مرد عصبانی سوخت و زنش را زنده زنده در آتش خشمش سوزاند / دختر خاله ام مرا جادو کرده بود
به گزارش رکنا، آخرین روز اسفند ۱۴۰۰ وقوع آتش سوزی در خانهای در قرچک ورامین به پلیس گزارش شد. بررسیها نشان میداد زن و مرد صاحبخانه به شدت دچار سوختگی شده و به بیمارستان منتقل شدهاند...
به گزارش رکنا، آخرین روز اسفند ۱۴۰۰ وقوع آتش سوزی در خانهای در قرچک ورامین به پلیس گزارش شد. بررسیها نشان میداد زن و مرد صاحبخانه به شدت دچار سوختگی شده و به بیمارستان منتقل شدهاند .
ماموران به تحقیق پرداختند و دریافتند آتش سوزی عمدی رخ داده است.
یک روز از آتش افروزی عمدی گذشته بود که زن ۴۰ ساله به نام گلرخ به خاطر شدت سوختگی تسلیم مرگ شد .
همسر ۴۹ ساله وی به نام احمد نیز تحت درمان قرار گرفت.
با مرگ زن جوان، ماموران در نخستین گام از تحقیقات به پرس و جو از همسایهها پرداختند.
آنها گفتند وقتی صدای کمک خواهی فرزندان این زوج را شنیدیم مقابل در رفتیم و متوجه شدیم خانه آنها آتش گرفته است.اما احمد در را قفل کرده و مانع ورودمان بود که به زور وارد شدیم و آنها را که دچار سوختگی شدید شده بودند به بیمارستان رساندیم .
ادعای عجیب
احمد که معجزه آسا زنده مانده بود پس از بهبودی نسبی به آتش افروزی عمدی اعتراف کرد .اما مدعی شد قصد کشتن همسرش را نداشته است.
در این میان 4 فرزند وی اعلام گذشت کردند.
به این ترتیب مرد افغان از جنبه عمومی جرم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام قتل عمدی همسرش از خود دفاع کرد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه متهم روبه روی قضات ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من سال ۶۸ همراه همسرم برای زندگی به ایران آمدم .ما چهار فرزند داشتیم و من ضایعات جمع میکردم تا خرج زندگیمان را تامین کنم .من همسرم را دوست داشتم و سالها بدون مشکل با او زندگی کردم .مدتی بود با دختر خالهام اختلاف پیدا کرده بودیم .شب قبل به میهمانی دعوت شدیم که دختر خاله ام آنجا بود .وقتی از میهمانی به خانه برگشتیم حال من و همسرم خوب نبود .فکر میکنم دختر خالهام ما را جادو کرده بو.د به همین خاطر تصمیم به خودکشی گرفتم. من گالن ۴ لیتری بنزین را که در موتور سه چرخم داشتم آوردم. همسر و فرزند کوچکم را از اتاق بیرون کردم تا آسیب نبینند.من به همسرم گفتم از این زندگی خسته شدهام و میخواهم به آن پایان دهم. گالن بنزین را در خانه ریختم اما همسرم جلو آمد و میخواست مانع شود که یکباره خانه به خاطر روشن بودن بخاری شعله ور شد و من و همسرم در آتش سوختیم .من بلافاصله او را به حمام بردم تا آتش را خاموش کنم اما آب باز نشد و همسایهها ما را به بیمارستان رساندند.
وی ادامه داد :من هیچ اختلافی با همسرم نداشتم و شک ندارم جادوی دختر خاله ام باعث شد چنین تصمیمی بگیرم .همسرم هم آن روز حال خوشی نداشت. او وقتی از تصمیمم مطلع شد سکوت کرد و مانع من نشد.
قاضی گفت :همسایهها گفتهاند در را قفل کردی و مانع ورود آنها شدی .چطور مدعی هستی عمدی همسرت را آتش نزدی؟
که متهم پاسخ داد :نه. من اصلاً چیزی به خاطر ندارم. تا یک ماه بعد از ماجرا اصلا نمیدانستم دست به چه کاری زدهام.
قاضی گفت: پسر کوچکت گفته تو با همسرت دعوا کردی ،سپس بنزین را روی سر او ریختی و او را به آتش زدی .چه دفاعی داری؟
که متهم منکر قتل شد و گفت: من قاتل همسرم نیستم .او ناخواسته کشته شد . فرزندانم از قصاص گذشتهاند. اما مرا قاتل مادرشان میدانند. اگر آنها مرا به چشم قاتل نگاه کنند حاضر به ادامه زندگی نیستم و میخواهم زودتر اعدام شوم .من فقط آن شب میخواستم خودم را بکشم که ناخواسته همسرم کشته شد .
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.