نقدی بر نظام آموزشی پایه
اساسا نگاه به نکات مثبت نظام آموزشی در کشورهای توسعه یافته، میتواند ما را در تبیین بهتر سرفصل های آموزشی، خصوصا نظام پایه یاری دهد. در بررسی صورت گرفته، یکی از تفاوت های بزرگ، معیار قراردادن مهارت ها و اصول زندگی، در کنار مباحث آموزش آکادمیک، همچون ریاضیات، ادبیات، تاریخ و ... میباشد. مهارت هایی از قبیل کنترل خشم، مدیریت بحران، رعایت بهداشت شخصی و جمعی، ایجاد روحیه کار تیمی، لذت از زندگی ، انطباق فرد با محیط در صورت عدم امکان تطبیق محیط، نظم، ایجاد روحیه مطالبه گری، اولویت دانستن نفع جمعی بر منفعت شخصی و ... این رویه آموزشی چندین سال است که در کشور های توسعه یافته ای همچون آلمان، مورد توجه قرار گرفته است.در این مجال، ذکر این نکته ضروری است که در کنار خانواده، نظام آموزشی، به عنوان بازوی کمکی تربیت افراد، نقش بسیار پر رنگی در ساخت شخصیت آن ها دارد.(که گاهی در سنین پایین شکل گرفته و تغییر آن در سالیان بعد سختتر مینماید) کما اینکه به گواه بیشتر جامع شناسان، تاثیر محیط بر فرد حتی بیشتر از وراثت او می باشد و عدم مهارت آموزی زندگی، حتی در صورت نیل افراد به مراتب عالی علمی و مهارتی،موجب مشکلات عدیده ای در زندگی آن ها و دور شدن و به حاشیه رفتن از محیط کاری می گردد.آمار خودکشی پزشکان و مهندسین در این سال های اخیر گواه این مسئله می باشد. به طور قطع، بازنگری در نظام آموزش پایه، به عنوان اولین طرح بر بوم سفید ذهن کودک، می تواند کمک شایانی به آینده فردی و اجتماعی افراد نماید. دکتر محمد مهدی مومنی - مدرس دانشگاه