غزال زیاری: ژاپن و کره جنوبی را باید قطبهای نوآوری و مهد شرکتهای پیشرو در زمینه فناوری پیشرفته دانست که رشد اقتصادی جهانی را تقویت میکنند.
استراتژیهای نوآوری آنها حالا مدل "سیلیکون ولی" را به چالش میکشد: یک نابغه با یک ایده درخشان که بودجه پیادهسازی ایده درخشانش را از سرمایهگذاران خصوصی دریافت میکند.
تفاوت استراتژیک در ایدههای غرب و شرق
به گزارش خبرآنلاین، در آمریکا تصور بر این است که استارتآپها باید اغلب با هدف ایجاد اختلال در شرکتها و صنایع موجود، بهتنهایی کار کنند. ولی دولتها و شرکتهای ژاپنی و کرهای معتقدند که همکاری بین استارتآپهای جدید و شرکتهای موجود برای تقویت رقابت اقتصادی، بهویژه در فناوریهایی مثل نیمههادیها، رباتیک، انرژی اهمیت بالایی دارد. آنها یک اکوسیستم نوآوری باز ایجاد کردهاند که در آن سازمانهای دولتی، شرکتهای بزرگ و استارتآپهای کوچکتر همگی از یکدیگر حمایت میکنند.
مدل سئول و توکیو حکایت از آن دارد که گرچه استارتآپها در یک اقتصاد رقابتی مرکزی هستند، اگر بهتنهایی کار کنند، پتانسیل محدودی دارند؛ اما با همکاری استارتآپها با دولت و شرکتهای بزرگ، اقتصاد ملی سود بیشتری میبرد.
در حال حاضر، آمریکا آن بهشت کارآفرینان که در فیلمهای هالیوود به تصویر کشیده میشود نیست و آنها به دنبال رویکرد ژاپن و کره جنوبی هستند. سیاستگذاران آمریکایی باید با پذیرش این واقعیت، به دنبال افزایش رقابت اقتصادی و فناوری باشند.
تغییر از درون
ژاپن و کره جنوبی عملا میدانند که استارتآپها منابع نوآوری باز برای شرکتهای بزرگ هستند. سیاستهای ملی آنها شرکتهای کوچکتر را تقویت و آنها را تشویق میکند تا با شرکتهای بزرگتر در مسیر حمایت از نوآوری کشور همکاری کنند. استارتآپها ایدهها و روشهای جدید کار را به شرکتهای بزرگ ارائه میکرده و اینگونه با رقبای آمریکایی، چینی و اروپایی رقابت میکنند.
چالش بزرگ K-Startup کره جنوبی برنامهای دولتی است که در سال ۲۰۱۶ راهاندازی شد و از استارتآپها برای رقابت بینالمللی پشتیبانی میکند و همچنان در حال رشد است و با بودجه و مدیریت دولت، استارتآپهایی را از سراسر جهان گرد هم میآورد که باهم رقابت میکنند. یکی از معیارهای مهم موفقیت این برنامه، شناسایی موافقتنامههای مجوز و مشارکت با شرکتهای خوشهای کرهای است. یعنی سخاوتمندی دولت مشروط به شراکت استارتآپها با سامسونگ، هیوندای، آل جی یا هر شرکت بزرگ کره جنوبی است.
ژاپن هم در سال ۲۰۱۸ برنامه مشابهی را تحت عنوان J-Startup راهاندازی کرد. بدین ترتیب که شرکتها برای تأمین مالی با بانکهای اصلی این کشور شریک میشوند و استارتآپهای خصوصی به ارزشی بیش از ۱ میلیارد دلار میرسند. این برنامه برای تشویق برای همکاری ساخته شد و همچنان ادامه دارد و هدف اولیه آن کمک به ساخت ۱۰۰ کسبوکار تکشاخ (شرکت نوپایی که ارزش بازار آن از یک میلیارد دلار آمریکا عبور کرده باشد) تا سال ۲۰۲۳ بود که البته هنوز به این هدف دست نیافته و به تنها ۲۰ تکشاخ رسیده است.
دولتهای کره و ژاپن، در راستای ارتقای نوآوری و رشد اقتصادی، اینگونه شرکتهای بزرگ قدیمی و استارتآپها را گرد هم آوردهاند. در اینبین ابتکارات استارتآپی مشابه در آمریکا، مستقیماً روی استارتآپها سرمایهگذاری میکند ولی شرکتهای بزرگ را بهعنوان همکار درگیر نمیکنند.
رویای آمریکایی در سیلیکون ولی
بیشتر مردم "سیلیکون ولی" را سرزمینی میدانند که در آن دست نامرئی بازار، بقای بهترینها را تضمین میکند: استارتآپهایی که توسط ذهنهای جوان با ایدههای درخشان کار میکنند و درعینحال سرمایهشان را از سرمایهگذاران میگیرند تا گامهای بزرگ بعدی را بردارند. این کارآفرینان روزی بیل گیتس، ایلان ماسک، استیو جابز یا مارک زاکربرگ بعدی خواهند شد.
محور اصلی سیلیکون ولی این ایده است که کارآفرینان تازه، شرکتهای جدیدی را برای جایگزینی شرکتهای بزرگ امروزی ایجاد کنند و بسیاری از بنیانگذاران مشتاق فناوری، مأموریت خود را «ساختن آینده» میدانند.
این روزها بخش فناوری آمریکا، تحتسلطه چند شرکت انگشتشمار مثل آلفابت، آمازون و مایکروسافت است که برخی از باارزشترین محصولات جهان را تولید میکنند. این شرکتها بهعنوان پلتفرمهای فناوری برای استارتآپهای امروزی هستند که در نقش میزبان برنامههایی برای هدایت استارتآپهای نوپا عمل کرده و خریداران کلیدی اختراعات جدید هستند و به دنبال محافظت در برابر کسانی هستند که میتوانند آنها را از تجارت خارج کنند. شرکتهای بزرگ فناوری، هرگونه تهدیدی را که با مشارکت استارتآپها بهعنوان استفادهکنندگان تکنولوژیشان ایجاد میشود، خنثی میکنند.
ادغام استارتآپها با پویاییهای صنعتی (سرمایهداری استارتآپ)، یک مدل اقتصادی است که در آن استارتآپها به اشتغال، نوآوری و رشد کمک میکنند. سرمایهداری استارتآپی در حال فراگیری در دنیاست و سیاستگذاران در سراسر جهان در تلاشند تا خوشه فناوری پیشرفته خود را ایجاد کنند. اگرچه استارتآپها بهعنوان عوامل نوآوری حیاتی موردستایشند، ولی واقعیت امروز حکایت از آن دارد که آنها ابزارهای نوآوری برای شرکتهای فعلی در راستای تقویت رقابتپذیری خود هستند. شرکتهای بزرگ بر روی یونیکورنهای بالقوه جدید سرمایهگذاری کرده و این یونیکورنها، از کانالهای توزیع و استعداد شرکتهای بزرگ استفاده میکنند.
سیاست آمریکا، همچنان در یک رابطه متضاد با غولهای فناوری امروزی است. از یکسو، استارتآپهای کوچک همچنان مورد تجلیل قرار میگیرند و شرکتهای بزرگ فناوری، برای بازجویی به جلسات کنگره فراخوانده میشوند و بهطور فزایندهای هدف شکایتهای ضدانحصاری قرار میگیرند.
از سوی دیگر، دولت آمریکا یکی از مشتریان بزرگ فناوری است و دسترسی کشورهای رقیب را به فناوریهای پیشرفته محدود میکند. دولت آمریکا میکوشد تا این فناوری بزرگ را تحت کنترل داشته باشد و از اهمیت آن برای امنیت ملی کشورش مطلع است.
بدین ترتیب سیاست آمریکا، قدرتی را که یک مدل نوآوری میتواند با خود به همراه بیاورد را از دست میدهد. سیاستگذاران آمریکا، به شکل فعال شرکتهای بزرگ کشور را بهعنوان شریک در سیاستهای استارت آپی درگیر نمیکنند. یعنی شرکتهای آمریکایی نمیتوانند با همتایان خارجی خود در برخی از حوزههای سختافزار و تولید که نیازمند تفکر بلندمدت و سرمایهگذاری عظیم اولیه هستند، رقابت کنند؛ ولی دولتهای ژاپن و کره جنوبی این اشتباه را مرتکب نشدهاند.
یا نوآوری کنید یا بمیرید
سیاستگذاران ژاپنی و کرهای خیلی زود متوجه نقش استارتآپها در استراتژیهای امنیت ملی کشورشان و همچنین پیشرفت در فناوریهای مهم مثل نیمهرساناها، هوش مصنوعی و مواد پیشرفته شدهاند. آنها میدانند که پیشرفت به منابع ملی فناوریهای پیشرفته و افراد مبتکر پشت سر آنها نیز بستگی دارد.
بنابراین توانایی سرمایهداری استارتاپ برای تقویت برتری تکنولوژیکی، به کشور برتری رقابتی نسبت دیگران خواهد داد و حمایت دولتی به استارتآپها و شرکتهای بزرگ با منابع مالی و انسانی بزرگ، این امکان را میدهد تا رویکردی بلندمدت در برنامهریزی اقتصادی داشته و از ادامه تأمین مالی در هر شرایطی اطمینان داشته باشند و درعینحال مطمئن باشند که دولت تحقیقات و شرکتها را در زمینههایی که موفقیتشان تضمینشده نیست هم حمایت میکند.
مثلاً کره جنوبی و ژاپن رهبران جهان در حملونقل باانرژی کارآمد هستند و این دولتها، روی اهمیت بلندمدت این بخش ریسک کردهاند و این در حالی است که آمریکا و اروپا دههها پیش از رقابت در صنعت حمل دریایی رقابتی دست کشیدند. کره و ژاپن، سهم بزرگی در تولید پیشرفتهترین کشتیهای جهان از نظر تکنولوژیک (از جمله کشتیهای حمل گاز طبیعی مایع و آمونیاک) دارند و قدرتشان در این بخش ناشی از همکاری دولت با استارتآپهاست.
واقعیت را در آغوش بگیرید
سیاستگذاران آمریکا باید روند همکاری شرکتهای بزرگ و استارتآپهای جدید را تسهیل کنند؛ چراکه افسانه سیلیکون ولی در حین جذابیت، یک افسانه است. در حال حاضر استارتآپها راهحلهایی برای مشکلات ارائه میکنند که نهتنها تهدیدی وجودی برای شرکتهای فعلی نیست، بلکه آنها را زنده نگاه میدارد.
نقش پررنگ دولت آمریکا در حمایت از کارآفرینان آمریکایی دههها ادامه داشت و مثلاً کمپانی تسلا از اعتبارات مالیاتی فدرال که برای خرید خودروهای الکتریکی به مصرفکنندگان ارائه میشود، سود برده و طبق برآوردها، این شرکت از زمان راهاندازی تقریباً ۳ میلیارد دلار یارانه و مشوقهای دولتی و محلی دریافت کرده است.
آمریکا هم مثل ژاپن و کره جنوبی، تمرکز صنعتی بالایی دارد و صنایع مختلف تحت سلطه تعداد کمی از شرکتهای بزرگ هستند. این واقعیت در ژاپن و کره جنوبی به شکل گستردهای پذیرفتهشده و در آمریکا هم باید پذیرفته شود و ارزش شرکتهای بزرگ، بهویژه در بخشهای فناوری پیشرفته موردپذیرش قرار بگیرد.
دولت آمریکا باید بپذیرد که شرکتهای بزرگ باعث رونق کشور میشوند و نگرانیهای مربوط به قدرت بازار نباید در مواقعی که به نفع اقتصاد، نوآوری و امنیت ملی آمریکاست، مانع همکاری با شرکتهای بزرگ گردد. رابطه بین دولت آمریکا و شرکتهای فناوری پیشرو تا حد زیادی مملو از نگرانی و بیاعتمادی است.
درعینحال، باید رویکرد بازتری نسبت به نقش شرکتهای بزرگ در اقتصاد مدرن مبتنی بر استارتآپ وجود داشته باشد. قبل از هر چیز، سیاستگذاران آمریکا نباید از همکاری استارتآپهای نوآورانه با شرکتهای بزرگ بترسند. چراکه استارتآپها تفکر نوآورانهتری دارند. دولت آمریکا باید بودجهای را برای استارتآپها فراهم کند تا با همتایان بزرگتر خود همکاری کنند و باید راهاندازی برنامهای برای ارائه حمایت بلندمدت از استارتآپها را مدنظر قرار دهد. گرچه این ریسکها ممکن است منجر به شکست شود ولی در صورت موفقیت، آمریکا را به یکی از رهبران این صنعت در دهههای آینده تبدیل خواهد کرد و به نظر میرسد دولت بایدن در این مسیر حرکت میکند.
منبع: foreignaffairs
۵۴۳۲۱