کم کم معلوم می شود ایران از اول حق داشته
زمانی که اسرائیلی ها عملیات خود در غزه را شروع کردند بسیاری بحث و جدل راه انداخته بودند که اگر ایران و حزب الله در جریان عملیات هفت اکتبر نبودند پس چرا از فلسطینی ها پشتیبانی می کنند.
بحث حمایت از مظلومین به کنار.
کاری که اسرائیلی ها در غزه انجام دادند را به هیچ وجه نمی توان به عنوان واکنش به عملیات هفت اکتبر تلقی کرد.
حمایت بی چون و چرای ایالات متحده از نقض قوانین بین المللی و نسل کشی و قتل عام کودکان و زنان و غیر نظامیان و هدف قرار دادن بیمارستان ها و مراکز دینی و حتی نمایندگان سازمان ملل و رسانه ها و... امری نبود که بتوان آن را در چهارچوب حق اسرائیل برای دفاع از خود قرار داد.
کاملا معلوم بود که آمریکایی ها اسرائیل را جلو انداخته اند تا نقشه ای را پیاده کند و برای پیاده کردن این نقشه اسرائیلی ها نیاز دارند ابتدا فلسطینی ها را نیست و نابود کنند و بعد سراغ لبنانی ها بروند و بعد سراغ سوریه و عراق و ایران و...
طبق اظهار نظر نتانیاهو آنها به دنبال یک خاورمیانه جدید هستند و برخی وزرای کابینه وی هم شروع کرده اند از اسرائیل بزرگ صحبت کردن.
برای محقق کردن این امر هم اینها سالها است به دنبال ایجاد فتنه و تفرقه میان مردمان منطقه می باشند و در این راستا موفق شده اند ستون پنجمی هایی را در همه کشورهای منطقه ایجاد کنند که علاوه بر جاسوسی برای آنها فضاسازی رسانه ای وحتی عملیات تروریستی پشت جبهه هم انجام دهند.
در این راستا نمی توان پولهایی را که برخی کشورهای عربی هزینه می کنند را نادیده گرفت چون اینها تصور می کنند اگر چنین اتفاقی پیش آید یک رقیب قدر، یعنی ایران، از میدان رقابت در میان مسلمانان حذف خواهد شد.
اینکه اسرائیلی ها حضرت آیت الله العظمی سیستانی را جزو اهداف ترور خود قرار داده اند به نوعی نشان از آن دارد که جنگ آنها با یک گروه خاص نیست بلکه آنها تلاش دارند کل شیعیان منطقه را، چه طرفدار خط و مشی ایدئولوژی انقلاب اسلامی و چه مخالف خط و مشی انقلاب هدف قرار دهند.
اهدافی که چند سال پیش توسط گروه تروریستی داعش شروع کردند و تروریستهایشان در محقق نمودن این هدف ناکام ماندند، حالا اینها تلاش دارند مستقیم آن را محقق کنند.
اسرائیلی ها باور دارند که به این ترتیب می توانند میان شیعیان و سنی ها در منطقه تفرقه ایجاد کنند و به سنی ها بگویند ما با شما کاری نداریم فقط با شیعیان کار داریم.
این در حالی است که فلسطینی ها اکثرا سنی مذهب هستند و اسرائیلی ها جنگ خود را با قتل عام اهل تسنن در غزه شروع کردند.
در لبنان هم امروزه اسرائیلی ها سنی و شیعه و دروزی و مسیحی چه طرفدار حزب الله چه حتی مخالف حزب الله را هدف قرار میدهند و اینگونه نیست که بمب ها و موشک های آنها بیایند گلچین کنند فقط شیعیان و یا طرفداران حزب الله را ترور کنند.
در سوریه هم که اکثر سربازان کشته شده ارتش سوریه سنی مذهب هستند.
اشتباه بسیاری از آنهایی که گول اسرائیلی ها و آمریکایی ها را خورده اند این است که وقتی اسرائیلی ها از خاورمیانه جدید صحبت می کنند قصد آنها این نیست که بیایند فقط نظام جمهوری اسلامی در ایران را سرنگون کنند و بعد فرش قرمز برای پسر شاه پهن کنند تا او را شاه کنند و تمام، فقط یک احمق گول این حرف ها را می خورد و متاسفانه احمق ها هم این روزها خیلی زیاد شده اند.
هدف آنها دو چیز است.
اولا تشکیل اسرائیل بزرگ که از نیل تا فرات است و وقتی در باره فرات صحبت می کنیم شامل بخشهایی از مناطق غربی ایران که نفت و گاز دارد و یا حاصلخیز است مثل خوزستان و کردستان و... هم می شود.
طبق باور ایدئولوژیک صهیونیستها مسیح یهودی ها وقتی ظهور خواهد کرد که یهودی ها نیل تا فرات وهر جایی که روزی روزگاری یهودی ها در آنجا قدمت داشتند را بگیرند و اسرائیل بزرگ را تشکیل دهند تا زمینه ظهور مسیح یهودی ها فراهم شود.
در این عقیده منظور از نیل فقط بخش شرقی مصر نیست بلکه مصر و سودان و اثیوپی تا سرچشمه نیل است و منظور از فرات فقط بخش غربی عراق نیست بلکه سرچشمه فرات در آناتولی ترکیه تا خلیج فارس است.
منظور از هر جایی که یهودی ها در آن قدمت دارند از یمن و حجاز گرفته تا شمال باکو جایی که روزی به نام کشور خزران معروف بود ومحدوده غربی این کشور مد نظر آنها هم به اوکراین فعلی می رسد.
اما درباره آمریکایی ها آنها می خواهند که کل این محدوده کامل در اختیار آنها قرار گیرد تا منابع خدادادی این منطقه را تصرف کنند وعلاوه بر آن در قلب جهان حضور داشته باشند و برای محقق شدن این هدف آنها نیاز دارند که کشورهای منطقه به کشورهای کوچک تجزیه شوند به شکلی که هیچ کدام اینها به تنهایی قدرت بقا نداشته باشد و تا ابد الدهر با هم درگیر باشند و فقط اسرائیل بزرگ این وسط باشد که موازنه مد نظر آمریکایی ها را حفظ کند.
تصور نکنید اینها را از روی تحلیل شخصی مطرح می کنم، با مقداری جستجو همه مطالب را می توانید روی اینترنت پیدا کنید از نقشه های آمریکا برای خاورمیانه جدید گرفته که به نام طرح هایی برنارد لوئیس و مرزهای خونین و طرح آتلانتیک و مسیر راه و...از آنها نام برده شده تا اعتقادات و باورهای صهیونیست ها و حرف هایی که اخیرا وزرای اسرائیلی مانند اسموتریچ و بن غفیر و نتانیاهو و... درباره اسرائیل بزرگ زده اند.
تصور اینکه مثلا هدف اسرائیل و آمریکا فقط سرنگونی نظام ایران است و می خواهد در نهایت یک صلح و آرامش در منطقه برقرار گردد و پسر شاه و یا... را بیاورد سر کار و یا اینکه کاری به کار دیگران در منطقه کاری ندارند ابله ترین تصور ممکن می باشد.
اگر کار اسرائیلی ها با ایران و جبهه مقاومت تمام شود بعد اش به بهانه های مختلف سراغ کشورهای دیگر منطقه خواهند رفت و بخش های مرغوب آنها را تصرف خواهند کرد و سکوت این کشورها در مقابل جنایات اسرائیل فقط منجر به آن خواهد شد که خودشان در صف سلاخی مقداری عقب تر بروند.
حتی تصور اینکه ایالات متحده بعدها از آنها حمایت خواهد کرد و اینکه اینها معاهده های دفاعی مشترک با آمریکا و کشورهای دیگر اروپایی دارند هم تصور بسیار ساده لوحانه است.
وقتی که وقت اش برسد همین پایگاه ها بر علیه آنها استفاده خواهد شد.
دقیقا مشابه پایگاه هایی که آمریکا درعراق و یا افغانستان و یا پاکستان ویا ... برای به اصطلاح مبارزه با تروریسم ایجاد کرد اما تنها کاری که انجام نداد مبارزه با تروریسم بود و تنها کاری که این پایگاه ها انجام دادند کشتار مردم این کشورها به بهانه تروریست بودن بود.
به هر حال هر روز بیش از دیروز معلوم می شود که ایران از ابتدا کاملا حق داشته که برنامه ریزی کرده بوده اسرائیلی ها را در مرزهای خود مهار کند و هر چه قدر ایران برای این سیاست سرمایه گذاری کرده ارزش اش را داشته و حتی ارزش دارد ایران برای بقای خود و حفظ موجودیت کشور و همچنین امنیت ملی خود بیش از اینها روی مقابله با اسرائیل در مرزهای دور سرمایه گذاری کند.
بحثی که اینجا مطرح می باشد این می باشد که در حال حاضر رسیدگی به دشمن دور اولویت اول باید باشد یا دشمن نزدیک چون ضربه ای که ستون پنجمی ها به امنیت ملی و موجودیت کشور می زنند کم از ضربه دشمن دور نباشد شاید حتی بیشتر هم باشد.