لیدرهایی بود که در سال گذشته، مردم را دعوت به خشونت میکرد. کریمی در یکی از استوریها و توییتهایش بارها از مردم خواسته بود تا با مواد منفجره، سراغ ماموران انتظامی بروند. او تا جایی خشونت را در ناآرامیهای ۱۴۰۱ نرمالایز کرد که حتی در استوریاش، آموزش ساخت کوکتل مولوتف هم به اشتراک گذاشته بود و در شب چهارشنبهسوری از مردم خواسته بود تا با اکلیل سرنجها (نوعی ترقه) به استقبال این شب بروند و بهجای در و دیوارها، امسال نیروهای انتظامی را هدف قرار دهند. کریمی حتی در یکی از استوریهایش وقتی درگیریها بالا میگیرد، خطاب به نیروهای امنیتی مینویسد: «بزنی میخوری!»
او حتی برای تهییج بیشتر احساسات جوانان نیز این شعر را توییت کرده بود:
«گر مرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که، چون باید رفت»
کریمی حتی در یکی از توییتهایش با دادن یک آدرس ظاهری، مشخص از اغتشاشگران؛ مردم را نسبت به یکدیگر حساس کرده و احساسی از ناامنی نسبت به شهروندان را القا میکند. او مینویسد: «لباس شخصیها بین مردم هستند، اکثرا با کیف کج. مواظب باشید.»
از دیگر چهرههایی که علنی از مردم میخواست با نیروی امنیتی درگیر شوند؛ سروش لشکری، معروف به هیچکس خواننده رپ فارسی است. این چهره اپوزیسیون در یکی از توییتهایش نوشته بود: «جنگ پارتیزانی به این شکل نیست که شما رو در رو با دشمن درگیر شید. جنگ پارتیزانی جنگ غافلگیری، کمین و بزن در روئه. جنگ پارتیزانی دقیقا برای جلوگیری هر چه بیشتر از تلفات، در عین ضربه زدن به دشمنیه که از شما بسیار مجهزتر، پرتعدادتر و آموزش دیدهتره. «مرگ با هزاران خنجر».»
یا در توییتی دیگر نوشته بود: «بیگدار به آب نزنید. شجاعتتون رو حسابشده خرج کنید.»
تمام اینها کلماتی بودند که احساسات جوانان را تحریک کرد، باعث ایجاد خشم شد و درنهایت منجر به برادرکشی شد. تمام اینها سناریوی چیده شده برای جوانانی بود که تحت تاثیر این خشم قرار گرفتند و دست به شنیعترین کارها زدند و در آخر سهمشان از این انقلاب پوشالی و لیدرهای خیالی، چیزی بهجز هشتگ نبود.
در این بین توییتی نیز از یک خواننده زن لسآنجلسی بسیار دستبهدست شد و واکنشهای بسیاری در آن روزها داشت. دنیا دادرسان نوشته بود: «هر کی به مردم شلیک کرد، بزنیدش. هر کی گفت نزنینش، اونم بزنینش. هر کی گفت صحبت کنیم، اونم بزنینش. هر کی گفت منم اعتراض دارم، این راهش نیس، اونم بزنینش. هر کی گفت فرق شما با اونا چیه، اونم بزنینش. هر کی گفت اینا برن کی میان، اونو ۲ بار بزنینش. این قد بزنین تا تموم بشن این بیهمه چیزا!»
همین کلمات بودند که امثال محمد قبادلو را به قصد زیرگرفتن و قصد جان ماموران نیروی انتظامی به خیابان کشاندند و داغ جوان روی دل خانوادهها گذاشتند.
قهرمانسازی پوشالی
البته این تمام ماجرا نبود و لیدرهای مجازی به همین بسنده نکردند. کاربری با نام فریبرز کرمیزند در توییتر به الفاظ مستقیم از افراد میخواست تا با ماموران موتورسوار درگیر شوند. این کاربر در توییترش نوشته بود: «یک روش دیگر برای ادب کردن موتورسواران اگر شرایط مهیا بود بگذارید دوسوم موتورسوار از شما رد شود و به یکسوم باقیمانده تلنگر بزنید و از نتیجه لذت ببرید. نه راکب نه ترکنشین نمیتوانند کاری کنند، چون از شما رد شدهاند و بعد هم که آسمان را فقط میبینند.» این کاربر در توییتی دیگر هم نوشته است: «از چوب درختان استفاده کنید اگر ناچار بودید شما درختان واقعی ایران هستید و باید بمانید و ریشه بزنید و تکثیر شوید!» همین کاربر که هویت واقعیاش هم برای دنبالکنندگان توییتر است؛ درعین اینکه از افراد میخواهد تا از هر ابزاری برای ابراز خشم استفاده کنند و همزمان به اموال عمومی هم آسیب بزنند؛ خشونتشان را با سخنان سانتیمانتال توجیه میکند. این کاربر همچنین در توییتی دیگر نوشته بود که در نوجوانی باشگاه رزمی میرفتم دو مربی داشتیم. هر دو برادر، اما با دو دید متفاوت. یکی بهدنبال اجرای اصولی فن و زیبایی آن بود. دیگری میگفت فقط بزنید، کتک نخورید. هرطور میزنی فقط بزن.»
عجب جملهای: هر طور میزنی فقط بزن
در آن روزها این چهرهها با خط و مسیر دادن به اعتراضات، جریان را به ناآرامی و اغتشاش تبدیل کردند و از احساسات مردم نهایت استفاده و سود سیاسیشان را بردند. درحالیکه نتیجه چیزی بهجز رادیکالیسم در جامعه و افزایش خشم جریانها و مردم نسبت به همدیگر نبود. در سمت دیگر ماجرا نیز حالا که این افراد تحت تاثیر فضای ایجاد شده در آن روزها عملا مرتکب قتل، خرابکاری و اقدامات اینچنینی شدند، حالا نوبت به بهرهبرداری از این اتفاقات به نفع رسانههای فارسیزبان و چهرهها اپوزیسیون رسیده است، تقریبا از زمان آغاز اتفاقات سال گذشته تا الان مجرم یا خلافکاری نبوده که رسانههای فارسیزبان، برای تکمیل پروژه خود از آنها چهره مظلومی نساخته باشند و پای خانوادههای آنها را به این ماجرا باز نکرده باشند. در چنین فضایی مشخصا خانوادهها که در فضای احساس ناشی از محکومیت فرزندشان هستند، گاهی با این تصور که شاید راهی برای تبرئه فرزندشان وجود داشته باشد، در پازل براندازها بازی میکنند و نتیجه مشخص چنین فضایی این میشود افرادی که تحتتاثیر فضای القا شده دست به جنایت و خرابکاری زده بودند، حالا نیز تحتتاثیر فضای رسانهای براندازها تبدیل به خوراک رسانهای آنها برای ایجاد دوباره فضای منفی در میان افکار عمومی میشوند.