از نظارت تا مداخلات قضایی
از تیرماه سال گذشته مصوبه شورایعالی انقلابفرهنگی برای رسمیت دادن به نقش ساترا در تنظیمگری شبکه نمایش خانگی تصویب شد، اما عبدالحسین خسروپناه دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی میگوید که «ضوابط و مقررات نمایش خانگی نیاز به بازنگری دارد.» شبکه نمایش خانگی در ایران، طی یک سال گذشته (از تیرماه 1402 تا آبان 1403) درست از زمان ابلاغ مصوبه شورایعالی انقلابفرهنگی و رسمیت دادن به ساترا برای حکمرانی این فضا به عرصهای از تحولات پیچیده، اختلافات حقوقی، و کشمکشهای نظارتی بدل شده است.پیش از ابلاغ این مصوبه سریال رهایم کن آخرین اثری بود که بدون مجوز ساترا از یکی از سکوهای انتشار پخش شد.اما آیا ساختار موجود، توانسته نیازهای متنوع این صنعت روبهرشد را پاسخ دهد؟ اگر نظارتها کارآمدتر بودند، آیا این حجم از تنشها شکل میگرفت؟ بررسی مهمترین پروندهها ۱. سریال «غربت»، آشفتگی در روندهای مجوزدهی: «غربت»، با داستانی جنجالی و بدون مجوز از ساترا، وارد مرحله تولید شد. ساترا اعلام کرد که این اثر فاقد تأییدیههای لازم است، اما تولیدکنندگان سریال این ادعا را رد کردند و از «رفتار دوگانه ساترا» انتقاد کردند. کارگردان سریال در مصاحبهای تصریح کرد: «چگونه ممکن است نهادی که خود را مسئول نظارت میداند، اجازه بدهد پروژهای اینگونه بدون هماهنگی جلو برود و بعد در نیمه راه متوقف شود؟ بارها برای اخذ مجوز به ساترا رفتیم اما نتیجهای نداشت.» ورود مستقیم قوه قضائیه برای توقیف سریال بعد از پخش سه قسمت، گویای ضعف در هماهنگی میان نهادهای نظارتی بود. اگر فرآیندهای شفافتری برای صدور مجوز وجود داشت، آیا چنین بحرانی قابل اجتناب نبود؟آیا از اساس توقیف قسمتی که پخش شده و مخاطب آن را دیده فایدهای دارد؟ ۲. «افعی تهران»؛ واکنشها به بازنمایی اعتراضات این فیلم به دلیل رویکرد انتقادی نسبت به مسائل اجتماعی، حساسیتهای بسیاری برانگیخت. بازنمایی منفی برخی گروههای اجتماعی از جمله معلمان، واکنشهایی گسترده ایجاد کرد. باوجود هشدارهای اولیه، این اثر بدون اصلاح به تولید رسید و در نهایت قوه قضائیه با ورود مستقیم، دستور توقف اکران آن را صادر کرد. نکته قابل تأمل آن است که ساترا پیشتر اصلاحاتی را برای این اثر الزامی کرده بود. اما چگونه اثری که باید پیش از تولید کنترل میشد، به این مرحله رسید؟ ۳. نظارت پسینی در برنامههای گفتوگومحور و طنزبرنامههای پرمخاطب «جوکر» و «در انتهای شب» نمونههای بارزی از نظارت پسینی بودند. در این آثار، بخشهایی که پس از انتشار حساسیتزا تشخیص داده شد، تحت فشار مخاطبان یا نهادهای رسمی، حذف یا اصلاح شد.اما آیا چنین نظارتی که بعد از تولید و توزیع محتوا صورت میگیرد، هزینههای اقتصادی و اجتماعی پروژهها را افزایش نمیدهد؟ ۴. «شبکه مخفی زنان»: تضادهای تاریخی و مداخلات حقوقی این سریال که به بخشی از تاریخ معاصر ایران میپرداخت، با انتقادهایی از جانب نهادهای تاریخی و فرهنگی روبهرو شد. اگرچه ساترا اصلاحات متعددی را پیشنهاد داد، اما بخشهایی از اثر همچنان حاوی جنبههای حساسیتزا باقی ماند. در نهایت، مداخلات قوه قضائیه برای رسیدگی به این پرونده صورت گرفت. چالشهای ساختاری و کارآمدی نظارت ۱. نبود هماهنگی بین نهادهای نظارتیپروندههایی مانند «غربت» و «افعی تهران» نشان داد که فقدان فرآیندهای شفاف و هماهنگ در مراحل اولیه، به شکلگیری بحرانهای پرهزینه میانجامد. چرا ساترا بهعنوان نهاد مسئول، در برخی موارد از فرآیندهای تولید بیاطلاع بوده یا در مرحله اصلاحات پسینی دخالت کرده است؟ ۲. نظارت پیشینی یا پسینی؟ عملکرد ساترا عمدتاً به نظارت پسینی محدود شده است، یعنی پس از انتشار محتوا مداخله صورت میگیرد. این رویکرد، با وجود پاسخگویی به اعتراضات، میتواند به افزایش تنش میان مخاطب، سازندگان، و نهادهای نظارتی منجر شود. ۳. نقش پررنگ قوه قضائیه در بسیاری از پروندهها، از جمله «افعی تهران» و «شبکه مخفی زنان»، تنها مداخله قاطع قوه قضائیه توانست بحرانها را مدیریت کند. آیا این به معنای ناکافی بودن اختیارات یا ابزارهای نظارتی ساترا نیست؟ اگر سیستم نظارتی کارآمدتری وجود داشت، آیا نیاز به ورود مستقیم قوه قضائیه بود؟ آیا راهحلهایی وجود دارد؟ در بررسی یکسال گذشته، پرسشهایی مهم درباره آینده شبکه نمایش خانگی مطرح میشود؛اگر ساترا ساختارهای پیشگیرانهتری برای نظارت و صدور مجوز ایجاد کند، آیا میتوان از این بحرانها جلوگیری کرد؟آیا تمرکز بر هماهنگی میان نهادهای نظارتی و قضایی میتواند تنشها را کاهش دهد؟ و در نهایت، آیا صنعت نمایش خانگی به چارچوبی مستقلتر برای مدیریت مسائل حقوقی و تولیدی نیاز دارد؟ پرسشهایی بیپاسخ در یک سال گذشته، شبکه نمایش خانگی تبدیل به عرصهای پرچالش شد که بیش از آنکه نظارت مؤثری بر آن اعمال شود، بحرانها را با مداخلات مستقیم و غیرمنسجم تجربه کرد. شاید بتوان گفت، در نبود نظارت پیشگیرانه و سازوکارهای کارآمد، قوه قضائیه تنها نهادی بود که توانست این بحرانها را مدیریت کند. اما این سؤال همچنان باقی است: اگر نظارت ساترا کارآمدتر بود، آیا این حجم از تنشها به وجود میآمد؟از اساس اگر نقش قوه قضائیه را نادیده بگیریم هیچ سریال و اثری در شبکه نمایش خانگی اصلاح نخواهد شد، درست مثل آثاری چون گردن زنی، قهوه پدری و دیگر آثاری قوه قضائیه مصداقی مجرمانه در آن ندیده و ساترا امکان اصلاح آن را ندارد.